مدیران در سایه، هواداران در میدان؛ استقلال زیر آتش! +تصاویر
به گزارش اطلاعات آنلاین، اینکه تنها چند روز پس از قهرمانی استقلال در جام حذفی و کسب آن جام نوبرانه، هواداران خشمگین این تیم راهی سعادتآباد شده و باشگاه را به جهنمی برای مدیران تبدیل میکنند، موضوعی...
به گزارش اطلاعات آنلاین، اینکه تنها چند روز پس از قهرمانی استقلال در جام حذفی و کسب آن جام نوبرانه، هواداران خشمگین این تیم راهی سعادتآباد شده و باشگاه را به جهنمی برای مدیران تبدیل میکنند، موضوعی است که هم نیازمند ریشهیابی دقیق است و هم نشان میدهد نه آن قهرمانی توانسته رضایت هواداران را جلب کند، و نه مدیران باشگاه میتوانند پشت آن موفقیت پنهان شوند.
پیداست که این هوادار، مصداق ضربالمثل «مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید میترسد» است. آنها بهخوبی میدانند اگر در این سالها با بحرانها کنار آمدند و ویرانی باشگاه خود را همراه با رژه مدیران گوناگون بر اعصابشان تماشا کردند، بهخاطر همان سکوتی بود که در همین فصل نقل و انتقالات در پیش گرفتند.
اگر به صحبتهای برخی از همان هواداران ناراضی که دیروز در سعادتآباد حاضر شدند توجه کرده باشید، این کلیدواژه برایتان آشناست: «فصل برای ما از حالا شروع شده». درک عمیق از شرایط استقلال، تجربه تلخ فصل گذشته و فجایع مدیریتی سالهای اخیر، دست در دست هم دادهاند تا این حجم از خشم هواداران بروز کند.
پروژه سیدورف از کدام تفکر ریشه گرفت؟
یکی از مهمترین و شاید کلیدیترین پرسشها درباره مدیریت فعلی استقلال، نحوه تصمیمگیری آنهاست. آیا اساساً در پس این تصمیمات خلقالساعه، فکری وجود دارد؟ روشن است که تصمیمگیرنده فقط یک یا دو نفر نیست، اما در عین حال، تصمیمات هم محصول یک خرد جمعی نیست. به زبان ساده، هرکس به اندازه زور خود بر یک تصمیم پافشاری میکند.
نمونه بارز آن، جذب چهره شناختهشدهای، چون کلارنس سیدورف است؛ تصمیمی که بسیاری از پیشکسوتان باشگاه با دیده تردید به آن نگریسته و به دنبال دلایل آن هستند. تردیدی نیست که سیدورف با سابقه بینالمللی خود میتواند تجربیات مفیدی به استقلال منتقل کند، اما وقتی به ساختار معیوب باشگاه نگاه میکنیم، این استخدام چیزی جز مصداق جمله یکی از مدیران اسبق استقلال نیست: «سیدورف موتور بنز روی پیکان است!»
از طرف دیگر، هنوز مشخص نیست این پروژه از کدام اتاق فکر ریشه گرفته و چه کسی یا نهادی برای اولین بار آن را مطرح کرده است. ناآشنایی سیدورف با فوتبال ایران نیز بر پیچیدگی و ابهام این ماجرا میافزاید. همچنین این احتمال وجود دارد که این انتخاب با اهدافی فراتر از مسائل فنی صورت گرفته باشد؛ شاید حتی برای آنکه در روزهای بحران، مدیران باشگاه پشت نام سیدورف پنهان شوند.
چه کسانی برای استقلال سرمربی میآورند؟
اصرار مدیران استقلال به جذب سرمربی خارجی، در نگاه اول میتواند نشانهای از هماهنگی آنها با خواستههای هواداران باشد. اما گزینههایی که معرفی میشوند، با خواسته بحق هواداران — یعنی استخدام سرمربیای بزرگ و پرافتخار — همخوانی ندارد. بهنظر میرسد پای جریانهای دلالی بار دیگر به استقلال باز شده؛ همانهایی که در ماههای اخیر چندین مربی و بازیکن خارجی را به باشگاه تحمیل کردند و تنها آوارشان بر سر استقلال ماند.
از بازیکنان بوسنیاییای که بدون یک دقیقه بازی غرامت گرفتند، تا ماجرای موسیمانه و بوژوویچ و دیگران، همه نشان از مدیریت ناکارآمد دارند. بهنظر میرسد اینبار هم خوابهای خوشی برای استقلال دیده نشده است. وعدههای پوشالی درباره تشکیل کمیته فنی نیز عملی نشده و مشخص نیست چه کسانی برای جذب سرمربی تصمیم میگیرند و آیا اساساً صلاحیت چنین مسئولیتی را دارند یا خیر.
نظری جویباری چه نقشی دارد؟
علی نظری جویباری، هوادار قدیمی استقلال، باجناق محمود فکری و از نزدیکان علی فتحاللهزاده، بهسرعت پلههای ترقی را طی کرد و حالا با حمایت هلدینگ خلیج فارس، در جایگاه مدیرعاملی قرار گرفته است.
با این حال، نگاهی خاکستری به عملکرد او وجود داشت که حالا آن نگاه از خاکستری به سیاهی نزدیک می شود. مدیری که بیشتر مجری تصمیمات دیگران است تا تصمیمساز. اگر او واقعاً توان مدیریت بحران را داشت، کار به اعتراضات سعادتآباد نمیکشید. این پرسش اساسی مطرح است که چرا با چنین اختیارات محدودی، مسئولیت را پذیرفته است؟
چرا قلعهنویی سیبل شد؟
در میان شعارهایی که دیروز از سوی معترضان سر داده شد، شعار علیه امیر قلعهنویی — سرمربی تیم ملی و نفر اول نیمکت استقلال در سالهای گذشته — هم دیده میشد. این واکنش، ریشه در ارتباط دیرینه قلعهنویی با برخی مدیران کنونی باشگاه، بهویژه نظری جویباری دارد.
با اینحال، در ماههای اخیر روابط میان او و مدیران استقلال سرد شده است. دعوت از نادر فریادشیران — دشمن دیرینه قلعهنویی — به جلسه هماندیشی پیشکسوتان و نزدیک شدن باشگاه به چهرههایی، چون جلال چراغپور، باعث شد قلعهنویی دلچرکین شود و حتی در نشست اخیر پیشکسوتان شرکت نکند.
استقلال با این دستفرمان به ته دره میرود
شرایط این روزهای استقلال و جایگاه از دسترفته مدیران نزد هواداران نشان میدهد که اگر مدیران ارشد هلدینگ خلیج فارس بهزودی چارهای نیندیشند، فصل پیشِرو حتی تلختر از فصل قبل خواهد بود. چندصدایی و اختلافات داخلی در کنار مدیران ناهمگون، استقلال را به بنبست رسانده است.
فراموشی اولویتها و پرداختن به موضوعاتی، چون جذب معاون ورزشی خارجی یا استخدام سخنگوی زن، در حالیکه رقبای استقلال در حال تقویت جدی هستند، نشانهای است از ناآگاهی مدیران از وضعیت بحرانی تیم.
بیانیه امروز هلدینگ و وعده روزهای خوب، تنها در صورتی کارگر خواهد افتاد که آثارش در عمل نمایان شود؛ در غیر این صورت، هیچ هواداری را آرام نخواهد کرد.