هنر فراموششدهای که زنده شد؛ شهر ملی موتابی را میشناسید؟
بهناز عسکری – روزنامه اطلاعات| موتابی از ترکیب دو واژه «مو» و «تابی» به معنی تابیدن موی بز است. از تابیدن این موها به یکدیگر، نخهای مویی تولید می شود که «قاتمه» نام دارد و مهم ترین کاربرد این...
بهناز عسکری – روزنامه اطلاعات| موتابی از ترکیب دو واژه «مو» و «تابی» به معنی تابیدن موی بز است. از تابیدن این موها به یکدیگر، نخهای مویی تولید می شود که «قاتمه» نام دارد و مهم ترین کاربرد این نخهای مویی در تولید سیاهچادر عشایر است. صنعت دستی موتابی که از ارزش هنری بالایی برخوردار است، در گذشته یکی از غنیترین صنایع بومی «بفروئیه» میبد به حساب میآمد.
این هنر دست باعث ایجاد ارتباط بین مردم بفروئیه با عشایر و کوچنشینان که مصرفکننده اصلی محصولات موتابی بودند میشد. در حال حاضر برای جلوگیری از کاهش رونق و استفاده از این محصولات، حمایت ویژه مسئولان از این هنر و بهروز کردن آن ضروری به نظر میرسد.
سارا سلمانی، کارشناس ارشد ایرانشناسی در گفتگو با خبرنگار اطلاعات با اشاره به این که هنر- صنعت موتابی در سال ۱۳۹۳ در فهرست آثار ناملموس ملی ثبت شده است میگوید: موتابی با سابقهای بیش از دو قرن در شهر بفروئیه میبد، جایگاه ویژهای در اشتغال و اقتصاد مردم این منطقه داشت.
وجود ضربالمثلها و روایتهایی در مورد موتابی، علاوه بر آن که به قدمت این هنر- صنعت گواهی میدهد، نشاندهنده هویت شغلی مستقل اصحاب این کار و آمیختگی عمیق آن با فرهنگ مردم است. پیشینه تاریخی و اصیل بودن هنر – صنعتِ موتابی در بفروئیه میبد باعث شده که بسیاری از واژههای به کار بردهشده در آن، بومی بوده و ریشه در لهجه محلی مردمان این شهر داشته باشد.
نقش مهم موتابها
سارا سلمانی میگوید: اوج این هنر- صنعت از اوایل دهه پنجاه تا اواخر دهه شصت بود. در آن دوره، محصولات مستقیم موتابی عمدتا به سیستان و بلوچستان، شیراز و حتی با واسطه به افغانستان و پاکستان صادر میشد و محصولات غیرمستقیم آن در خود بفروئیه و شهرهای میبد، اردکان و یزد مورد استفاده قرار میگرفت.
این پژوهشگر اضافه میکند: موتابها از چنان جایگاه اجتماعی در بفروئیه برخوردار بودند که میتوان از آنها به عنوان یک گروه همبسته اجتماعی با خردهفرهنگ خاص خودشان یاد کرد. هنوز دستکم یکصد نفر از اهالی شهر بفروئیه، موتابی را بلدند و آن طور که به نظر میرسد، این هنر- صنعت میتواند به شهر بفروئیه میبد هویت بدهد و به رونق و توسعه فرهنگی و اقتصادی آن بیفزاید.
ساختاری برای مدیریت پسماند صنعت دامداری
در جامعه سنتی ایران، ساختارهایی برای مدیریت پسماند و دورریزها طراحی شده بود که باعث برگشت دوباره دورریختنیها به چرخه زیستی میشد. موتابی نیز به گونهای یکی از دورریزهای صنعت دامداری را مدیریت میکند، زیرا تبدیل موی بز به نخ و استفاده دوباره آن از وجود پسماند، جلوگیری خواهد کرد.
سلمانی، یکی از کاربردهای مهم نخهای مویی را تولید و بافت سیاهچادرهای عشایر عنوان میکند و میگوید: دلیل استفاده از نخهای مویی در بافت این چادرها، ویژگیهای فیزیکی موهای بز است. در هوای سرد، تارهای مو منقبض میشوند و در نتیجه، روزنههای سیاهچادر بسته شده و گرمای داخل، حفظ میشود. در تابستان، این تارهای مو منبسط شده و هوا در داخل چادر خنکتر میشود.
ضرورت توجه بیشتر دولت به هنر-صنعت
سلمانی با بیان آن که با پیگیریهای شهرداری و شورای شهر بفروئیه، در تیرماه سال گذشته، این شهر به عنوان شهر ملی موتابی معرفی شد اظهار امیدواری میکند که اقداماتی مؤثر به منظور معرفی و فروش بیشتر محصولات این هنر- صنعت انجام شود.
با توجه به این که در کشورهایی مانند چین، افغانستان و مغولستان هم موتابی انجام میگیرد، میتوان با فراهم کردن امکانات و استفاده از تجربیات موتابها در این کشورها در جهت رونق این هنر صنعت، گام برداشت و با شیوههای جدید، این دانش بومی را بهروزتر کرد.
این پژوهشگر با اشاره به ضرورت توجه بیشتر دولت به این هنر- صنعت میگوید: با بهروز کردن موتابی، میتوان از آن بهرههای زیادی برد، به عنوان مثال میتوان از این محصول به عنوان سایهبان در آلاچیق پارکها استفاده کرد؛ همانگونه که در پارک شهر مشهد، آلاچیقهایی از موهای بز شبیه به ساختارسیاهچادرهای عشایر احداث شده و به صورت نمادین استفاده میشود.
موتابهای کهنهکار
حاج محمد برزگر، متولد سال ۱۳۲۲ قدیمیترین موتاب بفروئیه است. او در گفتگو با اطلاعات میگوید: تا سه نسل قبل از من و همه پسرانم موتاب هستند؛ در حال حاضر پسر بزرگترم میرزاآقا، در کارگاه به موتابی و بافت تختههای سیاهچادر مشغول است و پسر کوچکم مسلم، متولد سال ۱۳۸۸ کوچکترین موتاب بفروئیه است.
استاد عباس رضوانی متولد ۱۳۲۵،حاج محمود موتاب متولد ۱۳۳۱ و احمدعلی موتاب متولد ۱۳۳۸، قدیمیترین موتابهای این منطقه هستند که هنوز کارگاهشان فعال است. حبیبالله موتاب متولد ۱۳۴۳ یکی دیگر از موتابهای قدیمی بفروئیه به حساب میآید.
وی با اشاره به آن که اوج رونق این هنر، اواخر دهه ۴۰ تا اوایل دهه ۸۰ بوده، اضافه میکند: هماکنون چهار کارگاه موتابی در بفروئیه فعالیت دارند. آنها مو را از مراکز عمده خرید مو یعنی دباغخانههای مشهد و تهران میخریدند و بهوسیله کامیونهای بزرگ ۱۰ یا ۲۰ تنی به بفروئیه میآوردند. بعد از حلاجی و وازنی، رشتههای مو از هم باز و برای تابیدن آماده میشدند.
برزگر، تنگی نفس و مشکلات تنفسی را از تبعات هنر موتابی میداند و میگوید: اکثر موتابها مخصوصا کسانی که به حلاجی و بازنی موها مشغول هستند به این بیماریها دچار میشوند. آسیب و خشکی پوست دست از دیگر مشکلات این شغل است. همچنین موتابها با توجه به این که به صورت ایستاده و بدون وقفه و با راه رفتن مداوم این کار را انجام میدهند به دردهای عضلانی دچار میشوند.
وی خواستار حمایت دولت در راستای معرفی محصولات موتابی به خریداران با شیوههای نوین است.
هنری از خانواده ریسندگی
مهناز کوچکی میبدی، مدیر پایگاه پژوهشی میراث فرهنگی شهر تاریخی میبد میگوید: بفروئیه در لغت به معنای زمین صاف و مسطح بوده و احتمالا نام آبادی از آن گرفته شده است.
بفروئیه به استناد تاریخ جدید یزد، قریهای معتبر بود که به واسطه سیل خراب شد و پس از چندی قریهای نو به نام «معینآباد» به جای آن احداث کردند که در دوران صفویه به بفروئیه تغییر نام یافت.
وی با بیان این که موتابی به عمل ریسیدن موی بز جهت بافت چادرهای عشایر و طناب میگویند که بهوسیله دست و چرخدستی انجام میشود میگوید: موتابی از خانواده ریسندگی است، با این تفاوت که برای ریسندگی دستی از دوک و برای موتابی از دستگاه پیچیدهتری استفاده میشود. در ریسندگی با دوک از پنبه و در موتابی از موی بز استفاده میکنند.
مهمترین کاربرد محصول موتابی در بافت طناب، تور ماهیگیری و سیاهچادر عشایر است.
با توجه به خاصیتی که موی بز دارد، در هنگام بارندگی با رسیدن آب به بافتههای سیاهچادر، منقبضشده و مانع از ورود آب به داخل چادر میشود.
ریسههای تابیدهشده در شهرهای زاهدان، خاش، جیرفت، بم، زابل، کرمان و شیراز به فروش میرسد. البته محصولات موتابی را میتوان بهعنوان یک کالای مهم صادراتی نیز مطرح کرد؛ زیرا مشتریان اصلی آن، کوچنشینان پاکستان و عشایر کشورهای عرب هستند.
مراحل موتابی
مدیر پایگاه پژوهشی میراث فرهنگی شهر تاریخی میبد میگوید: در گذشته بین محلههای مختلف میبد، یک نوع تقسیم شغل وجود داشت، مثلا اهالی محله بشنیغان به زیلوبافی، کوچُک به کشاورزی، فیروزآباد به کرباسبافی و دادوستد، میبد بالا به سفالگری، میبد پایین به باغداری و صیفیکاری، محمودآباد به پلاسبافی و بفروئیه به موتابی اشتغال داشتند. موتابی به دلیل مختص بودن به این منطقه، درآمد زیادی برای اهالی داشت و جزو مشاغل اصلی اکثر اهالی بفروئیه به شمار میرفت.
مهناز کوچکی میبدی در خصوص مراحل کار موتابی میگوید: ابتدا تارهای رنگی و سیاه موی دباغیشده، جدا میشوند. سپس موهای سیاه را بهوسیله کمان حلاجی و تخته زیگا حلاجی می کنند. بعد از پیشرفت تکنولوژی در دهه ۵۰، برای این کار از دستگاه های برقی وازنی و حلاجی کمک میگرفتند.
بعد از اتمام کار حلاجی، شخص موتاب، کیسه یا همان «همبونه» را که موهای حلاجیشده در آن قرار دارد به کمرِخود میبندد و کمربند دیگری را که متصل به شِگِل (چوب متصل به نخل کمربند موتاب) است به کمر بسته و شِگِل را به طناب چرخ محکم میبندد تا با حرکت خود به عقب، طنابِ چرخ هم کشیده شده و سَرپَر به حرکت درآید. موتاب دستهای از موها را از درون همبونه بیرون آورده و به دور دوک چرخ موتابی میاندازد و سپس به صورت عقبرفت تا ته سالن حرکت میکند و همراه با حرکت او سَرپَرِ چرخِ موتابی نیز حرکت کرده و بندچرخ که به دور سَرپَر و گَردونه قرار دارد، سبب چرخش دوک شده و تابیدن نخ شروع میشود و بدین سان نخ مویی یا قاتمه تولید میشود.
وی کمان حلاجی مو، تخته زیگا، دستگاه وازنی و حلاجی برقی موها، چرخ چوبی موتابی شامل سَرپَر،بَند چرخ، گَردونه، میل سَرکَج، کُنده،کَپی، غَرغَر، پِیُگ،دوک،نخ گیر، لَنگرکش و تَختوگ را از ابزار و اشیای وابسته به این هنر صنعت بومی بیان میکند.