چرا باید از زینب موسوی و طنزش علیه فردوسی دفاع کرد؟
سایت رویداد ۲۴ درباره حاشیه هایی که درباره شوخی زینب موسوی با فردوسی کرده بود، گزارشی تهیه کرده است که در ادامه می خوانید: زینب موسوی، کمدین ایرانی که در فضای مجازی با نام «امپراتور کوزکو» شناخته...
سایت رویداد ۲۴ درباره حاشیه هایی که درباره شوخی زینب موسوی با فردوسی کرده بود، گزارشی تهیه کرده است که در ادامه می خوانید:
زینب موسوی، کمدین ایرانی که در فضای مجازی با نام «امپراتور کوزکو» شناخته میشود، همیشه ویدئوهای جنجالی و حساسیت برانگیزی درست میکند و خود را در معرض حملات گروههای مختلف سیاسی و اجتماعی قرار میدهد. اما این بار موسوی با موضوعی شوخی کرد که برای اکثر ایرانیان خط قرمز به حساب میآمد؛ حکیم ابوالقاسم فردوسی. برای بسیاری، فردوسی نماد هویت ملی و پاسدار زبان فارسی است؛ به همین دلیل طنز موسوی ــ که در آن از الفاظ تند و ناشایست هم استفاده شده بود ــ موجی از تقبیح عمومی را به دنبال داشت.
اما این واکنش عمومی چند پرسش را مطرح میکند: آیا یک طنزپرداز در جایگاه زینب موسوی که هواداران پرشماری دارد، حق دارد با موضوعات حساسیت برانگیز شوخی کند؟ حدود و ثغور شوخی با بزرگان کجاست و سوم این که آیا استفاده از هزل و الفاظ رکیک در ادبیات فارسی بیسابقه است؟
جنس طنز موسوی در ادبیات سابقه طولانی دارد. مدل شوخی او را میتوان ر قالب «پارودی» یا نقیضه دسته بندی کرد: «تقلید طنزگونه از آثار ادبی و هنری مشهور». نقیضه در مواردی به قصد استهزاء و نقد اثر ساخته میشود و در مواقعی تنها با هدف خنداندن و یا فهماندن موضوعی به صورت پنهان و طنز. این سبک یکی از فنون عمده طنز محسوب میشود.
به بیان ساده یک کمدین از یک اثر بسیار مشهور فرهنگی استفاده میکند؛ کمک میگیرد و یک شوخی را مطرح کند و هدف آن شوخی هم صرفاً خنداندن تماشاگر است. در فرهنگ غرب استفاده از نقیضه یک امر کاملاً جا اُفتاده است و در بسیاری از آثار نمایشی با بزرگان ادبیات جهان شوخی میشود. در ایران هم این شیوه از طنزپردازی امری مرسوم بوده است. به عنوان مثال اکثر اشعار دیوان «بسحاق اطعمه» نقیضه بر شعرهای حافظ و سعدی برای معرفی غذاهای رنگارنگ ایرانی است. یا «رساله خارستان» ادیب کرمانی، تقلیدی طنزآلود از کتاب گلستان سعدی است.
زینب موسوی هم دقیقاً از همین سنت برای شوخی با فردوسی استفاده کرده و با استفاده از محتویات خود شاهنامه شوخیهایی را طراحی کرده و تلاش کرده نقیضهای بسازد برای محتوای شاهنامه. بنابراین، اصل کار نه بدعت است و نه لزوماً توهینآمیز.
منتقدان زینب موسوی بیشتر به استفاده او از کلمات رکیک در توصیف ابیات شاهنامه فردوسی اعتراض دارند. غافل از این که هزلیه نویسی و استفاده از الفاظ رکیک، عمری به بلندی ادبیات فارسی دارد. هزل سرایی نه تنها توسط شعرا و ادبای ایرانی تقبیح نشده، که ستایش هم شده است.
عبید زاکانی در دفاع از هزل گفته است: «الهزل فی الکلام کالمِلح فی الطعام»؛ یعنی هزل در کلام همچون نمک در غذاست. او در وصف هزل در ابتدای رساله دلگشا نوشته است: «چنین گوید مؤلف این رساله… که فضیلتِ نُطق که شرفِ انسان بدان منوط است بر دو وجه است:یکی جد و یکی هزل، و رحجان جد بر هزل از بیان و برهان مستغنی است و چنانکه جدِّ دایم موجب ملال خاطر میباشد، هزل دایم نیز سبب استخفاف و کسرِ عرض میشود و قدما گفته باشند:
عبید در جای دیگری میگوید: «هزل را خوار مدارید و در هزلیان به چشم حقارت منگرید.»
حتی شیخ اجل سعدی هم در «خبیثات» و «مجالسالهزل» بهصراحت نوشت که به درخواست بزرگان به هزل روی آورده است. او میگوید: «مرا ملزم کردند بعضی از بزرگان که تصنیف کنم برای ایشان کتابی در هزل به شیوهٔ سوزنی، من به ایشان جواب ندادم پس مرا تهدید کردند به کشتن! پس به خاطر آن پاسخ دادن امر او را و سرودم این بیتها و من پناه میبرم به خداوند بلندمرتبه از برای سرودن این هزلیات. این فصلی است به شیوهٔ هزل و این شیوه را بزرگان فضل ایراد نمیگیرند. برای اینکه هزل در کلام مانند نمک در غذاست. این کتاب مطایبه است و از خداوند توفیق میخواهم.»
از سوزنی سمرقندی تا ایرج میرزا، بسیاری از شاعران نامدار از زبان هزل و کلمات ناپسند بهره بردهاند. حتی صادق هدایت در ستایش فحش میگفت: «اگر فحش نباشد، آدم دق میکند… فارسی اگر هیچ نداشته باشد، فحش آبدار زیاد دارد.»
مقدس کردن امر غیر مقدس
ایرانیان عادت عجیبی دارند؛ هر چیزی را که به آن علاقه دارند به تابو تبدیل میکنند. همین اتفاق برای فردوسی رخ داده است. اما این تمام ماجرا نیست؛ چهرههای تندرو به زینب موسوی حمله میکنند که، چون زن، قمی و باحجاب است و این ترکیب یعنی نباید به طنز نزدیک شود چه برسد به هزل. اصلاح طلبان طنز او را سخیف و مخالفان نظام هم او را پروژهای برای انحراف افکار عمومی و تعدیل چهره حاکمیت میدانند. از مردم عوام توقعی نیست که صاحب تحلیل باشند. بر تندروها هم از آنجایی که همه چیز را به دیده تنگ نظری مینگرند، حرجی نیست.
مخاطب سوال، روشنفکراناند؛ چرا بهجای دفاع از آزادی بیان، با موج تقدسسازی همراه شدهاند؟
طنز موسوی هرچه که بود، مستحق برخورد قضایی نبود. اگر چنین روندی باب شود، هرکس میتواند چهرهای را «مقدس» اعلام کند و هر نقدی را مستوجب مجازات بداند. روشنفکران ایرانی به جای چنین قدسی سازیهایی بهتر است ضمن نقد محتوای منتشر شده، یک صدا با برخورد قضایی مخالفت کنند تا آزادی بیان آسیب نبیند. چه آن که رسیدن به وضعیت پایدار و سالم تنها از راه گفت و گوی آزاد میسر است و برخوردهای کیفری فقط جامعه را رادیکالتر میکند.
میماند یک سوال پایانی: ملات روشنفکران و دانشگاهیان به موسوی چه تأثیری در شاهنامهخوان شدن مردم داشته است؟ پاسخ جالب است؛ به گفته یکی از کتابفروشان، «از زمان پخش ویدئوی موسوی، تقاضا برای خرید شاهنامه دو برابر شده است.»