غافلگیری جشنواره «سینماحقیقت» در شبی که ماه صورتی شد
به گزارش مشرق و به نقل از اطلاعات نیوز، این فیلم اگرچه در بخش رقابتی جشنواره حضور نداشت و بلیتفروشی برای آن انجام نشد، اما استقبال گسترده تماشاگران به حدی بود که مدیران جشنواره ناچار شدند دو سالن را...
به گزارش مشرق و به نقل از اطلاعات نیوز، این فیلم اگرچه در بخش رقابتی جشنواره حضور نداشت و بلیتفروشی برای آن انجام نشد، اما استقبال گسترده تماشاگران به حدی بود که مدیران جشنواره ناچار شدند دو سالن را به نمایش آن اختصاص دهند. این توجه چشمگیر را میتوان حاصل پیشینه موفق کارگردان و نیز درخشش فیلم در جشنواره ایدفا آمستردام دانست؛ جایی که «روباه و ماه صورتی» موفق به کسب عنوان بهترین فیلم مستند شد.
در ابتدای فیلم، نوشتهای بر پرده ظاهر میشود که از نوعی خلاقیت در شیوه کارگردانی خبر میدهد: این فیلم بهطور کامل از راه دور کارگردانی شده و شخصیت اصلی داستان با استفاده از دو تلفن همراه، طی یک دوره پنجساله، تمامی تصاویر را ضبط کرده است. مهرداد اسکویی در بسیاری از صحنهها حضور فیزیکی ندارد و با اتکا به فناوری موبایل و ارتباط از راه دور، ثبت لحظهها را به خود سوژه سپرده است. همکاری نزدیک و آگاهانه ثریا با کارگردان باعث شده نام او در تیتراژ بهعنوان کارگردان مشترک درج شود؛ تصمیمی که بهخوبی جایگاه فعال سوژه در شکلگیری روایت را نشان میدهد.
ثریا در این فیلم، زندگی خود را بیواسطه مقابل دوربین میبرد و همین امر امکان دسترسی صمیمی مخاطب به جزئیات روحیات، رفتارها، ترسها و امیدهای او را فراهم میکند. «روباه و ماه صورتی» روایت زندگی و سفر پرمخاطره ثریا، دختر هنرمند افغانستانی ساکن ایران است که تلاش میکند خود را به مادرش در اتریش برساند؛ سفری که بیش از آنکه جغرافیایی باشد، مسیری عاطفی و روانی است.
استمرار پنجساله فیلمبرداری سبب شده مخاطب با طیفی متنوع از رخدادها و زوایای گوناگون سرگذشت ثریا مواجه شود. او میان تهران و استانبول در رفتوآمد است و در مسیر رسیدن به اتریش بارها با شکست، بنبست و ناامیدی روبهرو میشود. فیلم با صبر و حوصله، فرسایش روحی یک مهاجر بیسرزمین را به تصویر میکشد و نشان میدهد رؤیای رسیدن، چگونه در برخورد با واقعیتهای تلخ مهاجرت، بارها متزلزل میشود. همین صداقت و تداوم زمانی، «روباه و ماه صورتی» را به مستندی تأثیرگذار و انسانی تبدیل کرده که فراتر از روایت یک فرد، تجربه مشترک بسیاری از مهاجران را بازتاب میدهد.
بهرهگیری از عنصر «انیمیشن» به کمک فیلم آمده و علاوه بر افزایش جذابیت بصری اثر، بهعنوان ابزاری روایی، افکار و جهان درونی قهرمان داستان یعنی ثریا را به تصویر میکشد. ثریا در رویاها و ذهنیت خود در کنار روباهی زندگی میکند که نقش راهنما و نجاتدهنده را دارد؛ روباهی که نماد غریزه بقا، امید و صدای درونی اوست و در لحظه تصمیم به خودکشی، دست ثریا را میگیرد و او را به زندگی بازمیگرداند. در مقابل، شخصیت دلقک چهرهای دیگر از ثریا را آشکار میکند؛ شخصیتی اندوهگین و زخمی که پشت نقابی از شادی پنهان شده و تلاش میکند رنجهای درونیاش را از نگاه دیگران مخفی نگه دارد.
مهاجرت غیرقانونی پدیدهای چندلایه با ابعاد سیاسی، فرهنگی و اجتماعی است که امکان داوری ساده و قطعی درباره محق بودن یا نبودن مهاجران را از بین میبرد. بسیاری از این افراد در شرایطی ناامن یا نابرابر ناچار به ترک سرزمین خود شدهاند و ورود غیرقانونیشان بیش از آنکه انتخابی آگاهانه باشد، نتیجه فشارهای بیرونی است. در عین حال، زندگی مخفیانه و فقدان جایگاه حقوقی روشن، هم مهاجران را در معرض آسیب و استثمار قرار میدهد و هم در برخی موارد برای جوامع میزبان و دولتها چالشهایی در حوزههای اجتماعی، اقتصادی و مدیریتی ایجاد میکند؛ مسألهای که نشان میدهد مواجهه با مهاجرت غیرقانونی نیازمند نگاهی پیچیدهتر و انسانیتر از قضاوتهای شتابزده است.
کارگردان «روباه و ماه صورتی» از آنجا که ماجرا را از زاویه دید یک مهاجر روایت میکند حق را به او میدهد و سایر جنبهها را نادیده میگیرد. نقطه ضعف فیلم تلاش فیلمساز برای مظلومنمایی و برانگیختن حس ترحم و دلسوزی مخاطب است که گاه بسیار اغراقآمیز میشود.
