هوش مصنوعی از خبرنگاران عقب میماند؟
زهره گردان – ضمیمه جامعه روزنامه اطلاعات| در روز خبرنگار، فرصتی تازه پدید آمده تا به گذشته، حال و آینده این حرفه، نگاهی ژرف بیندازیم. از روزهایی که مطبوعه تکصفحهای با عنوان «کاغذ اخبار» در...
زهره گردان – ضمیمه جامعه روزنامه اطلاعات| در روز خبرنگار، فرصتی تازه پدید آمده تا به گذشته، حال و آینده این حرفه، نگاهی ژرف بیندازیم. از روزهایی که مطبوعه تکصفحهای با عنوان «کاغذ اخبار» در کوچههای تهران قاجاری میچرخید تا دورانی که الگوریتمها در کسری از ثانیه، دادهها را تحلیل و اخبار را منتشر میکنند، روزنامهنگاری در ایران، مسیری پرفراز ونشیب را پیموده است. در این مسیر پرتلاطم، خبرنگاری نهتنها ابزار اطلاعرسانی بلکه آیینهای برای جامعه، عدالتخواهی و روایت تجربه انسانی بوده است. اکنون با ظهور فناوریهای نوین ارتباطی و نقشآفرینی مخاطب در بسترهای دیجیتال، این حرفه در آستانه بازتعریف هویت جدید قرار دارد؛ هویتی که باید میان صداقت، مسئولیت اجتماعی و قدرت دادهها تعادل برقرار کند.
در گفتگو با احمدرضا مسعودی، مدرس روزنامهنگاری دانشگاه سوره و پژوهشگر حوزه علوم ارتباطات و رسانههای نوین، این تحولات و دغدغههای نسلی را که وارث این میراث سترگ هستند مرور میکنیم.
*با توجه به گذار چنددههای از مطبوعات چاپی تا رسانههای اینترنتی و ظهور ناگهانی و تصاعدی فناوریهای نوین ارتباطی از جمله هوش مصنوعی، تغییرات در حرفه خبرنگاری را چگونه ارزیابی میکنید؟
در طول ۱۵۰ سال اخیر، روزنامهنگاری ایرانی، مسیر پرتلاطمی را طی کرده است. در ابتدا، اخبار به شکل ساده و محدود منتشر میشدند؛ تکصفحههایی که گاه ماهها طول میکشید تا به دست مخاطب برسد. با آغاز مشروطه و رونق صنعت چاپ، مطبوعات، ساختاریافتهتر شدند و نقش مهمی در گفتمان اجتماعی ایفا کردند، اما این شکوفایی رسانهای نیز در دوره سلطنت با سانسور شدید همراه شد، یعنی میتوان گفت رسانه در آن برهه به جای پل ارتباطی آزاد، گاه به ابزار قدرت تبدیل شد. دوره بعدی با ورود تکنولوژیهای نوین ارتباطی آغاز شد.
در این مرحله نهتنها شاهد تحول شکل سنتی روزنامهنگاری هستیم، بلکه نقش مخاطب هم دگرگون شده است. دیگر خبری از مونولوگ و روایت یکسویه نیست. اکنون در بستر رسانههای تعاملی، خود مخاطب، نقش تولیدکننده محتوا را برعهده دارد، بنابراین ما شاهد شکلگیری پدیدههایی مانند «خبرنگاری کولهپشتی» و «شهروندخبرنگار» هستیم؛ مفاهیمی که مرز میان خبرنگار رسمی و کنشگر رسانهای را کمرنگ کردهاند. نکته قابل توجه اینجاست که گاهی این محتواهای غیررسمی، تأثیرگذارتر و پرمخاطبتر از رسانههای رسمی هستند.
از سوی دیگر باید توجه داشته باشیم که اگر گذار از رسانههای چاپی به اینترنتی، چندین دهه طول کشید، ورود هوش مصنوعی یک انقلاب تصاعدی و شتابزده در ساختار رسانهها به وجود آورد که حوزه خبرنگاری را به یکباره متحول کرد. دیگر بحث از تحول تدریجی نیست؛ با قدرت پردازش و تحلیل گستردهای که این ابزار در اختیار ما میگذارد، خبرنگاری وارد مرحلهای از پیچیدگی، سرعت و فرصت شده است که نیازمند بازتعریف هویت، نقش و مسئولیت خبرنگار است.
در چنین فضایی رسانهها هم باید از نقش سنتی خود عبور کنند و به کارگزاران اعتمادسازی تبدیل شوند و مخاطب باید از مصرفکننده صرف به تحلیلگر مسئول بدل شود. بهبیان دیگر، تعادل میان سرعت و اخلاق، از دل بازتعریف نقشها در رسانهنگاری نوین بیرون میآید، نه از تکرار ساختارهای قدیمی.
*شما میگویید خبرنگاری در دوران تازهای از پیچیدگی و شتاب قرار گرفته است که همین موضوع، بازتعریف نقش و کارکرد آن را ضروری میسازد. آیا خبرنگار میتواند در نفوذ گسترده هوش مصنوعی، خود را بازتعریف کند یا این ابزار، تهدیدی برای هویت خبرنگاری محسوب میشود؟
معتقدم که هوش مصنوعی در حال حاضر نقش مکمل را برای خبرنگار ایفا میکند و نه جایگزین. این فناوری، ابزاری است برای تولید محتوا و میتواند به شکل مؤثری، سرعت عمل در کار خبری را افزایش دهد. برای مثال یک خبرنگار با بهرهمندی از هوش مصنوعی به راحتی میتواند برای نگارش خبر یا تحلیل خود، نرخ تورم در ایران را با کشورهای همسایه یا هر کشور دیگری مقایسه کند و این تحلیلها را با دقت و سرعت بالا انجام دهد، کاری که پیشتر، زمانبر و پرزحمت بود.
با این حال، جهتگیریهای کلی و تعیین روندهای اصلی در خبر و گزارشنویسی همچنان نیازمند خبرنگاری حرفهای است. نقش خبرنگار مانند سکاندار یک کشتی است، کسی که مسیر روایت را هدایت میکند، تصمیم میگیرد چه چیزی مهم است و چگونه باید مطرح شود.
فرق خبرنگار واقعی با یک ابزار هوش مصنوعی این است که او میتواند در لحظه در محل حادثه حضور داشته باشد، صحنه را با چشم ببیند و با درک انسانیاش آن را روایت کند. این چیزی نیست که هوش مصنوعی، توان تقلیدش را داشته باشد. خبرنگار انسانی، تجربه، شم اجتماعی و توان روایت دارد و میتواند به مخاطب اعتماد بدهد. نمیتوان از الگوریتم توقع داشت که در شرایط اضطراری تشخیص دهد کدام بخش مهمتر است یا چه لحنی مناسب موقعیت است. جایگاه خبرنگار فقط با حفظ این مزیتها و تأکید بر شعور انسانی، قابل دوام است. بهویژه در حوزه روزنامهنگاری تحقیقی، هوش مصنوعی هرگز نمیتواند محور باشد. هنوز در بسیاری از زمینهها نمیتوان به این فناوری بهعنوان جایگزین کامل تکیه کرد.
*با این حال ما با پدیده وابستگی فزاینده دانشجویان خبرنگاری به فناوریهای نوین دادهمحور مواجه هستیم که قطعا خطراتی را برای بقای این حرفه به دنبال خواهد داشت. نظر شما در این باره چیست؟
بله، دقیقا. هماکنون یکی از مهمترین نگرانیهای من بهعنوان مدرس روزنامهنگاری این است که بسیاری از دانشجویانم دیگر برای نوشتن مقدمه یک گزارش یا انجام تکالیف خود تلاش نمیکنند؛ بلکه صرفا دستوراتی به یک اپلیکیشن هوش مصنوعی میدهند و خروجی آن را به عنوان تکلیف ارائه میکنند.
نتیجه این است که اغلب متنها فاقد روح انسانی، حس و تفکر شخصیاند. ما با نسلی مواجهیم که حتی جملهسازی ساده را فراموش کرده است، چه برسد به خلق اثر روزنامهنگارانه. این وابستگی شدید نهتنها خلاقیت آنها را میکشد، بلکه آینده شغلیشان را نیز تهدید میکند و این آفتی است که نباید از کنار آن بیتوجه عبور کرد. اگر رسانهها به این نتیجه برسند که نیروی انسانی، برتری معناداری نسبت به ماشین ندارد، طبیعی است که ترجیح میدهند از ابزارهای فناورانه بهره بگیرند و اگر این روند کنترل نشود، خبرنگار دیگر جایگاه فعلی خود را نخواهد داشت.
*چه اقداماتی برای بهبود آموزش خبرنگاری در ایران پیشنهاد میکنید؟
آموزش ما در دانشگاهها از واقعیتهای امروز رسانه عقب مانده است. متأسفانه دانشگاه علامهطباطبایی بهعنوان قطب آموزش روزنامهنگاری در ایران هنوز حتی استودیوی مجهز برای دانشجویان این رشته ندارد. بسیاری از سرفصلهای درسی ما مربوط به ۲۰ سال پیش است، در حالی که شاهدیم فضای رسانه در همین دو سال اخیر، دگرگونی شتابناک داشته است.
دانشجوی امروز باید کار با پلتفرمهای جدید را بیاموزد، با ابزارهای تولید محتوا آشنا شود و شیوه تولید چندرسانهای را تجربه کند.
آموزش سنتی دیگر پاسخگو نیست و اگر با فضای جدید هماهنگ نشویم، دانشجویانی خواهیم داشت که با ابزار کار روزنامهنگاری آشنا نیستند.
*نقش نهادهای نظارتی مانند وزارت ارشاد را در کنترل و هدایت صحیح استفاده از هوش مصنوعی در حوزه رسانه و به خصوص روزنامهنگاری چگونه ارزیابی میکنید؟
نهادهایی مثل وزارت ارشاد و معاونت مطبوعاتی باید فعالتر عمل کنند. وقتی دانشجویان بدون نظارت صحیح از هوش مصنوعی برای نوشتن گزارش، تحلیل و حتی شعر استفاده میکنند، حاصل کار دیگر نمیتواند نام «روزنامهنگاری» را یدک بکشد. مسئولیت سنگینی بر دوش نهادهای فرهنگی است تا با تدوین آییننامهها، نظارت بر نحوه استفاده از ابزارهای نوین و آموزش اصولی، مانع از نابودی خلاقیت شوند. این نهادها باید مراقب باشند تا سواد رسانهای نسل جوان دچار سقوط نشود، چرا که ما با نوعی جنگ شناختی مواجهیم و اگر شناخت رسانهای درستی نداشته باشیم، ادراکمان توسط ابزارهای الگوریتمی شکل میگیرد نه توسط اختیارمان.
*در دورانی که مرز میان واقعیت و جعل، داده و تحلیل، سرعت و دقت، باریکتر از گذشته شده، نقش سواد رسانهای برای خبرنگار تا چه اندازه برجسته میشود و اساسا آیا در این عصر میتوان سواد رسانهای را ابزاری اصلی برای بقا و اعتبار خبرنگار تلقی کرد؟
فضای رسانهای امروز از نظر سرعت انتشار، حجم اطلاعات و روشهای تولید محتوا تفاوتهای بنیادین حتی با همین چند سال اخیر دارد. اکنون در جهانی زندگی میکنیم که خبرها در عرض ثانیه، منتشر و بازنشر میشوند و صدها گزارش روی سایتهای خبری میرود. علاوه بر این شتاب خبری، پدیدههایی مانند جعل عمیق به کمک هوش مصنوعی، اعتبار و اصالت منابع خبری را تهدید میکنند. اکوسیستم رسانهای دیگر محدود به چند نهاد و مسیر سنتی نیست، بلکه به بستری چندلایه و متحرک تبدیل شده که نیاز به سواد رسانهای و تشخیص محتوا را بیش از پیش پررنگ میکند. خبرنگار امروز نهتنها باید مهارت نگارشی و تحلیلی داشته باشد، بلکه باید با مفاهیمی چون «جنگ شناختی»، «دستکاری اطلاعات» و «جعل عمیق» آشنا باشد. سواد رسانهای نوعی قدرت ذهنی و تشخیص است که خبرنگار را قادر میسازد واقعیت را از جعل تشخیص دهد، با مخاطب ارتباط اخلاقی و مسئولانه برقرار کند و تحت تأثیر جریانهای پنهان قرار نگیرد. اگر خبرنگار از این سواد برخوردار نباشد، تنها در کار خود شکست میخورد، بلکه ممکن است ندانسته ابزار جریانهای خطرناک شود.
*و به عنوان پرسش نهایی، چه چشماندازی را میتوان برای آینده خبرنگاری در پرتو همکاری میان روزنامهنگاران و متخصصان هوش مصنوعی ترسیم کرد؟
پیوند کارشناسان رسانه با دانشآموختگان هوش مصنوعی قطعا میتواند نقطه عطفی در کیفیت و اصالت تولید محتوا باشد. ترکیب درک عمیق انسانی با توان پردازشی ماشین، میتواند به تولید روایتهایی منصفانهتر، سریعتر و عاطفیتر منجر شود.
اگر این دو گروه به تعامل و همکاری برسند، هم مخاطب، محتوای معتبر دریافت خواهد کرد و هم از مخاطرات وابستگی صرف به ماشین در امان خواهیم ماند. این آینده، ترکیبی از شعور انسانی و دقت ماشینی خواهد بود.