پاسخ تهران-مسکو به تحریمها؛ از نقشه راه دیپلماتیک تا گرهگشایی اقتصادی
به گزارش اطلاعات نیوز، سفر اخیر سید عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، به مسکو در ۲۶ آذر ۱۴۰۴، فراتر از یک رایزنی دیپلماتیک معمولی، نقطه عطفی در روابط راهبردی تهران و مسکو محسوب میشود؛ این سفر در...
به گزارش اطلاعات نیوز، سفر اخیر سید عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، به مسکو در ۲۶ آذر ۱۴۰۴، فراتر از یک رایزنی دیپلماتیک معمولی، نقطه عطفی در روابط راهبردی تهران و مسکو محسوب میشود؛ این سفر در شرایطی اتفاق افتاد که هر دو کشور تحت فشار تحریمهای گسترده آمریکا و برخی کشورهای اروپایی قرار دارند و نیاز به تقویت جبهه مشترک و مدیریت بحرانهای بینالمللی، از جمله پرونده هستهای ایران، برای آنها به اولویتی حیاتی تبدیل شده است.
با فعالسازی مکانیسمهایی نظیر «اسنپبک» و سنگینتر شدن فضای دیپلماتیک علیه ایران، اهداف سفر عراقچی معطوف به کاستن از این فشارها، بررسی امکان نقشآفرینی مجدد روسیه در نهادهایی مانند آژانس بینالمللی انرژی اتمی و تبدیل تهدیدهای مشترک به فرصتهای تازه برای همکاری بود. در این میان، اجراییسازی «معاهده مشارکت جامع راهبردی» که پیشتر توسط رؤسای جمهور دو کشور امضا شده، به عنوان چارچوب اصلی این تلاشها مورد تأکید قرار داشت.
محور اصلی این گفتوگوهای راهبردی، رسیدن به توافقی عملیاتی و زمانبندیشده برای تحکیم همکاریها بود. حاصل مذاکرات، توافق بر سر یک «نقشه راه دوساله» بین وزارتخانههای خارجه دو کشور بود که به گفته عراقچی، هدف آن «ساماندهی و ارتقای همکاریهای دوجانبه» است. بر این اساس، همکاری نزدیکتر تهران و مسکو میتواند امکان اقدام مؤثرتر در برابر تحریمهای غیرقانونی غرب و تقویت ثبات منطقهای را فراهم آورد.
عملیاتیسازی معاهده راهبردی؛ از پرستیژ تا اجرا
بر این اساس علی ودایع کارشناس روابط بینالملل، مدرس دانشگاه و متخصص حوزه روسیه که خود نیز در این سفر حضور داشت، در گفتوگو با خبرنگار ایمنا با بیان اینکه سفر وزیر امور خارجه ایران به روسیه، گامی ویژه در عرصه دیپلماتیک بین تهران و مسکو است؛ این اتفاق از چند جهت و در لایههای متفاوت، قابل بحث و بررسی است، اظهار کرد: در نگاه اول، با توجه به این برهه زمانی که در آستانه سال نوی میلادی بود، مبین آن است که روسها برای سال پیشرو برنامههای ویژهای در جهت توسعه روابط با ایران تدارک دیدهاند و از سوی دیگر مشاهده میکنیم هر دو کشور در معرض تحریمها و رفتارهای غرب هستند و همکاری کنونی آنها فوریت زمانی ایجاد میکند.
وی با یادآوری اینکه فراتر از این، مشاهده میکنیم طرف روسی با جدیت به دنبال عملیاتی کردن «معاهده مشارکت جامع راهبردی» است که پیش از این توسط رؤسای جمهور دو کشور امضا شده است، افزود: معاهدات مشارکت راهبردی بین کشورها، معمولاً چند لایه دارد؛ یک جنبه، وجهه و پرستیژ دیپلماتیک آن است و در مرحله بعد، سازوکارهای همکاری در چارچوب سند چشمانداز مشارکت، تحلیل میشود.
کارشناس روابط بینالملل، مدرس دانشگاه و متخصص حوزه روسیه تاکید کرد: شاید بتوان گفت سفر آقای عراقچی در راستای عملیاتی کردن همین معاهده انجام شده است زیرا وزرای امور خارجه ایران و روسیه سند ویژه دیپلماتیک را امضا کردند که کنشهای دیپلماتیک دو کشور را برای حداقل دو سه سال آینده، در چارچوبی منسجم، سامان میدهد که این اتفاق بسیار ویژهای است زیرا درباره روابطمان با روسیه به این شکل منسجم، ساز و کارهای دیپلماتیک و حقوقی نداشتیم که نباید از کنار آن بیتفاوت گذشت.
وی با یادآوری اینکه نباید نادیده گرفت که در سفر آقای عراقچی، نشستی ویژه نیز در چارچوب دیپلماسی پارلمانی با مقامات روس برگزار شد، گفت: طرف روسی همچنان پیگیر پیشبرد مشارکت راهبردی نیز هست. اتفاقی که در جریان بررسی سند مشارکت راهبردی در مجلس شورای اسلامی رخ داد و وقفهای در آن ایجاد شد، در روابط ایران و روسیه خوشایند نبود اما به نظر میرسد هدف، پیشبرد روابط تهران و مسکو به شکلی ویژه است.

دیپلماسی هستهای و نقشآفرینی روسیه در نهادهای بینالمللی
کارشناس روابط بینالملل، مدرس دانشگاه و متخصص حوزه روسیه با بیان اینکه اهداف ثانویهای که در لایههای بعدی این سفر میتوان مشاهده کرد، در نشست خبری مشترک وزرای خارجه نیز به آن اشاره شد بحث هماهنگی دو کشور در مسئله پرونده هستهای است، تصریح کرد: مشاهده میکنیم پس از ماجرای اسنپبک، طرف روسی بهصورت جدی در حال ایفای نقش است و فرایندی است که برای ما حائز اهمیت است؛ در تراکنشهای روابط بینالملل و در فضای به شدت آنارشیک آن، هرچه متحدان قابل اعتمادتر و شراکتهای دیپلماتیک و تعریف منافع مشترک قویتری داشته باشیم، توانایی شما در چانهزنیها نیز افزایش مییابد.
ودایع ادامه داد: طرف روسی به وضوح در شورای حکام، آژانس بینالمللی انرژی اتمی و شورای امنیت سازمان ملل، در راستای منافع ملی کشور ما نقشآفرینی میکند اما از سمتی مسئله اینجاست که آمریکاییها به دنبال دیکته کردن خواستههای خود هستند و روسیه نیز به نوبه خود تلاش میکند در این فرآیند، از منافع ملی خود نقشآفرین باشد.
وی تاکید کرد: لایه بعدی این است که امروز در سطح روابط بینالملل، در تراکنشهای دیپلماتیک و رفتار کشورها، صرفاً منافع دیپلماتیک یا استراتژیک خاص تعیینکننده نیست، بلکه پیوند منافع اقتصادی نیز بسیار حائز اهمیت است و در این راستا حجم تجارت خارجی کشورها با یکدیگر بر رفتار آنها تأثیر میگذارد.
کارشناس روابط بینالملل، مدرس دانشگاه و متخصص حوزه روسیه با بیان اینکه باید بپذیریم که در این حوزه، ضعفهای بزرگی در تجارت با روسیه داریم که نیازمند پرداختی جدیتر است، اظهار داشت: در بحث دیپلماسی اقتصادی نیز صرفاً وزارت امور خارجه مسئول نیست و همه ارکان دخیل باید ایفای نقش کنند اما در شرایطی که کشورهای حاشیه خلیج فارس، با وجود بازی در زمین آمریکاییها و قرار گرفتن در زمره متحدان آنان، در تجارت با روسیه آمار بهتری دارند، این موضوع نیز نباید از دید ما پنهان بماند.
پروژههای مشترک در میانه جنگ کریدورها و چندجانبهگرایی
ودایع خاطرنشان کرد: بحث بعدی، کریدور شمال-جنوب است که طرف روس نیز پیگیر تحقق آن است اما این پروژه تنها معطل چند کیلومتر راهآهن مانده است. این در حالی است که در غرب آسیا شاهد جنگ کریدورها و دستکاریهای ژئوپلیتیکی در مناطق هستیم و بازیگران منطقهای و فرامنطقهای در این زد و خورد کریدوری حضور دارند و ما داریم زمان را از دست میدهیم.
وی توضیح داد: فارغ از این موضوعات، روسیه در سازمان همکاریهای شانگهای، بریکس و اتحادیه اقتصادی اوراسیا نیز نقشآفرینی میکند و ما فراتر از روابط دوجانبه، در فرآیند چندجانبهگرایی نیز میتوانیم با یکدیگر ایفای نقش کنیم؛ کمااینکه درباره بلاروس نیز همین موضوع را مشاهده کردیم. شاید اینجا لازم به یادآوری باشد که در جریان سفر وزیر امورخارجه، لوکاشنکو، رئیسجمهور بلاروس نیز به شدت پیگیر توسعه همکاری اقتصادی با تهران بود.
کارشناس روابط بینالملل، مدرس دانشگاه و متخصص حوزه روسیه بیان کرد: در کل، فرآیندی که به تجزیه و تحلیل آن پرداختم، نشان میدهد که هم ایران و هم روسیه، تحت تأثیر رفتار خصمانه غرب، نیازمند مقابله با تحریمهای اروپایی و آمریکایی هستند و این فرصتی است که در اختیار ما قرار گرفته است و باید بتوانیم از این تهدید، فرصتی متفاوت برای خود ایجاد کنیم.

ودایع با بیان اینکه در کنار تمام موضوعات مورد بحث، شاید بتوان گفت که سند همکاریهای دیپلماتیک ایران و روسیه ۲۰۲۶ – ۲۰۲۸، جدیترین هدفگذاری سفر وزیر امور خارجه بود و مسئله این است که ما ذیل این سند مشاهده میکنیم دو کشور از تفاهم درباره کلیات به سمت اجرای عملیات در جزئیات حرکت میکنند، تصریح کرد: در دستور کار قرار دادن این موضوع توسط وزرای خارجه و ساختارهای موظف، به معنای آن است که در بازه زمانی مشخصشده، در مورد تمام پروندههای مرتبط با منافع دو کشور، همکاریهای منسجمتری صورت گیرد. نوع روابط دیپلماتیک تهران و مسکو از ثباتی منسجم استفاده میکند و سیگنال مشخصی به طرف مقابل است و بحث پوشش حقوقی همکاریهای حساس نیز ذیل این فرآیند، چارچوببندی میشود.
وی با یادآوری اینکه نکته ویژه دیگری که وجود دارد این است که میبینیم گاه روابط ایران و روسیه، نقل مجادلات سیاسی داخلی میشود. این موضوع چالشی برای منافع ملی کشور ما در حوزههای مختلف سیاست خارجی است، خاطرنشان کرد: یعنی گرایشهای مختلف سیاسی، برای سهمخواهیهای سیاسی روی میز سیاست خارجی با یکدیگر وارد مناقشه میشوند. تعارض دیدگاه در حوزه سیاست خارجی، امری کاملاً بدیهی و پذیرفتهشده در کشورهای مختلف است اما اینکه برخی جریانات خاص سیاسی در کشورمان و برخی افراد تلاش میکنند درباره روابط ایران و روسیه سهمخواهی کنند در حالیکه همین بازیگران و افراد، درباره نوع روابط کشورهای حاشیه خلیجفارس با روسیه سکوت کردند و نوع رفتار برخی از بازیگران اروپایی را توجیه میکنند این موضوع این معنی نیست که ما باید در دفاع از روسیه، به سمت تهاجم با غرب حرکت کنیم. تخاصم را غربیها شروع میکنند؛ ما برای تأمین منافع ملی کشورمان در شرایطی که قدرتهای نوظهور دقیقاً روی همین موضوع حرکت میکنند، باید با چندجانبهگرایی به دنبال دفاع از منافع ملی کشور باشیم.
کارشناس روابط بینالملل، مدرس دانشگاه و متخصص حوزه روسیه در پایان یادآور شد: این سفر با توجه به اینکه سفری دیپلماتیک بود، درباره موضوعات اقتصادی صحبت نشد اما کمیسیونهای مشترک اقتصادی به جد فعال هستند. هم درباره بلاروس که هفته پیش ششمین نشست کمیسیون مشترک اقتصادی ایران و بلاروس تشکیل شد و هم درباره طرف روسی.

به گزارش ایمنا، سفر وزیر امور خارجه ایران به روسیه را میتوان پاسخی راهبردی به یک نیاز مشترک در برههای حساس ارزیابی کرد. این سفر با تمرکز بر اجرایی کردن توافقهای کلان گذشته مانند معاهده راهبردی و تعریف یک چارچوب عملیاتی جدید، نشان داد که دو کشور مصمم هستند تا از رایزنیهای کلی فراتر رفته و با ایجاد ساختارهای منسجمتر دیپلماتیک و حقوقی، همکاریهای خود را در مواجهه با فشارهای خارجی نظاممند کنند. اگرچه چالشهای بزرگی مانند موانع اجرایی پروژههای اقتصادی (مانند کریدور شمال-جنوب) و تفاوت در سطح اولویتبندیها همچنان پابرجاست، اما این سفر گامی بلند به سوی عینیت بخشیدن به یک شراکت راهبردی تعریفشده تلقی میشود. موفقیت این مسیر، علاوه بر اراده سیاسی، مستلزم پشت سر گذاشتن موانع داخلی و عملیاتی برای تبدیل توافقها به نتایج ملموس است.
