مجله اطلاعات نیوز مجله اطلاعات نیوز
مجله اطلاعات نیوز مجله اطلاعات نیوز
  • اینستاگرام
  • ارتباط با ما
  • درباره ما
  • 404
  • به زودی​
  • اقتصاد
  • تیتر یک
  • جامعه
  • جهان
  • سیاست
  • فرهنگ و هنر
  • گزارش و تحلیل
  • ورزش
  • چند رسانه ای
    • عکس
    • فیلم
  • یادداشت
مجله اطلاعات نیوز مجله اطلاعات نیوز
مجله اطلاعات نیوز مجله اطلاعات نیوز
  • اینستاگرام
  • ارتباط با ما
  • درباره ما
  • 404
  • به زودی​
  • اقتصاد
  • تیتر یک
  • جامعه
  • جهان
  • سیاست
  • فرهنگ و هنر
  • گزارش و تحلیل
  • ورزش
  • چند رسانه ای
    • عکس
    • فیلم
  • یادداشت
کازینوداری که کاروان‌دار شد

کازینوداری که کاروان‌دار شد

به گزارش مشرق و به نقل از اطلاعات نیوز، «گفتم کار سختی از من خواستی رفیق! پسر تو، استانبول کازینو داره. من زنگ بزنم دعوتش کنم با من بیاد کربلا؟! گفت تلاشت رو بکن حاجی. من چند باری بهش گفتم. «نه» و...

کد خبر :36106 1404-05-28
چاپ
5 بازدیدها
0 نظر

به گزارش مشرق و به نقل از اطلاعات نیوز، «گفتم کار سختی از من خواستی رفیق! پسر تو، استانبول کازینو داره. من زنگ بزنم دعوتش کنم با من بیاد کربلا؟! گفت تلاشت رو بکن حاجی. من چند باری بهش گفتم. «نه» و «نمیشه» آوردم. اما از خودم دلگیر شدم که چرا او اصرار کرد برای‌آنکه واسطه‌ای برای دعوت یک جوان به کربلا شوم و من امتناع کردم. به خودم نهیب زدم که کرم امام حسین (ع) رو دست‌کم گرفتی! حر، چطور حر شد؟ قبلش کجا بود.کم ندیدی در این چند سال از حر شدن‌ها.» گزارش ما با مرور دعوت برای سفر به کربلا آغاز می‌شود.

*توفیق اجباری سفر کربلا برای اراذل و اوباش محل

محرم امسال هم آمد و رفت و اربعین هم به پایان رسید. اما مگر از امام حسین (ع) نوشتن و قلم زدن زمان و مکان دارد؟ این کارخانه انسان‌سازی آنقدر قصه و روایت دارد که ۳۶۵ روز سال هم برایش کم است و اینطور شد که دو گوش شنوا شدیم تا روایتی متفاوت از زائر کربلا را از زبان «اصغر جوادی» بشنویم؛ خادمی که ۱۰ سال تمام با هزینه خودش جوان‌های نااهل و ناخلف را به کربلا برد بی‌آنکه خودشان بخواهند و از این سفر و توفیق اجباری معجزه‌ها دیده.

مثلا یکی از زائران کاروان متفاوتش که روزگاری اراذل و اوباش محله بوده، حالا بنّای حرم ابوالفضل (ع) است. یا یکی دیگرشان که محله‌ای از شرش در امان نبوده، حالا مداحی شده که اهل محل با سوز صدایش خاطره‌ها دارند.

*بیراهه در استانبول

در گفت‌وگو با حاج اصغر جوادی باید شش دانگ حواست را جمع کنی که از سوژه اصلی غافل نشوی آنقدر که گنجینه خاطرات حسینی‌اش پر است از سرگذشت های ناب و ما این بار بعد از اندکی بیراهه رفتنِ شیرین، برگشتیم به روایت دعوت از یک جوان کازینودار در ناف استانبول برای سفر به کربلا!

«امیرعلی سیزده سالی می‌شد که برای زندگی و کار به ترکیه رفته بود. به واسطه پدرش که بچه محل قدیمی بود از حال و احوالش با خبر بودم. پدرش برایم گفته بود که در ترکیه کارش حسابی گرفته اما زده به ناکجاآباد. کازینو راه انداخته. نصیحت‌های پدرانه کارساز نبوده و در این مسیر اشتباه، کهنه‌کار هم شده و کازینواش در استانبول حسابی معروف شده بود.»

*زیارت نه! بیا کربلا سیاحت

«تماس که گرفتم کلی تعجب کرد. گفت عمو یاد ما کردی؟ گفتم زنگ زدم دعوتت کنم کربلا. زد زیر خنده و قاطی خنده ‌گفت آخه عمو من و چه به کربلا! گفتم بیا. تو از استانبول و من از تهران. اما و اگر آورد. گفتم اصلاً زیارت نه، سیاحت که هست. بیا عراق و شهر کربلا رو ببین، حرم رو ببین. زیبا که هست… قشنگ که هست… چند باری تماس گرفتم و رفت‌وبرگشت داشتیم و دست آخر گفت عمو ولم نمی‌کنی‌ها. باشه. قرار گذاشتیم هم‌زمان با هفته اول ماه محرم از ترکیه بلیت بگیرد و خودش را برساند به کربلا. فرودگاه همدیگر را دیدیم و یک سره رفتیم هتلی در کربلا. قرار شد امیرعلی استراحت کند و صبح گشت و گزاری در کربلا بزنیم و بعد هم راهی حرم شویم. اما صبح قبل از اذان، من در حال آماده‌شدن بودم که گفت منم میام. وضوگرفتن به کل یادش رفته بود. با هم وضو گرفتیم و راهی حرم شدیم. روزهای اول ماه محرم بود.»

واکنش پسر کازینودار بعد از ورود به حرم امام حسین (ع)

مشتاقیم بدانیم حرم امام حسین (ع) و ضریح شش‌گوشه با دل جوانی که زندگی‌اش با کازینو و قمار و مشروب و… گره‌خورده چه می‌کند و بالاخره دلش کدام قافیه را می‌بازد؟ اصغر جوادی راوی این حس ناب می‌شود از قلب کربلا؛ «از باب قاضی الحاجات وارد حرم امام حسین (ع) شدیم. کفش‌ها را تحویل دادیم. دلم کنده شد و هوایی حرمی که صبح زود عطر سیب می‌دهد. با صدای امیرعلی وقتی گفت من چرا اینطوری شدم یادم آمد که مهمان آوردم برای اباعبدالله (ع)؛ دیدم رعشه‌ای به تنش افتاده و می‌لرزد. ترسیده بود.

گفت نکنه دارم سکته می‌کنم عمو؟ گفتم نه. چیزی نیست. حالش برایم عجیب بود. از قلب استانبول آمده بود حرم امام حسین (ع) به‌اجبار و اصرار من و پدرش. آن‌قدر حسینی نبود که بگویم منقلب شده اما من معنای این شعر را دست‌کم گرفته بودم: من غم مهر حسین با شیر از مادر گرفتم… روز اول کامدم دستور تا آخر گرفتم… بر مشام جان زدم یک قطره از عطر حسینی… سبقت از مشک و گلاب و نافه و عنبر گرفتم… ضریح شش‌گوشه پیش پای ما بود و حرم، خلوت. قدم‌های امیرعلی تندتر از من شد و به طرفه‌العینی دیدم چسبیده به ضریح. چسبیدن به ضریح همانا و بی‌امان گریه‌کردن همانا. یک ساعت تمام…خلوتش با امام حسین(ع) را به هم نزدم. صدایش نکردم. نشستم به تماشای حال خوشش.

*کازینو را بفروش

باید طلای ناب گرفت این جمله را اِنَّ الحسینَ مِصباحُ الهُدی و سَفینةُ النَجاة. اصغر جوادی؛ حال پسری را به تماشا نشسته که به اصرار او و نه برای زیارت که برای سیاحت راهی کربلا شده بود. اما خدا اگر بخواهد مس وجودی هر آدمی را با نور حسینی طلا می‌کند و سوار بر کشتی نجات اهل بیت می شود؛«از حرم امام حسین (ع) بیرون آمدیم. سراغ حرم حضرت عباس (ع) را گرفت. گفتم اینجا بین الحرمین است.

بین دو حرم امام حسین (ع) و حضرت عباس (ع). کل بین الحرمین را با گریه طی مسیر کرد و یک ساعت بیشتر دخیل بست به ضریح حضرت عباس (ع). هیچ حرفی بین ما رد و بدل نشد. نپرسیدم امیرعلی تو که به اجبار من آمدی کربلا، چه شد رعشه بر تنت افتاد؟ چرا لرزیدی؟ چه شد از خود بیخود شدی. چون قبلا هم دیده بودم اتمسفر کربلا چطور آدم‌ها را از این روبه آن رو می کند. روز دوم سفر زنگ زد به کاردارش در ترکیه و گفت همین امروز کازینو رو ببند.

دلیلی ندارد ماه محرمی کازینو باز باشد. چند روزی که کربلا بودیم شبیه سرگشته‌ها بود. قرار بود کربلا را بگردیم و سری هم به شهرهای دیگر عراق بزنیم اما پاتوق امیرعلی شده بود بین الحرمین. روز آخر سفرمان دوباره زنگ زد به کاردارش در ترکیه و گفت هر چی وسیله داریم بزار برای فروش. می‌خوام شغلم را عوض کنم. من مات و مبهوت مانده بودم. اما سوالی ازش نپرسیم..

*بانی راه اندازی حسینیه قمر بنی هاشم در قلب استانبول که بود؟

«یک هفته بعد از سفر پرماجرای ما به کربلا پدر امیرعلی پیش من آمد و گفت حاجی باور می‌کنی؟ امیرعلی کازینو را گذاشته برای فروش. در این سفر به شما چه گذشت؟ بعد از ۱۲ سال امیرعلی دیشب به من گفت می‌خوام شغلم را عوض کنم. تو را به امام حسین (ع) یک زنگ بهش بزن. شاید برای دلخوشی من این حرف را زده. گفتم صبر کن. خودش به من زنگ می‌زند. چند روز بعد امیرعلی تماس گرفت و باحال خوشی گفت عمو،کازینو را فروختم.»

این حرف امیرعلی برای دلخوشی پدری نبود که عمری دست به دعا بود برای اهل شدن پسرش. برای دلخوشی خودش بود، برای مدیون نشدن به دلی که در بین‌الحرمین جا گذاشته بود. از کربلا که برگشته ترکیه کازینو و هر چه در همه این سال‌ها جمع کرده بود را فروخته و نزدیک یکی از مساجد استانبول، جای دیگری را خریده. فضایی که در محوطه بیرونی‌اش ۵ مغازه هست و همه را اجاره داده. گفت با مستأجرها هم شرط بیع کردم که سراغ شغل حرام نروند.»

روایت حاج اصغر جوادی از امیرعلی که به اینجا می‌رسد حرف‌های آیت‌الله شیخ محمدشاه آبادی در ذهنم مرور می‌شود. وقتی از خوش‌سابقه‌های بدعاقبت و بدسابقه‌های خوش‌عاقبت می‌گفت. اینکه گاهی خدا به کسی مدالی می‌دهد که بقیه باور نمی‌کنند. به آدم‌هایی که سابقه خوبی ندارند اما اشرف اولاد آدم دستشان را می‌گیرد. عاقبت به خیری بدسابقه خوش‌عاقبت قصه ما اما زیباتر از این هم می‌شود وقتی حاج اصغر جوادی گفت فکر می‌کنید آن جایی که امیرعلی خریده تبدیل به چی کرده؟ امیرعلی حالا در قلب استانبول؛ حسینیه‌ای زده به نام قمر بنی‌هاشم. اجاره مغازه‌ها را هم می‌گیرد و خرج حسینیه می‌کند و. چراغ حسینیه را هر هفته با مراسم زیارت عاشورا و دعای توسل روشن می‌کند.

*کاروان صلواتی از ترکیه به کربلا

این سفرسبز برای مسافر کربلا از ترکیه، سوغات دیگری هم داشت و امیرعلی؛ حر قصه ما چهارساله هست که کاروان‌دار شده است. هر سال قبل از آغاز ماه محرم دعوت‌نامه می‌فرستد برای ۲۰ نفر. جوان‌های ایرانی که در ترکیه زندگی می‌کنند و خیلی سربه‌راه نیستند و سر از کازینو و قمار و… درآورده‌اند را راهی کربلا می‌کند. با خرج خودش. حتی یک لیر هم ازشان نمی‌گیرد. مسئول کاروان می‌شود و جوان‌ها را به راهی می‌برد که یک روز خودش رفته. به قول شاعر هیچ‌وقت برای خوب شدن دیر نیست.

منبع: فارس

اخبار مرتبط

عکس/ آیین غبارروبی ضریح آستان امامزاده صالح(ع)
کازینوداری که کاروان‌دار شد
«پاسیاد پسر خاک» را بیشتر از بقیه کتاب‌هایم...
خیزش عاشقانه یک دختر در دفاع از وطن!
بحران مالی در پلتفرم تازه تاسیس/ توقف فیلمبرداری...
اقتباس زرد از داستان‌های طلایی /چرا شبکه نمایش...
عکس/ حضور چهره‌های فرهنگی در مراسم تشییع مرحوم...
روایت همسراستاد فرشچیان از مراسم نصب ضریح در...
تجربه تلخ پلاسکو در کمین کنسرت‌ها
تعطیلی ۳ روزه سالن‌های نمایشی

بدون نظر! اولین نفر باشید

    دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    آخرین اخبار ایران

    تعرفه ۸۷ درصد کالاها میان ایران و ارمنستان...
    جزئیات سفر رئیس‌جمهور ایران به بلاروس پس از...
    آبی‌ها لیگ را با برد شروع کردند؛ استقلال...
    ۳ استان کشور برای بارش باران آماده باشند...
    استقلال رتبه نهمِ جدول چطور می‌تواند قهرمان لیگ...
    خطر حذف وعده صبحانه برای فشار خون که...
    ترامپ: هیچ نیروی آمریکایی در اوکراین مستقر نخواهد...
    نقشه راه همکاری‌های کشاورزی ایران و پاکستان؛ گامی...
    امضای تفاهم‌نامه همکاری مشترک میان وزیر راه و...
    پزشکیان: صلح در قفقاز برای ایران یک اولویت راهبردی...

    ورزشی

    جزئیات سفر رئیس‌جمهور ایران به بلاروس پس از ۱۸ سال/ اسناد جدید همکاری امضا می‌شود

    جزئیات سفر رئیس‌جمهور ایران به بلاروس پس از ۱۸ سال/ اسناد جدید همکاری امضا می‌شود

    جزئیات سفر رئیس‌جمهور ایران به بلاروس پس از...
    آبی‌ها لیگ را با برد شروع کردند؛ استقلال...
    ۳ استان کشور برای بارش باران آماده باشند...
    استقلال رتبه نهمِ جدول چطور می‌تواند قهرمان لیگ...
    خطر حذف وعده صبحانه برای فشار خون که...
    ترامپ: هیچ نیروی آمریکایی در اوکراین مستقر نخواهد...
    نقشه راه همکاری‌های کشاورزی ایران و پاکستان؛ گامی...
    مجله اطلاعات نیوز

    رسانه مردمی اطلاعات نیوز تمام سعی خود را میکند تا بتواند اخبار ایران و جهان را بصورت لحظه‌ای در اختیار کاربران قرار دهد.

    دسترسی سریع

    • اینستاگرام
    • ارتباط با ما
    • درباره ما
    • 404
    • به زودی​

    مجوز ها

    تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به رسانه اطلاعات نیوز است. بازنشر مطالب صرفا با اجازه کتبی مجاز است.
    طراحی و توسعه: سلی گروپ