سنگر ایمان را دو دستی بچسبیم!
به گزارش مشرق و به نقل از اطلاعات نیوز، «حسین شرفخانلو» نویسنده و فرزند شهید علی شرفخانلو از حدود شمالغربی ایران؛ خوی در یادداشتی نوشت: شماره ۱. ایرانِ ما بزرگ و عزیز و تاریخی است ایرانیها هم؛ بزرگ...
به گزارش مشرق و به نقل از اطلاعات نیوز، «حسین شرفخانلو» نویسنده و فرزند شهید علی شرفخانلو از حدود شمالغربی ایران؛ خوی در یادداشتی نوشت:
شماره ۱.
ایرانِ ما بزرگ و عزیز و تاریخی است
ایرانیها هم؛ بزرگ و عزیز و ریشهدار و یکپارچهاند
و بلدند در عین تنوع و اختلاف، سرِ حادثهها یک روح شوند در جانهای هم. آن سان که سروده؛ «متحد جانهای شیران خداست»
ایرانیها امروز در جغرافیای تاریخی و تمدنیشان
در ایرانیترین حالی که تا حال داشتند
یک دل و یک صدا و همآهنگ
با افسران ایرانی، با سلاحهای ایرانی، با دانش ایرانی، در حریم ازلی و ابدی ایران
ایستادهاند به دفاع از کیان ایران در برابر شرارت شدیدترین دشمنی که بشر میتواند داشته باشد
که فرمود «لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُوا» (یقیناً سرسخت ترین مردم را در کینه و دشمنی نسبت به مؤمنان، یهودیان و مشرکان خواهی یافت. ( آیه ۸۲ سوره مبارکه مائده))
پنجه در پنجه با آن یاغیِ افسار پاره کرده
که در سرزمینی دزدیده شده
با سلاح عاریتی
با دانش جنگیای که هیچ سهمی در تولید و توسعهاش نداشته و ندارد
ناخن چرکینش را دراز کرده به خراش انداختن روی صورتِ این جانِ بزرگ.
جنایتی که صحنه نبرد حق و باطل را به واضحترین شکل ممکنش از نو تصویر کرد و یادِ تاریخ انداخت که «جنگ تحمیلی» به ایران، تسلیم ندارد!
خدا را شکر که باز هم فرصت «دفاعِ مقدس» از شرف و تاریخ و جغرافیای ایران و گفتمان ستودهی مقاومت را به نسل ما ارزانی کرد… .
شماره ۲.
شیپور جنگ نواخته شده و یاد چریک قدیمی انقلاب، چمران به خیر که میگفت «وقتی شپیور جنگ نواخته میشود، شناختن مرد از نامرد آسان میشود! پس ای شیپورچی بنواز…»
وقتی بناست دوباره با تست گرم، میزان شرف و مردانگی ملتی سنجیده شود، وقتی جنگی ناخواسته آغاز میشود، وقتی معرکه نبرد حق و باطل دوباره برپاست، وقتی به یکباره تمام دیوان و دَدانِ عالم، با تمام ابزاری که شیطان برایشان مهیا کرده، جنگ را به تو تحمیل میکنند، لابد قبل از همه چیز به فکر درهم شکستن مقاومت و انگیزهی مقاومت تو اند. یعنی همان تابلوئی که همالان داریم تماشایش میکنیم؛ زنجیر از سگ هاری برداشته میشود، زخم شرارت و خباثت در تن و جان میهن و مردم زده میشود و درست در هنگامهی دفاع و پاسخ و مقاومت، حرف از صلح تحمیلی زده میشود. یعنی که شیطان برای شکستن حریم میهن و برداشتن حرمت انسانی و ایمانی و شرف ایرانی برنامهی ترکیبی دارد.
یعنی که معادله این است؛ جنگی از طرف آوارهترین قوم تاریخ به ماناترین تمدن عالم تحمیل شود و درست در وسط معرکهای که ایرانِ ایمان گرفته از مکتب شهادت، با تمام توان ایستاده در برابر تمام زور و تزویر شیطان، جام زهرِ صلح، پیش کشیده شود تا ایران و ایرانی را تا ابد به مُحاق تحقیر برَند.
تاریخ نمیخوانند که بدانند، پردهی آخرِ جنگ تحمیلی به ایرانِ قدرت «وَ لَا تَهِنُواْ وَلَا تَحزَنُواْ وَأَنتُمُ ٱلأَعلَونَ إِن کُنتُم مُّؤمِنِینَ»(و [در انجام فرمانهایِ حق و در جهاد با دشمن] سستی نکنید و [از پیش آمدها و حوادث و سختیهایی که به شما میرسد] اندوهگین مشوید که شما اگر مؤمن باشید، برترید. (سوره مبارکه آل عمران. آیه ۱۳۹))گرفته از انقلاب اسلامی، صلحِ تحمیلی نیست. دفاع مقدسی است که خونین شهر را دوباره برای ابد، خرمشهر خواهد کرد. فقط باید سنگر ایمان را دودستی چسبید و یقین داشت که وعده خدا راست است. آن سان که فرمود؛
و این تمام حرفِ پیر دنیا دیدهی انقلاب بود. وقتی برای دومین بار از شروع جنگ، با مردمش حرف زد. (پیام تلویزیونی رهبر انقلاب به تاریخ ۲۸ خرداد ۱۴۰۴)