لبنان؛ تله تازه تلآویو – ایمنا
به گزارش اطلاعات نیوز، یازده ماه از آتشبس شکننده میان رژیم صهیونیستی و حزبالله لبنان میگذرد؛ آتشبسی که با میانجیگری آمریکا و فرانسه در ۲۷ نوامبر ۲۰۲۴ برقرار شد، اما امروز نهتنها نشانی از آرامش...
به گزارش اطلاعات نیوز، یازده ماه از آتشبس شکننده میان رژیم صهیونیستی و حزبالله لبنان میگذرد؛ آتشبسی که با میانجیگری آمریکا و فرانسه در ۲۷ نوامبر ۲۰۲۴ برقرار شد، اما امروز نهتنها نشانی از آرامش در جنوب لبنان دیده نمیشود، بلکه تجاوزات صهیونیستها، جنوب این کشور را به آستانه انفجار رسانده است. حملات هوایی، پهپادی و حتی نفوذ زمینی نظامیان اسرائیلی به خاک لبنان نشان میدهد آتش زیر خاکستر به زودی زبانه خواهد کشید.
در هفتههای اخیر دهها شهروند لبنانی بر اثر تجاوزات مستقیم نیروهای صهیونیست شهید شدهاند. ارتش لبنان به دستور رئیسجمهور «جوزف عون» مأمور مقابله با این تجاوزات شده، اما واقعیت میدانی چیز دیگری میگوید: تجاوزات ادامه دارد و تلآویو کوچکترین اعتنایی به دولت بیروت ندارد. سؤال اینجاست: در این یازده ماه که رژیم صهیونیستی بارها آتشبس را نقض کرده، ارتش لبنان کجا بوده است؟
اتاق جنگ تلآویو و هراس از بازگشت مقاومت
در آنسوی مرز، کابینه امنیتی رژیم صهیونیستی در جلسهای اضطراری در دفتر نخستوزیر، با حضور رؤسای موساد، شاباک و ارتش، به بررسی «قدرت فزاینده حزبالله» پرداخت. این جلسه، که نتیجه آن هرگز علنی نشد، نشانه روشنی از نگرانی تلآویو نسبت به بازسازی توان مقاومت است.
به فاصله کوتاهی از آن نشست، مقامات آمریکایی نیز لحن خود را علیه لبنان تغییر دادند. دیپلماتهای واشنگتن در گفتوگو با اسکاینیوز عربی مدعی شدند: «لبنان فرصت نجات را از دست داده و کشور در مسیر فروپاشی است». آنان با بیشرمی، مردم لبنان را به «پرورش تروریسم» متهم کردند و حزبالله را عامل «ناکامی دولت» دانستند. اما این اعترافات تلویحی، بیش از هر چیز نشان میدهد که آمریکا و اسرائیل از تداوم حضور مقاومت و ناتوانی در مهار آن، به خشم آمدهاند.
پروژه رسانهای برای اهریمنسازی حزبالله
همزمان با تشدید حملات نظامی، ماشین رسانهای صهیونیستی نیز با تمام توان فعال شده است. رسانههای عبری با استناد به «منابع اطلاعاتی غربی» مدعیاند حزبالله در حال بازسازی قابلیتهای موشکی و جذب نیروست. روزنامه جروزالم پست نوشت فعالیتهای حزبالله عمدتاً در شمال رودخانه لیتانی متمرکز شده، یعنی دقیقاً در محدودهای که طبق توافق آتشبس، مجاز به حضور است.
این اعتراف، خود سندی بر پایبندی حزبالله به مفاد آتشبس است؛ در حالیکه رژیم صهیونیستی طی همین مدت، ۹۵۰ پرتابه به خاک لبنان شلیک کرده و بیش از ۱۰۰ حمله هوایی انجام داده است. طبق آمار رسمی وزارت بهداشت لبنان، بیش از ۲۸۰ شهید و ۸۵۰ زخمی حاصل نقض مکرر آتشبس از سوی رژیم اشغالگر است. آیا اینها نشانه تمایل اسرائیل به صلح است یا مقدمهای برای جنگی دیگر؟
از جنایت «بلیده» تا نقض زمینی آتشبس
نقضهای رژیم صهیونیستی تنها به حملات هوایی محدود نمانده است. سحرگاه پنجشنبه گذشته، یکی از نیروهای ارتش اسرائیل با نفوذ زمینی به خاک لبنان، وارد ساختمان شهرداری بلیده شد و کارمند شهرداری «ابراهیم سلامه» را در دفتر کارش به رگبار بست. نیروهای متجاوز دو ساعت در منطقه ماندند و سپس عقبنشینی کردند.
حزبالله لبنان بلافاصله در بیانیهای شدیداللحن اعلام کرد این تجاوز، با اطلاع و چراغ سبز آمریکا انجام شده است. تجربه دو دهه گذشته نیز نشان میدهد رژیم صهیونیستی در تجاوزات زمینی، همواره شکست خورده است — از عقبنشینی خفتبار در سال ۲۰۰۰ گرفته تا شکست سنگین در جنگ ۳۳ روزه ۲۰۰۶. حتی در سال گذشته هم، ارتش اسرائیل نتوانست بیش از چند کیلومتر وارد خاک لبنان شود و سرانجام ناچار به پذیرش آتشبس شد.
شکستهای مکرر، ترسهای جدید
همه این شکستها باعث شده است که تلآویو، راهبرد خود را بر بمباران هوایی و فشارهای روانی متمرکز کند. اما واقعیت این است که اسرائیل با هر حمله جدید، تنها مشروعیت و انسجام داخلی حزبالله را تقویت میکند. مقاومت لبنان امروز نه یک گروه نظامی، بلکه نهادی مردمی است که در عمق جامعه ریشه دوانده است.
از نگاه اسرائیل، تقویت توان موشکی حزبالله تهدیدی حیاتی است. رسانه «کان» وابسته به دولت اسرائیل، در گزارش خود به صراحت نوشت: «حملات اخیر در پاسخ به تلاش حزبالله برای بازسازی قدرت نظامیاش انجام میشود». در همین گزارش، یکی از مقامات صهیونیست اعتراف کرده است: «حزبالله تا حدودی موفق به بازسازی ساختار نظامی خود شده». این اعتراف، معنایی جز شکست راهبرد فشار ندارد.
آمریکا و اسرائیل؛ دو روی یک سکه
لبنان بهخوبی میداند که آمریکا هیچگاه میانجی بیطرف نبوده و نخواهد بود. هر بار که فرستاده آمریکایی به بیروت سفر میکند، در عمل مأمور توجیه تجاوزات اسرائیل است. از طرح موسوم به «آبراهام لبنانی» گرفته تا وعده سرمایهگذاری کشورهای خلیجفارس، همه در خدمت یک هدفاند: خلع سلاح مقاومت و وابستهسازی لبنان.
اما همانطور که «شیخ نعیم قاسم» دبیرکل حزبالله تأکید کرده است: «آمریکا در ظاهر مدعی صلح است اما در واقع، حامی اصلی تجاوزات اسرائیل است. هدف آنان تضعیف حاکمیت لبنان و تحمیل اراده صهیونیستی بر منطقه است».
او در سخنان خود یادآور شد که تهدید و ارعاب، مواضع مقاومت را تغییر نخواهد داد: «ما تسلیم نمیشویم و تعهدات اجباری را نخواهیم پذیرفت. پیوند ما با سرزمینمان از قدرت نظامی دشمن محکمتر است».
مقاومت در برابر تحریف
در حالی که تلآویو تلاش میکند با بمباران تبلیغاتی، حزبالله را مسبب بحران لبنان جلوه دهد، واقعیت از زبان مردم شنیده میشود. شهروندان جنوب لبنان که هر روز با تجاوز و ویرانی روبهرو هستند، میدانند اگر مقاومت نبود، امروز تانکهای اسرائیلی در خیابانهای صور و نبطیه جولان میدادند.
بیش از دو دهه است که حزبالله، سپر لبنان در برابر اشغالگری است. اسرائیل در همه جنگها بهدنبال یک هدف ثابت بوده است: بیدفاعکردن لبنان. اما این هدف، هر بار با شکست روبهرو شده است. از سال ۲۰۰۰ تا امروز، هر سنگر مقاومت در جنوب لبنان، سندی است از ناتوانی صهیونیستها در تحمیل اراده خود.
چرایی تشدید حملات
صهیونیستها خوب میدانند که دوران «بازدارندگی یکطرفه» به پایان رسیده است. هر موشک اسرائیلی، پاسخ خود را در زمان و مکان مناسب دریافت میکند. حملات اخیر به محمودیه، جرمق و شبعا نیز تلاشی است برای برهم زدن روند بازسازی مقاومت. اما همانگونه که تحلیلگران لبنانی از جمله «بلال تقیالدین» و «محمد رعد» تأکید کردهاند، کلید ثبات لبنان در تسلیم شدن نیست، بلکه در واداشتن دشمن به عقبنشینی است.
تقیالدین به درستی گفته است: «اسرائیل میخواهد شروط ذلتبار خود را با حمایت آمریکا بر لبنان تحمیل کند». اما لبنان امروز، لبنانِ سال ۲۰۰۶ نیست. مردمی که طعم پیروزی را چشیدهاند، بار دیگر به مقاومت خود پشت نخواهند کرد.
نتانیاهو ترجیح میدهد پیمان ابراهیم را پیش ببرد تا وارد جنگ لبنان شود
علیرضا مجیدی کارشناس مسائل خاورمیانه در گفتوگو با خبرنگار ایمنا اظهار کرد: اسرائیل دارد تحرکات زیادی انجام میدهد. این کاملاً درست است که میبیند بدون اقدام نظامی، مسئلهاش در لبنان حل نمیشود. اما اگر بخواهیم دقیق بدانیم که اسرائیل نهایتاً به دنبال چه چیزی است، باید بگوییم یکسری ایدهآلهای مختلف دارد؛ از جمله از خلع سلاح حزبالله. ولی ایدهآلهای دیگری هم دارد و نهایتاً باید بین اینها سبک و سنگین کند.
وی افزود: بنده جزو کسانی هستم که معتقدم نتانیاهو، اگر مخیر شود، در مقطع فعلی ترجیحش بر این است که پیمان ابراهیم پیش برود. باید ببیند آیا جنگ در لبنان و پیشرفت در پیمان ابراهیم مانع جمع هستند یا نه. قطعاً در مورد لبنان دندان تیز نشان میدهد، در این شکی نیست، اما شروع عملیات گسترده زمینی با این شدت حملات فرق میکند.
کارشناس مسائل خاورمیانه تصریح کرد: درست است که شدت حملات را بیشتر کرده و ترورها را افزایش داده است. در ابتدای هفته گذشته، روزهای شنبه تا دوشنبه، از زمان جنگ ۶۶ تا امروز، یعنی طی این یک سال، چنین سطحی از حملات بیسابقه بود. اما با تمام این آمارها، نتانیاهو مسئله اولش این است که آیا پیشرفت در پیمان ابراهیم سراب است یا واقعی؟ آیا واقعاً عربستان، سوریه و لبنان به سمت عادیسازی و علنی شدن رابطهشان با اسرائیل خواهند رفت یا نه؟ این مسئله اول اوست.
مجیدی خاطرنشان کرد: مسئله دوم این است که آیا پیشرفت در پیمان ابراهیم قابل جمع با مسئله جنگ در لبنان هست یا نه. اگر این دو مسئله برایش حل شود، بعد سراغ تصمیم درباره جنگ میآید.
وی ادامه داد: اما در داخل لبنان، بله، به این جمعبندی رسیده که بدون عملیات نظامی مستقیم علیه حزبالله، مسئلهاش حل نمیشود. تا الان دارد فشار میآورد بلکه از داخل لبنان گشایشی برای اسرائیل رخ دهد تا طرح خود را در لبنان پیش ببرد.
کارشناس مسائل خاورمیانه عنوان کرد: اما این بازه یکساله او را تا حدی ناامید کرده بود. پایان جنگ غزه از لحاظ نیروی زمینی به او کمک میکند تا بتواند با تمرکز بیشتری وارد جنگ لبنان شود. با این حال، میگویم اگر بین این دو تا مخیر شود، بحث پیشرفت پیمان ابراهیم برایش مهمتر است.
اسرائیل میان دو بنبست
در نهایت، آنچه از تحرکات اخیر اسرائیل برمیآید، بیش از آنکه نشانه قدرت باشد، نشانه سردرگمی و استیصال است. رژیمی که روزی میپنداشت با دیوارهای آهنین و حمایت غرب میتواند جغرافیای سیاسی خاورمیانه را به نفع خود تغییر دهد، امروز میان دو سراب گرفتار شده است، از یک سو، خیال خام پیشبرد پیمان ابراهیم و عادیسازی با کشورهای عربی، و از سوی دیگر، توهم نابودی حزبالله و مهار مقاومت در لبنان. نتانیاهو خوب میداند هر جنگ تازه، میتواند به سقوط سیاسی خودش و فروپاشی داخلی رژیم صهیونیستی بینجامد. واقعیت این است که اسرائیل دیگر توان تحمیل جنگ ندارد؛ نه در غزه پیروز شد، نه در لبنان خواهد شد. بازی امروز، بازی فرسایشی بقاست؛ تلاشی برای زنده ماندن میان ویرانههایی که خود ساخته است. رژیمی که زمانی «تهدید» بود، حالا خود به «مسئله» ای بی راهحل تبدیل شده است.
