۵۰۰۰ افغان اخراج شدند، شهرداری فلج شد و خیابانها کثیف ماند!
با خروج اتباع افغان از کشور، شهرداری تهران هنوز نتوانسته است به جای رفتگرانی که به کشورشان رفتند، نفرات دیگری را برای رفتگری به کار بگیرد که این موضوع باعث شده، خیابان ها کثیف بمانند تا این سئوال پیش...
با خروج اتباع افغان از کشور، شهرداری تهران هنوز نتوانسته است به جای رفتگرانی که به کشورشان رفتند، نفرات دیگری را برای رفتگری به کار بگیرد که این موضوع باعث شده، خیابان ها کثیف بمانند تا این سئوال پیش آید که گزینش رفتگر اینقدر سخت است که مردم مجبور به تحمل کثیفی معابر شهری شوند؟!
روزنامه هم میهن درباره این کمبود ضرررسان گزارشی تهیه کرده است که بخش هایی از آن در زیر می آید:
۴ هزار و ۸۰۰ رفتگر رفتند
عبدالله، اهل بدخشان است و از دو سال پیش در ایران زندگی میکند. صلاةظهر مردادماه، وقتی در خیابان ایرانشهر تهران، او و دیگر همکارش که ایرانی است، در حال تخلیه سطلهای بزرگ زباله است، دستش را که دستکشی ندارد، روی پیشانیاش میکشد، عرقاش را پاک میکند و میگوید بالای ۱۰۰ نفر را میشناسد که از محل اسکان کارگری که در خیابان میرزای شیرازی است، ردمرز شدهاند.
«توی محل اسکان ۱۶۰ نفر بودیم الان ۶۰ نفر هستیم.» عبدالله را هم چندبار به کلانتری بردهاند اما او کارتاش را نشان داده و آزاد شده است؛ کارت آمایشی که حالا باطل شده و هرلحظه او را در انتظار ردمرز گذاشته است. خانواده عبدالله، بدخشاناند و او تنها در ایران زندگی میکند. پیشازاین او چندماه مسئول رفتوروب معابر تهران بوده؛ در شیفتهای طولانیمدت با ۱۵ میلیونتومان حقوق، چون در کمبود نیروی کار، کار او چندبرابر بوده، از ۱۲ شب تا ۸ صبح و از ۱۲ ظهر تا شش عصر. عبدالله همین چندروز پیش حقوق خردادماه را گرفته و در انتظار حقوق تیرماه است.
براساس آمار رسمی شهرداری تهران و بهگفته مدیرعامل وقت سازمان مدیریت پسماند شهرداری تهران، تهران ۱۰ هزار پاکبان دارد و تا قبل از اجرای طرح ردمرز مهاجران افغانستانی، شش هزارنفرشان خارجی بودند؛ در این صورت و درحالیکه ناصر امانی، عضو شورای شهر تهران گفته که ۸۰ درصد نیروهای پاکبان ردمرز شدهاند، باید گفت ۴ هزار و ۸۰۰ کارگر افغانستانی شهرداری تهران اخراج شدهاند.
بحران خدمات شهری
پیمانکارانی که سالها از مصدق و بقیه کارگران پناهنده و مهاجر در ایران برای خدمات شهری تهران استفاده کردند، حالا دستبهدامن ماموران پلیس و وزارت کشور شدهاند تا برای جایگزینی نیروی ایرانی با آنها، کمی مهلت بدهند؛ پیمانکارانی که سالها از این نیروها بهطور غیرقانونی استفاده کردهاند؛ براساس ماده ۱۲۰ قوانین کار، «اتباع خارجی» تنها در صورت داشتن ویزا با حق کار و پروانه معتبر میتوانند در ایران به کار مشغول شوند.
علاوه بر این، در ماده ۱۸۱ قانون کار آمده است که بهکارگیری نیروی خارجی فاقد پروانه کار، ممنوع است و درصورتیکه کارفرمایان تخلف کنند، به مجازات حبس از ۹۱ تا ۱۸۰ روز محکوم خواهند شد. علاوه بر این، بند ج ماده ۱۱ قانون تنظیمبخشی از درآمدهای دولت، کارفرمایانی را که بهصورت غیرمجاز از نیروی کار خارجی استفاده کنند یا آنها را در مشاغل غیرمجاز بهکار گیرند، به پرداخت جریمهای معادل پنج برابر حداقل دستمزد روزانه ملزم کرده است.
براساس مصوبه شورایعالی کار برای سال ۱۴۰۴، جریمه استفاده غیرمجاز از نیروی کار اتباع خارجی فاقد مجوز، روزانه بیش از یکمیلیون و ۷۳۰ هزار تومان خواهد بود و در صورت تکرار، به دوبرابر افزایش مییابد. همه این قوانین اما موجب نشده به کارگیری نیروهای افغانستانی در شهر تهران کمتر شود و همین سالهاست که صدای اعضای شورای شهر را درآورده. محمد حقانی، عضو پیشین شورای شهر تهران حالا به «هممیهن» میگوید که شورای شهر در دورههای مختلف در این باره ضعیف عمل کرده است.
او میگوید نقش شوراها نظارتی است، نه اجرایی اما همین نقش نظارتی نیز در بسیاری مواقع بهدرستی ایفا نمیشود. اگرچه شورا نمیتواند بهطور مستقیم وارد اجرا شود، اما میتواند پیگیر این باشد که چرا قوانین و ابلاغیههایی که پیشتر از سوی دولت به شهرداریها و وزارت کشور ارسال شده، رعایت نشدهاند. «برای نمونه، ابلاغ شده بود که شهرداریها مجاز به بهکارگیری اتباع خارجی، بهویژه کارگرانی که بهصورت غیرقانونی وارد کشور شدهاند، نیستند. اما این دستورالعمل رعایت نشد و امروز شهرداری درنتیجه همین بیتوجهیها، دچار مشکل و بحران شده است.
توقف تحویل پسماند خشک از خانهها
عباسآقا، رفتگر ایرانی خیابان پاکستان تهران، از ۹ سال پیش، خیابانهای تهران را تمیز میکند. ساعت چهار صبح یکشب تابستانی، جاروی عباسآقا مثل همه ۹ سال گذشته، با همدماش، جارو، در حال کار است و با چشمهایی خوابزده میگوید در دو، سه ماه گذشته، تعداد همکاران افغانستانیاش بسیار کمتر شده و همین، شیفتهای بعضی از همکاران دیگر را بیشتر کرده. او از ساعت ۱۲ شب تا شش صبح کار میکند و ۱۷ میلیون تومان حقوق میگیرد، با حق بیمه و همین بیمه است که او را همه این سالها رفتگر نگه داشته؛ مزایایی که کارگران خارجی شهرداری همه این سالها از آن بیبهره بودهاند.
الهام فخاری، عضو پیشین شورای شهر تهران، همه اینها را نتیجه رویه و بازخورد نادرست و غیرعادلانه با آدمها، بهویژه با نابرخورداران میداند که نهتنها در گذشته که امروز هم پیامدهای آسیبزا داشته و دارد. او به «هممیهن» میگوید هنگامی که از مقابله با بهکارگیری کارگران بدون رعایت حق قانونی آنان در پرداخت حقوق، برخورداری از ساعت کاری و شرایط کار منصفانه و تنظیم درست نیروی کار سخن میگفتیم، نشست، بازدید و پیگیری داشتیم، برای این بود که مدیریت پسماند و نگهداشت شهر اول اینکه، قانونی و با رعایت انصاف، عدالت و دقت صورت بپذیرد و دیگر اینکه، با موجهایی ازایندست، دچار چالش و فروپاشی نشود.
به گفته او از اصلیترین کارهای شهرداریها، مدیریت پسماند و نگهداشت شهر است. زمانی رقیبان سیاسی ما یا حتی برخی نهادها بهکنایه در نقد رویکردهای فرهنگی، اجتماعی دوره کاریمان میگفتند که شما اول به جمعکردن سطل آشغالهای شهر بپردازید. درست است نگهداشت و مدیریت پسماند از وظیفههای اصلی شهرداریها است ولی بدون آگاهی و پیشبینی و برنامهریزی اجتماعی چگونه میتوان شهر را درست و پاکیزه نگهداشت؟
کرامت انسانی رعایت نشد
بخش خدمات شهری تهران سه دسته نیرو دارد؛ نیروهایی که همراه با ماشینهای حمل زبالهاند (که پایینترین و سختترین سطح کاری است)، نیروهای جاروکش خیابانها و نیروهایی که راهآبها و جویها را باز میکنند. بررسیها نشان میدهد بعضی پیمانکاران ممکن است از یک کارگر برای هر سه کار استفاده کنند اما سختی کار، بهویژه برای نیرویی که کارگر ماشین زباله است، بهحدی زیاد است که کمتر کسی حاضر به انجامش میشود.
این شغل خطرات جسمی جدی دارد؛ آرتروز، کمردرد و بیماریهای متعدد. پریسا پیمان، کنشگر شهری که سالها در حوزه پسماند فعالیت کرده به «هممیهن» میگوید که اگر قرار است شهرداری تهران ۱۰ هزارنفر نیروی جدید جذب کند، باید حقوق، مزایا و تضمین سلامت برایشان فراهم باشد.
«کارگر خدمات شهری هرروز با زبالههای آلوده، شیرابهها، پوشک، تیغ، مواد شیمیایی و… سروکار دارد. دستکش ندارد، ماسک ندارد، هیچگونه حفاظتی ندارد. و اگر این مسائل برای نیروی ایرانی هم فراهم نشود، چرا باید کسی تن به چنین کاری بدهد؟ و اما مهمتر از همه، کرامت انسانی است.
هیچگاه درباره کارگران افغانستانی، کرامت انسانی رعایت نشده؛ نه هنگام کار، نه هنگام اخراج. اینکه سالها از آنها در سختترین مشاغل استفاده شود و بعد یکباره، بدون حمایت و بیرحمانه از مرز اخراج شوند، نقض فاحش حقوقبشر است. کارگری که نه کارت اقامت دارد، نه بیمه، نه امکان شکایت. اگر همین فرد یکروز دستاش قطع شود، چه کسی پاسخگوست؟ از دید من، اینها همه بیعدالتیهایی است که ریشه در ساختار بیمار و فاسد مدیریت شهری دارد.»