ممدانی؛ علیه الیگارشی یا در خدمت آن؟
به گزارش اطلاعات نیوز، ۲۴ سال پس از حادثه ۱۱ سپتامبر و آغاز موج گسترده اسلامهراسی، مردم نیویورک برای نخستینبار به یک مسلمان شیعه رأی دادند تا شهردارشان شود. زهران ممدانی، سیاستمدار ۳۴ ساله و متولد...
به گزارش اطلاعات نیوز، ۲۴ سال پس از حادثه ۱۱ سپتامبر و آغاز موج گسترده اسلامهراسی، مردم نیویورک برای نخستینبار به یک مسلمان شیعه رأی دادند تا شهردارشان شود. زهران ممدانی، سیاستمدار ۳۴ ساله و متولد اوگاندا، با کسب ۵۱ درصد آرا توانست رقبای خود را شکست دهد و به جوانترین شهردار یک قرن اخیر این شهر بدل شود. این انتخاب در نگاه نخست نشانهای از تغییر در جامعه آمریکا بهسوی پذیرش تنوع فرهنگی و دینی به نظر میرسد؛ اما پرسش مهمتر این است که آیا این پیروزی نشانه تحول واقعی در ساختار قدرت است یا تنها چهرهای جدید از همان نظم قدیم؟
چپگرایی در قلب سرمایهداری
ممدانی خود را یک سوسیالدموکرات میداند و برنامههایش بازتاب همین گرایش است. او وعده داده نظام مسکن را بازسازی کند، اجارهها را تثبیت نماید و در ده سال آینده دویست هزار واحد مسکن مقرونبهصرفه بسازد. در حوزه حملونقل از حذف کرایه اتوبوسها و توسعه خطوط سریعالسیر سخن گفته و تأکید دارد که بودجه امنیت اجتماعی باید صرف سلامت روان، آموزش و پیشگیری از خشونت شود نه افزایش پلیس.
در نگاه اقتصادی، ممدانی وعده داده منابع مالی طرحهایش را از افزایش مالیات شرکتهای بزرگ و ثروتمندان تأمین کند؛ سیاستی که بهوضوح در تضاد با جریان غالب سرمایهداری آمریکاست. با این حال، پیروزی او تنها نتیجهی شعارهای اقتصادی نیست، بلکه نشانهای از خستگی عمومی از سیاستهای فرسوده دو حزب سنتی آمریکا نیز هست.
اصلاحگر یا چهرهای از همان سیستم؟
هرچند ممدانی در گفتار خود بر عدالت جهانی و مخالفت با تبعیض تأکید دارد، اما در عمل از هرگونه موضعگیری رادیکال پرهیز میکند. او حق موجودیت اسرائیل را به رسمیت میشناسد، بر اعتراضات مدنی بهجای مبارزه مسلحانه تأکید میکند و تلاش دارد میان عدالتخواهی و وفاداری به ارزشهای لیبرال تعادلی برقرار کند.
این ویژگی باعث شده است که برخی ناظران پیروزی او را نه نتیجهی شکستن ساختار قدرت، بلکه بخشی از سیاست «نمایش تنوع» بدانند؛ سیاستی که هدفش ارائه چهرهای دموکراتیک و انسانیتر از سیستمی است که در عمق، تغییر چندانی نکرده است. در چنین نگاهی، ممدانی بیش از آنکه نماد یک انقلاب فکری باشد، نماینده نسلی از سیاستمداران است که مأموریت دارند از درون ساختار، تصویر تازهای از همان نظم موجود بسازند.
زهران ممدانی پروژهای برای سفیدنمایی چهره آمریکا با نقاب اسلام است
فاطمه کاوند کارشناس مسائل بینالملل در گفتوگو با خبرنگار ایمنا اظهار کرد: زهران ممدانی که روز گذشته بهعنوان شهردار نیویورک انتخاب شد، شخصیتی است که توجه بسیاری از رسانهها را جلب کرده است. نیویورک پرجمعیتترین شهر یهودیان در خارج از سرزمینهای اشغالی است و بیش از دو میلیون یهودی در این شهر زندگی میکنند. نکته قابل توجه آن است که ۵۵ درصد از این جمعیت، گرچه با سیاستهای تبعیضآمیز اسرائیل علیه فلسطینیها مخالفاند، اما همچنان به موجودیت اسرائیل اعتقاد دارند.
وی افزود: ممدانی فرزند یک متفکر و نظریهپرداز شناختهشده در حوزه استعمار و «جهان جنوب» است. او در اوگاندا به دنیا آمده و دارای ریشههای آفریقایی-هندی است. والدینش از مهاجران مسلمان آسیای جنوبی به شرق آفریقا بودهاند. هرچند برخی رسانههای داخلی او را «شیعه ضد اسرائیلی» معرفی کردهاند، اما خودِ ممدانی هیچگاه خود را بهعنوان یک رهبر دینی یا اسلامی معرفی نکرده است. او سیاستمداری سکولار و دارای دیدگاههای ضد استعماری است، نه یک چهره مذهبی.
کارشناس مسائل بینالملل تصریح کرد: در محور اندیشههای او، تأثیر آشکار آموزههای پدرش درباره استعمارزدایی دیده میشود. ممدانی از «جهانیسازی مقاومت مردمی» سخن میگوید و بر ضرورت شکلگیری زبان جهانی عدالتخواهی برای فلسطین تأکید دارد. اما باید توجه داشت که او به صراحت اعلام کرده است مقصودش از مقاومت، تنها اعتراضات مدنی و خیابانی است و نه مبارزه مسلحانه. او بارها گروه حماس را محکوم کرده و بر «برهان صلحمحور» تأکید داشته است.
کاوند ادامه داد: در واقع، موج جدید فلسطینگرایی که پس از جنگ اخیر غزه در جهان شکل گرفت، بیشتر جنبه بشردوستانه دارد. شعار اصلی این جریانها «جنگ بس است» و «عدالت برای همه» است، نه نابودی اسرائیل. حتی جنبشهایی مانند «صمود» نیز با وجود مواضع انتقادی نسبت به صهیونیسم، بر پرهیز از خشونت و تأکید بر حقوق بشر تمرکز دارند. بنابراین، میتوان گفت اعتراضات کنونی جهانی، در اصل حرکتی مدنی هستند، نه انقلابی برای برچیدن بساط اسرائیل.
وی گفت: در یکی از مناظرههای تلویزیونی میان نامزدهای شهرداری، وقتی از ممدانی پرسیدند نخستین سفر خارجیاش پس از انتخاب به کجا خواهد بود، در حالی که دیگر نامزدها پاسخ «اسرائیل» را دادند، او گفت: «ابتدا به مناطق مختلف نیویورک سفر خواهم کرد.» در ادامه، وقتی از او درباره موضعش نسبت به اسرائیل سوال شد، بهصراحت گفت که «اسرائیل حق موجودیت دارد» و تأکید کرد که از حقوق یهودیان دفاع خواهد کرد. این موضعگیری نشان میدهد که انتخاب او، نشانه تغییر بنیادین در سیاستهای آمریکا نیست.
آمریکا همان آمریکاست؛ تنها بازی تغییر کرده است
کارشناس مسائل بینالملل خاطرنشان کرد: میتوان گفت آمریکا همان آمریکاست؛ تنها بازی تغییر کرده است. انتخاب یک مسلمان آفریقاییتبار در شهری با چنین بافت یهودی، بیش از آنکه نشانه تحول باشد، بخشی از پروژهی نمایشی برای بازسازی چهره آمریکا پس از موج انتقادات جهانی نسبت به حمایت از جنایات صهیونیستی است.
انتخاب یک مسلمان آفریقاییتبار در شهری با چنین بافت یهودی، بیش از آنکه نشانه تحول باشد، بخشی از پروژهی نمایشی برای بازسازی چهره آمریکا پس از موج انتقادات جهانی نسبت به حمایت از جنایات صهیونیستی است
وی عنوان کرد: ممدانی با وجود ظاهر ضد استکباری، در سخنان و بیانیههای انگلیسیزبان خود هیچ نشانهای از استقلال واقعی از ساختار قدرت آمریکا نشان نمیدهد. او در عین حال که از اقلیتهای جنسی و جنبشهای لیبرال حمایت میکند، سعی دارد چهرهای «ضد امپریالیستی» از خود بسازد تا برای دموکراتها کارکردی تبلیغاتی داشته باشد. در واقع، پروژه ممدانی بیش از آنکه تلاشی برای تقویت اسلام باشد، تلاشی برای اسلامزدایی کنترلشده است.
کاوند افزود: پس از طوفان الاقصی و افزایش موج اسلامگرایی در آمریکا و اروپا، واشنگتن ترجیح میدهد بهجای رویارویی مستقیم با این موج، نسخهای بیخطر از اسلام مانند مدل ممدانی را تقویت کند؛ اسلامی که در چارچوب ارزشهای لیبرال و نظم آمریکایی تعریف میشود. طبیعی است که نظام سیاسی آمریکا با لابیهای قدرتمند و ساختارهای ریشهدارش، اجازه ندهد فردی بدون وابستگی به این لابیها به مقامی مهم دست یابد.
کارشناس مسائل بینالملل خاطرنشان کرد: در حقیقت، ممدانی یک مهره هوشمندانه در صفحه شطرنج سیاست آمریکاست. کسی که بهظاهر متفاوت مینماید، اما در عمق بازی، قواعد همان سیستم را میپذیرد. مأموریت او کاهش چهرهی مخدوش آمریکا پس از حمایت از جنایات صهیونیستی و ارائه تصویری «دموکراتیک و متساهل» از این کشور است.
پروژه ممدانی بیش از آنکه تلاشی برای تقویت اسلام باشد، تلاشی برای اسلامزدایی کنترلشده است
کاوند بیان کرد: احتمالاً با توجه به حمایتهایی که از سوی چهرههایی مانند باراک اوباما دریافت کرده، ممدانی در آینده به یکی از گزینههای حزب دموکرات برای ریاستجمهوری تبدیل شود. در آن صورت، آمریکا چهرهای جدید اما درونساختاری از خود نمایش خواهد داد؛ درست مانند دوران باراک حسین اوباما که با وجود ظاهر مسالمتآمیز و گفتوگو درباره اسلام، طولانیترین جنگها در دوره او رخ داد و جریان اسلامی جهانی تضعیف شد.
وی اشاره کرد: در ایران نیز برخی روشنفکران ممکن است ممدانی را الگویی میانهرو بدانند؛ نه به طور کامل سنتی و نه بیدین، نه مدافع اسرائیل و نه بیفکر. اما واقعیت این است که چنین شخصیتی بیش از آنکه یک الگوی فکری باشد، ابزاری رسانهای برای فریب افکار عمومی و سادهانگاری درباره ماهیت واقعی سیاست آمریکاست.
کاوند گفت: به همین دلیل باید هوشیار بود و نباید فریب ظاهر دموکراتیک این پدیدهها را خورد. ممدانی، بیش از آنکه «پدیدهای ضد استکباری» باشد، چهرهای است که قرار است آمریکا را از زیر سایه جنایات صهیونیستی بیرون بکشد و چهرهای «سفیدشده» از امپراتوری لیبرال ارائه دهد.
بازی قدیمی با چهرههای تازه
به گزارش ایمنا، پیروزی ممدانی را میتوان بهعنوان پدیدهای دووجهی دید. از یک سو، نشانهای از تغییرات اجتماعی در آمریکا است؛ جامعهای که پس از دو دهه اسلامهراسی، به یک مسلمان رأی میدهد. از سوی دیگر، این انتخاب میتواند تلاشی هوشمندانه برای بازسازی چهره قدرت باشد، قدرتی که میخواهد در جهانِ پرانتقاد امروز، خود را باز هم تساهلپذیر و پیشرو نشان دهد.
در نهایت، ممدانی شاید چهرهای نو باشد، اما سیاست آمریکا همچنان بر مدار قدیمی خود میچرخد. نمایش تنوع ادامه دارد، اما فیلمنامه هنوز همان است.
