طرفداران گوشی آیفون نخوانند!
روزنامه هفت صبح در همین زمینه گزارشی تهیه کرده که در ادامه می خوانید: شرکت اپل چند شب پیش از آیفون ۱۷ رونمایی کرد؛ گوشیای با نمایشگر پیشرفته و تراشهای تازه که از همان لحظه نخست، نامش به صدر...
روزنامه هفت صبح در همین زمینه گزارشی تهیه کرده که در ادامه می خوانید:
شرکت اپل چند شب پیش از آیفون ۱۷ رونمایی کرد؛ گوشیای با نمایشگر پیشرفته و تراشهای تازه که از همان لحظه نخست، نامش به صدر جستوجوهای اینترنتی رفت. قیمت پایه این محصول ۷۹۹ دلار اعلام شده است، اما در بازارهایی چون ایران، بهواسطه نرخ ارز و واسطههای متعدد، رقم نهایی میتواند به چندین برابر برسد.
با این حال، همانند نسلهای پیشین، عطش برای داشتن «جدیدترین آیفون» از حالا قابل مشاهده است؛ عطشی که نهتنها در تهران و مشهد، بلکه در نیویورک و دهلی و قاهره هم صفهای طولانی و پیشفروشهای پرهیجان به راه انداخته است.
کارشناسان فناوری میگویند نوآوریهای سختافزاری و نرمافزاری این محصول قابلتوجه است، اما آنچه بیش از همه اهمیت دارد و موضوع این یادداشت است نه فناوری و تازههای فنی و دیجیتال این محصول، که ابعاد فرهنگی و اجتماعی ماجراست. گوشیای که هر سال بدل به نماد تمایز، موفقیت و تعلق به «جهان مدرن» میشود. درست همین ویژگی است که آیفون را از یک کالای صرفا الکترونیک فراتر میبرد و به پدیدهای اجتماعی بدل میکند؛ پدیدهای که یکبار دیگر با آیفون ۱۷ دوباره در سراسر جهان احیا شده است.
رونمایی با ابعاد اجتماعی و فرهنگی
در خیابانهای شهر، صحنههای آشنا بارها تکرار میشود. خیلیها گوشیهای آیفون جدید در دست دارند که شاید بهای آن از چند سال درآمد و پساندازشان بیشتر باشد. در همان حال، اگر به زندگی روزمرهشان نگاه کنیم، میبینیم گاهی برای پرداخت اجاره خانه مشکل دارند، برای خرید لباس ساده باید چند ماه صبر کنند، یا حتی در تأمین مایحتاج اولیه مانند خوراک و درمان با دشواری مواجهاند.
البته این قضیه نمیتواند به کل جامعه تعمیم پیدا کند اما لااقل بخشی از جامعه را در بر میگیرد. پرسش ساده اما تلخی اینجاست. چرا کسی که به سختی از پس هزینههای ضروری برمیآید، به هر قیمتی حاضر است گوشی چند ده میلیون تومانی بخرد؟ این پدیده فقط در ایران رخ نمیدهد.
در کشورهای مختلف هم دیده میشود که افراد از طبقات متوسط و حتی فرودست، هزینههای اساسی زندگی را کنار میگذارند تا جدیدترین محصول اپل را به دست آورند. گاهی خانوادهای ماهها قسط میدهد، گاهی جوانی قرض میگیرد، یا حتی سفر و خوراک خود را کم میکند تا چیزی داشته باشد که در اصل «لوکس» به حساب میآید.
در فضای عمومی، معمولا این افراد را «گوشیباز» میگویند. البته این پدیده مخصوص ایران نیست و پدیدهای جهانی و فراگیر است به گونهای که حتی دانشنامههای جهان برای این قبیل افراد نام انگلیسی Sheeple را ابداع کردهاند که ویژه افرادی است که چشم بسته و بیتوجه به مسائل و اولویتها و واقعیتهای زندگی کورکورانه مترصد تعویض سالانه گوشیهای اپل خود هستند.
اما پشت این انتخاب، دلایل عمیقتری وجود دارد؛ دلایلی که جامعهشناسی و روانشناسی اجتماعی میکوشند توضیح دهند. این پدیده فقط درباره یک گوشی نیست؛ درباره شیوهای است که انسان امروز هویت و جایگاه اجتماعی خود را تعریف میکند. اگر کمی دقیقتر شویم، خواهیم دید خرید آیفون میتواند بیش از آنکه به نیاز واقعی برای برقراری تماس یا استفاده از اینترنت مربوط باشد، به مفاهیمی چون «آبرو»، «احساس تعلق» و «نمایش موفقیت» گره خورده باشد.
مصرف تظاهری: نمایش موفقیت به هر قیمت
تورستن وبلن، اقتصاددان و جامعهشناس نروژی-آمریکایی در قرن نوزدهم اصطلاحی به کار برد به نام «مصرف تظاهری». منظور او این بود که افراد گاهی کالاهایی را مصرف میکنند که به آن نیاز واقعی ندارند بلکه قصد دارند با استفاده از آن کالا جایگاه اجتماعی خاصی را برای خود تعریف کنند. آیفون در این منطق، بیشتر از آنکه یک ابزار تکنولوژیک باشد، یک «نشان افتخار» است؛ مثل ساعت لوکس یا ماشین گرانقیمت. حتی اگر فرد پول نداشته باشد، با خرید آن احساس میکند به طبقه بالاتری تعلق دارد و بیشتر دیده میشود.
اثر ارابهای و «چون همه دارند»
در روانشناسی اجتماعی اصطلاحی وجود دارد به نام «اثر ارابهای» که به زبان ساده یعنی «چون همه دارند، من هم باید داشته باشم.» وقتی جوانی میبیند دوستانش در دانشگاه یا همکارانش در اداره گوشی آیفون دارند خود را تحت یک فشار اجتماعی احساس میکند و فشار اجتماعی نادیدهگرفتنی نیست. برای همین، حتی اگر در جیبش پول کافی نیست، باز هم خود را به هر زحمتی به این صف مصرف میرساند تا از قافله عقب نماند.
جادوی پنهان کالا
کارل مارکس در قرن نوزدهم گفت که کالاها در سرمایهداری حالتی جادویی پیدا میکنند؛ او این را «جادوی کالا» نامید. یعنی مردم کالا را نه فقط برای کارکردش، بلکه بهعنوان چیزی مقدس میپرستند. آیفون نمونه کامل این مفهوم است: یک تلفن همراه عادی که میتوان تماس گرفت و پیام فرستاد، در چشم خریدارانش به چیزی فراتر از آن تبدیل میشود؛ گویی ارزش معنوی و هویتی دارد.
قبیلهگرایی برندها: ما و آنها
در دنیای مدرن مردم در قالب «قبایل» جدید حول محور نمادها و برندها جمع میشوند. کاربر گوشی آیفون بودن یعنی عضویت در یک قبیله خاص، قبیله کسانی که خود را خلاق، بهروز و جهانی میدانند. در برابر آن، «اندرویدیها» یا «غیر اپلیها» بهمثابه دیگری دیده میشوند. پس خرید آیفون در حقیقت یک نوع اعلام حضور در قبیله است، حتی اگر هزینهاش گرسنگی یا بدهی باشد.
خشونت نمادین: فشار نامرئی جامعه
پییر بوردیو، جامعهشناس فرانسوی، مفهومی دارد به نام «خشونت نمادین». او میگوید جامعه ارزشها و سلیقههای حاکم را به مردم تحمیل میکند، بهطوری که آنها خودشان داوطلبانه برای پیروی از آن ارزشها فشار میآورند. آیفون یکی از همین ارزشهای تحمیلی است.
البته کسی انسان را به خریدن گوشی خاص مجبور نمیکند، اما برای برخی افراد نداشتن این گوشی همراه با احساس شرم، کمبود یا عقبماندگی یکسان میشود. این فشار نامرئی باعث میشود برخی افراد با حذف دیگر اولویتهای زندگی برای دستیابی به آن تلاش کنند.
در نهایت، ماجرای خرید آیفون از سوی کسانی که پول کافی ندارند، به نیاز بنیادی انسان به «آبروداری» برمیگردد. در جامعهای که ارزشها بر اساس «چه داری» سنجیده میشود، داشتن یک گوشی میتواند برای فرد چیزی فراتر از ابزار تکنولوژی باشد تا از آن رهگذر راهی برای احساس تعلق بیابد، یا حتی آن را تنها دارایی ارزشمند در زندگی خود بداند