واکنش تند یک جامعه شناس به ادعای بیرانوند؛ تو چه نیازی به دکترا داری؟
سعید معیدفر، جامعهشناس در گفت وگو با جهان صنعت در واکنش به ادعای علیرضا بیرانوند دروازه بان تیم ملی فوتبال کشورمان درباره تحصیلات دانشگاهی خود گفت: فرمگرایی و اسمگرایی بلای جان این مملکت شده و به...
سعید معیدفر، جامعهشناس در گفت وگو با جهان صنعت در واکنش به ادعای علیرضا بیرانوند دروازه بان تیم ملی فوتبال کشورمان درباره تحصیلات دانشگاهی خود گفت: فرمگرایی و اسمگرایی بلای جان این مملکت شده و به همین دلیل کسی که حتی نیاز ندارد دنبال این است که مدرک دکترای بگیرد و به او دکتر بگویند؛ مثلا آقای X که آمده و در مصاحبه گفته است من عنوان دکترای دارم، اصلا باید بگویم که شما چه نیازی به این عنوان داری؟ تو که بهترین فوتبالیست هستی و در واقع از نظر فوتبال آنقدر اسم و رسم داری که نیازی به این اسم «دکتر» نداری اما متاسفانه آنقدر فرمگرایی اهمیت پیدا کرده که فوتبالیستهایی مثل ایشان فقط میخواهند در کنار آن موقعیت برجستهای که در حرفه و رشته خود دارند، یک عنوان «دکتر» هم به آن اضافه کنند و این نشاندهنده کشور و جامعهای است که چیزها تهیشده و فرمگرایی در آن بیداد میکند.
وی افزود: افراد در جامعه امروز به انحای مختلف تلاش میکنند که یک عنوان «دکتر» به دست بیاورند. همه نمیتوانند دکتر و مهندس شوند و برای کسب این عناوین هم باید استعدادش را داشته باشند و هم اینکه به اندازه تلاش کنند و چون چنین تقاضایی به مرور در جامعه زیاد میشود و این ذهنیت وجود دارد که دکتر و مهندس بودن فینفسه خوب است، بنابراین دستگاههای آموزشی همینطور الکی هر روز از مردم پول میگیرند و به این افراد مدرک میدهند و میگویند تو میخواهی دکتر یا مهندس شوی، خب بسمالله فلانقدر هزینه کن و مدرک بگیر. متاسفانه الان متوجه نیستیم که عناوین دکتر و مهندس فعلی و مدرکهایی که مرتبط با آن صادر میشود، به جای اینکه به رشد و توسعه کشور منجر شود، از جوانب مختلف بلای خانمانسوز کشور میشود. وقتی مردم جامعه ببینند هر فرد بیسواد و بیاستعدادی عنوان دکتر و مهندس دارد، بقیه افراد جامعه کمکم بیانگیزه میشوند و میگویند چرا ما برای رسیدن به این عنوان تلاش کنیم، زحمت بکشیم و دود چراغ بخوریم، در حالی که این آقا که هیچ زحمتی نکشیده به این عنوان دکتر و منصب مربوط به آن رسیده است. خب میروم و در یکی از همین جاها ۱۰ _ ۲۰ _ ۳۰ _۴۰ میکنم و چهار تا تست میزنم و بعدا هم چون عرضه زیاد است، به هر ترتیب اسمم بالا میآید و مقاله و پایاننامه هم میخرم تا نهایتا بتوانم به عنوان دکتر دست پیدا کنم و این باعث بیانگیزگی و از بین رفتن زمینههای توسعه و رشد میشود.
این جامعهشناس اظهار کرد: در کشور باید یک نوع تناسب میان این مدارج و این عناوین با نیازهای کشور وجود داشته باشد. اساسا نخبگان خودمان را هم که زحمت کشیدهاند، نمیتوانیم جذب کنیم. اکنون بسیاری از فارغالتحصیلان دانشگاههای مهم کشور در رویای رفتن از این مملکت هستند چون میدانند در این مملکت با وجود زحمتی که برای درس خواندن و گرفتن مدرک خود کشیدهاند نمیتوانند کاری به دست بیاورند. اکنون هم تعادلی بین این نوع مدارک و این سلسله مراتب ارتقا با واقعیتهای موجود اجتماعی و اقتصادی جامعه وجود دارد و همه این موارد آسیبزا است. حالا به موارد فوق این را هم اضافه کنید که عناوین دکتر و مهندس برای یک عده مهم شود و به جای تلاش برای به دست آوردن عنوان، از راههای فرعی و کوچه پسکوچهها و از شیوههای نادرست ارتقای اجتماعی استفاده کنند و مثلا بروند و مدرک بخرند یا تعداد دانشگاهها با اسامی مختلف زیاد شوند و انواع و اقسام مدارک مثل ریگ بیابان ریخته است. به قول یک نفر امروز اگر در خیابان بگوییم «آقای دکتر» تقریبا نصف جمعیت برمیگردند و ما را نگاه میکنند؛ مثل اینکه همه دکتر و مهندس شدهاند و عناوینی چون «دکتر» آنقدر به ابتذال کشیده و سکه بیارزشی شده است که به هر کسی یکی از این عنوانهای دکتر یا مهندس دادهاند.
او ادامه داد: فرمگرایی فعلی که در جامعه حاکم شده موجب بیانگیزگی دانشآموزان شده است، معدل آنها بسیار پایین آمده و افت تحصیلی و آموزشی زیادی پیدا کردهایم چون عناوینی مثل «دکتر» و دارندگان این عناوین خیلی فراوان شده است و از طرف دیگر بازار کار مناسبی هم برای آینده دانشآموزان فراهم نیست. هر چه به عقبتر برویم میبینیم که معدل دانشآموزان بالاتر بوده و تلاش بیشتری برای درس خواندن، ورود به دانشگاه و کسب مدارج علمی صورت میگرفته اما امروزه جایگزینی فرم بر محتوا مشاهده میشود و عین این قضیه بعد از اینکه افراد مدرک خود را بگیرند و در سیستمهای اجرایی و مدیریت کشور و هر جای دیگر رقم میخورد؛ مثلا از عنوان استاد، مدیرکل، کارشناس، کارشناس ارشد و… فقط فرم و اسم باقی مانده و محتوای آن تهی شده است و افراد با این فرمگرایی و مدرکگرایی در جایگاههای مختلف شایستگی لازم را برای عنوان خود ندارند و طبیعی است که این روند در آینده هم ادامه پیدا میکند و هر روز بهجای اینکه سیستم ارتقای اجتماعی که کارکرد توسعه داشته را به ضد خودش تبدیل کرده و در خلاف مسیر توسعه حرکت میکند، در نهایت باعث بدبختی، فلاکت، سوءمدیریت و عقبماندگی جامعه میشود. در حالی که ممکن است کشور نسبت به گذشته دهها برابر دکتر و مهندس داشته باشد ولی دهها برابر عقبماندهتر از گذشته خواهد بود چون افرادی که با عنوان «دکتر» یا هر عنوان تخصصی دیگری که مسوولیت دارند، شایستگی منصب خود را نداشته و فقط با گرفتن عنوان «دکتر» و مدرک «دکترای» به آن منصب رسیدهاند. همین الان یکی از دلایل افت تحصیلی مدارس هم خواهناخواه همین فارغالتحصیلان دانشگاهی هستند که به عنوان دبیر، آموزگار و معلم به کلاس درس مدارس رفتهاند و بسیاری از این افراد شایستگی لازم برای انجام این مشاغل را ندارند. امروزه به خاطر افت تحصیلیهای دانشآموزان مراکز غیرانتفاعی و… هم زیاد شده و در جمع همه چیز در جهت تهی شدن محتوا پیش میرود و این چیزی است که از عواقب این نوع فرمگرایی و مدرکگرایی به حساب میآید.
این استاد دانشگاه با اشاره به تبعات عناوینی مانند دکترای و مهندس بیان کرد: آموزش عالی ما به ویژه در دهههای اخیر خصوصا از دوره انقلاب فرهنگی که تحت عنوان «انقلاب فرهنگی» آمدیم و تلاش کردیم به نحوی بگوییم که اساس بر تخصص صرف نیست، بلکه تعهد هم مهم است، اشاره کردیم که یک معلم، یک مدیر یا یک استاد باید ابتدا متعهد و بعد متخصص باشد، در صورتی که باید بگوییم این افراد در عین حال که متخصص هستند باید متعهد هم باشند. این بلایی بود که بر سر جامعه آمد و نتیجهاش این شد که تخصص به مرور ضعیف و ضعیفتر شد و تعهد قوی و قویتر و البته این تعهد هم دیگر تعهد به جامعه و رشد و تعهد الهی و انسانی نیست بلکه صرفا اعلام این است که من با هر آنچه که سیستم و نظام بگوید خوبم و فقط به صورت قضیه اهمیت داده شد.
وی افزود: تعهد در حال حاضر به این معناست که چهار تا شعار الکی بدهی و بگویی من متعهدم. اکنون در مجلس، دستگاه اداری، دانشگاه و دیگر سیستمهای اجرایی خودمان میبینیم که چه اتفاقاتی میافتد؛ دانشجویان زرنگ و درسخوان من از این مملکت بیرون رفتهاند یا در دانشگاه نیستند و برعکس خیلی از دانشجویان تنبل من امروز در دانشگاهها کار میکنند چون آن دانشجویان زرنگ نمیتوانستند صورت و ظاهر خود را طور دیگری نشان دهند ولی دانشجوی تنبل خود را چاکر و نوکر و وابسته میدانست و خیلی راحت در دانشگاه جا خوش کرده و محصولات سیستم اینچنینی، همین مواردی است که میبینیم در خدمت رشد و توسعه جامعه نیستند. این سیستم بندهپروری و مریدپروری و تاکید بر اینکه فرد به جای تخصص باید تعهد داشته باشد و تعهد بر تخصص اولویت دارد، چیزی است که مثل خوره مراکز آموزشی ما را میخورد و نتایج بسیار منفی برای کشور و ارتقای اجتماعی کشور به دنبال دارد.