قطعنامه بیاعتبار – ایمنا
به گزارش اطلاعات نیوز، پنجشنبه گذشته شورای امنیت صحنه نمایش دیگری از سیاستهای دوگانه غرب شد. کرهجنوبی که این روزها ریاست دورهای شورا را بر عهده دارد، مأمور شد تا قطعنامهای را روی میز بگذارد که...
به گزارش اطلاعات نیوز، پنجشنبه گذشته شورای امنیت صحنه نمایش دیگری از سیاستهای دوگانه غرب شد. کرهجنوبی که این روزها ریاست دورهای شورا را بر عهده دارد، مأمور شد تا قطعنامهای را روی میز بگذارد که ظاهرش «روالی اداری» برای ادامه تعلیق تحریمهای ایران بود، اما در واقع پلهای برای فعالسازی مکانیسم ماشه. قطعنامه رأی نیاورد؛ طبیعی هم بود. چرا؟ چون حتی اگر تصویب میشد، آمریکا و متحدان اروپاییاش آماده بودند با حق وتوی خود آن را به خاک بسپارند. اصل ماجرا نه در رأیگیری بلکه در اراده سیاسی پشت پرده بود؛ جایی که غربیها نشان دادند به جای حل اختلاف، بیشتر به دنبال «بهانه» اند.
ماجرای مکانیسم ماشه چیست؟
برجام سازوکاری روشن دارد: هر طرف میتواند در صورت ادعای نقض تعهدات، شکایت را به کمیسیون مشترک ببرد. ۱۵ روز فرصت هست برای بررسی، ۱۵ روز دیگر برای وزرای خارجه، ۵ روز هم برای تلاش نهایی. اگر در مجموع ۳۵ روز نتیجهای حاصل نشد، موضوع به شورای امنیت ارجاع میشود. این شورا ۳۰ روز فرصت دارد تا قطعنامهای صادر کند و تعلیق تحریمها را تمدید نماید. اگر چنین قطعنامهای تصویب نشود، تحریمها بهطور خودکار بازمیگردند. اما اروپاییها با زیر پا گذاشتن این روند، مستقیم سراغ شورای امنیت رفتند تا فشار سیاسی خود را با سرعت بیشتری اعمال کنند.
کرهجنوبی هم به عنوان رئیس دورهای شورا موظف شد قطعنامهای را ارائه دهد که به ظاهر مطابق برجام است. اما رأیگیری بیش از آنکه درباره «ادامه تعلیق تحریمها» باشد، درباره نمایش اراده غرب بود. مطابق قانون، حتی پس از شکست قطعنامه، تحریمها بلافاصله بازنمیگردند. شورا تا ۳۰ روز پس از درخواست اروپا فرصت دارد قطعنامه جدیدی بدهد. این بازه زمانی یعنی تا اوایل مهرماه، همان پنجرهای است که غرب میخواهد برای تدارک فشارهای سیاسی و رسانهای از آن استفاده کند.
دستور تلآویو به پاریس
بخش جنجالی ماجرا زمانی رقم خورد که امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه، تصمیم گرفت درباره «جدیت ایران» در مذاکرات، نه با یک رسانه اروپایی بلکه با شبکه ۱۲ اسرائیل مصاحبه کند! او گفت ایران پیشنهادی «معقول» ارائه داده، اما چون از سوی همه نهادهای ایران پشتیبانی نشده، قابل اعتنا نیست. تناقض آشکار همینجاست: چطور میشود پیشنهادی را معقول خواند اما آن را رد کرد؟ پاسخ روشن است؛ مکرون میخواست پیام بدهد که تصمیمهای پاریس قبل از هر چیز باید در تلآویو سنجیده شود.
سخنگوی وزارت خارجه ایران هم واکنش تندی نشان داد و پرسید: چرا رئیسجمهور فرانسه باید کانالی اسرائیلی را برای رد یک پیشنهاد معقول انتخاب کند؟ آیا جز این است که او بیش از آنکه نگران اروپا باشد، نگران جلب رضایت اسرائیل است؟
اعتراف به معقول بودن، فرار به جلو در عمل
جالب اینکه در همان زمان، منابع غربی هم اذعان داشتند مذاکرات ایران با سه کشور اروپایی پیشرفتهایی داشته است. والاستریتژورنال حتی جزئیات طرح ایران را منتشر کرد: ایران آماده بود گفتوگوهایی مستقیم یا غیرمستقیم با نمایندگان آمریکا داشته باشد، مشروط بر تضمین عدم حمله نظامی. در مقابل، اروپا باید متعهد میشد فعالسازی مکانیسم ماشه را متوقف کند. ایران نیز پیشنهاد داده بود ذخایر ۶۰ درصدی اورانیوم خود را رقیقسازی کند تا زمینه برای لغو کامل تحریمها و آغاز مذاکرات نهایی فراهم شود.
اما طرف اروپایی، به جای بهرهگیری از این فرصت، باز هم سراغ همان ادبیات تهدید و بهانهجویی رفت. دلیلش ساده است: در محتوا ایرادی برای گرفتن وجود نداشت، بنابراین «بازی سیاسی» جایگزین شد.
وتو؛ ابزار انحصاری غرب
حتی اگر قطعنامه کرهای تصویب میشد، باز هم سرنوشتش روشن بود: وتوی آمریکا یا یکی از متحدان اروپایی. این همان واقعیتی است که نهادهای بینالمللی را بیاعتبار میکند. نمونه تازهاش را همزمان دیدیم: ایالات متحده قطعنامهای را که خواستار آتشبس در غزه و ارسال کمکهای بشردوستانه بود، وتو کرد. بنابراین در پرونده ایران هم نتیجه روشن است؛ هرجا منافع غرب در خطر باشد، نهادهای بینالمللی تبدیل به ابزار انحصاری آنها میشوند.
هزینه اقدامات باید بالا برود
اکنون پرسش اصلی این است: ایران چه باید بکند؟ روشن است که غرب به دنبال فعالسازی اسنپبک به هر قیمتی است. در چنین شرایطی، هزینه این اقدامات باید بالا برده شود. همانطور که چین و روسیه در نشستهای اخیر مواضع حمایتی اتخاذ کردند، ایران نیز میتواند مسیرهای موازی را تقویت کند. سازمانهای نوظهور بینالمللی و همکاریهای چندجانبه، بهترین ابزار برای کاهش مشروعیت نهادهایی چون شورای امنیت هستند.
از سوی دیگر، تجربه نشان داده آژانس بینالمللی انرژی اتمی حتی در اوج همکاریهای ایران نیز به جای انصاف، زبان اتهام را برگزیده است. همین آژانس که بیشترین حجم نظارت را بر تأسیسات ایران اعمال کرده، امروز با ادبیاتی مبهم درباره «ظرفیت ساخت چندین بمب اتمی» سخن میگوید و عملاً فضا را برای حمله به ایران آماده میسازد. این رویکرد نهتنها اعتبار آژانس را خدشهدار میکند بلکه ضرورت بازنگری در شیوههای همکاری هستهای جهانی را دوچندان میسازد.
نامهنگاریهای سناتورها و فشارهای پشت پرده
پشت پرده ماجرا هم قابل تأمل است. ۵۰ سناتور جمهوریخواه آمریکایی پیش از جلسه شورای حکام در نامهای رسمی به وزیران خارجه انگلیس، فرانسه و آلمان خواستار فعالسازی فوری مکانیسم ماشه شدند. چنین فشارهای آشکار نشان میدهد پرونده هستهای ایران بیش از آنکه دغدغهای فنی باشد، تبدیل به ابزار رقابتهای داخلی و خارجی غرب شده است.
بازیگری غلط ما تصویری منفعل از ایران به دنیا نشان داد
حمید رضا غلامزاده در گفتوگو با خبرنگار ایمنا اظهار کرد: تحریمها عملاً برگشت و تصویب شد که تحریمها برگردد و از چند وقت دیگر که زمان برجام تمام شود، تحریمها بازمیگردد. نکته مهم این است که بازیگری غلط ما سبب شد تا از ما برداشتی منفعل و بیعمل بشود. تفاهمی که در قاهره به تصویب وزارت خارجه و کمیته هستهای شورای عالی امنیت ملی رسید نه خود شورای عالی امنیت ملی مسیری فراقانونی را طی کرد و قانون مجلس را کنار زد. در نتیجه، نگاه اروپا و آژانس نشان داد که ما حاضر شدهایم قانون خود را زیر پا بگذاریم تا رضایت اروپا و آژانس را جلب کنیم.
وی افزود: این رفتار غلط وزارت خارجه و کمیته هستهای باعث شد طرف مقابل تصویری ضعیف از ایران دریافت کند و این تصمیم را بگیرد. ابزار فشارش را از دست نداد بلکه به این خاطر که عدهای بتوانند به ایران فشار بیاورند، رفتاری در این تصمیم گرفته شد.
کارشناس مسائل بینالملل گفت: اروپاییها میدانند که هر فشاری بیاورند، با این نوع تصمیمگیری کمیته هستهای و وزارت خارجه، ما اقدام خاصی نخواهیم کرد. با وجود اینکه گفتیم از NPT خارج میشویم و قطع ارتباط میکنیم، اما آنها میدانند که این کار را نخواهیم کرد.
غلامزاده تصریح کرد: این مدل تصمیمگیری که کاملاً برای طرف خارجی قابل پیشبینی است، باعث شده مدام پیشروی کنند و فشار بیشتری بیاورند و به همین خاطر هم چوب را خوردیم و هم پیاز را؛ یعنی هم توافق نیمبندی با آژانس کردیم که امتیاز دادیم، و هم بر اساس گفتارهای وزارت خارجه، بیانیه کمیته هستهای و اظهارات گروسی، هرچه آژانس خواسته ما پذیرفتیم و هرچه ما طبق قانون مجلس الزام گذاشته بودیم، آژانس رد کرد. نتیجه این رویکرد همین است و طبیعتاً تصمیم میگیرند که روی ایران فشار بیاورند و تحریمها را برگردانند، علیرغم توافق با آژانس.
وی افزود: چون تصویری که از ما میبینند، تصویر ضعف و نیاز است. وزارت امور خارجه ما کاری غیر از مذاکره بلد نیست؛ نه سوداگری دارد، نه ایده، نه فضاسازی. شما رأیها را ببینید: چهار رأی موافق و دو رأی ممتنع. چرا با یونان و سومالی و امثال آنها رایزنی نکردیم برای جلب نظرشان؟ چون به فکرش نبودیم، چون توان و سوداگریاش را نداشتیم.
این کارشناس مسائل بین الملل خاطر نشان کرد: باید با قدرت برخورد میکردیم که نکردیم؛ الان هم باید با قدرت برخورد کنیم اما چشمانداز آن دیده نمیشود. بیانیهای که کمیته هستهای میدهد و وزارت خارجه منتشر میکند نشان میدهد همه چیز برایشان مهم است بهجز منافع ملی.
غلامزاده گفت: در واقع، اتفاق خاصی برای زندگی مردم نیفتاده چون تحریمهایی که قرار است برگردد، همین حالا بدترش را آمریکا بر ما اعمال کرده و ما در این تحریمها زیست میکنیم، عبور کردهایم یا دور زدهایم. قطعنامههای سازمان ملل هم قطعنامههایی نیستند که منجر به جنگ شوند و تصریح شده که نمیتواند مبنای جنگ قرار بگیرد.
وی ادامه داد: لزومی ندارد این قطعنامهها الزامآور باشد و اجرا هم نخواهد شد، کمافیسابق. چرا که مکانیزم مقابلهبهمثل داشتیم؛ اگر کشتیهای ما را میگرفتند، ما هم از آنها میگرفتیم. تمامی مواد فصل هفتم به جنگ ختم نمیشود و در متن قطعنامه هم آمده که این قطعنامهها بهانهای برای شروع جنگ علیه کشور دیگری نیست.
کارشناس مسائل بین الملل گفت: مثلاً در دو سال گذشته کدام یک از قطعنامهها اجرا شده که بخواهد این یکی اجرا شود؟ مگر اینکه ما تسلیم شویم و دستمان را بالا ببریم و آنها طمع کنند و بخواهند تعرضی به ما داشته باشند. در حالت عادی هیچ اتفاقی نخواهد افتاد و اقتصاد ما جز بار روانی که پیدا خواهد کرد که آن هم بازی اقتصادی و رسانهای است تأثیر دیگری از اسنپبک و تحریم نخواهد گرفت. چون به مراتب بدتر از اینها را سالهاست که آمریکا اعمال میکند.
جدال بر سر مشروعیت
به گزارش ایمنا؛ ماجرای قطعنامه کرهای بیش از آنکه یک واقعه حقوقی باشد، یک نمایش سیاسی بود؛ نمایشی برای نشان دادن اینکه غرب حاضر است همه مسیرهای منطقی را دور بزند تا فشار بیشتری بر ایران وارد کند. اما این رویکرد در درازمدت هزینههای سنگینی برای خود غرب خواهد داشت. هر بار که آمریکا و اروپا از حق وتو برای منافع خود بهره میگیرند، مشروعیت نهادهای بینالمللی بیشتر فرسوده میشود.
امروز تهران در موقعیتی است که میتواند این فرسایش مشروعیت را به نقطه قوت خود بدل کند؛ با گسترش روابط با قدرتهای نوظهور، با فعالسازی مسیرهای حقوقی جایگزین و با نشان دادن اینکه مقاومت در برابر زورگویی، هزینههای سنگینی برای طرف مقابل دارد.
آنچه در شورای امنیت رخ داد، یک پایان نبود؛ آغاز مرحلهای تازه بود. مرحلهای که در آن ایران باید نشان دهد بازی تهدید و بهانهجویی غرب، نهتنها او را متوقف نخواهد کرد، بلکه مسیرهای تازهای برای مقاومت و پیشرفت خواهد گشود.