صداوسیما یک بیابان است که نصف بودجهاش باید قطع شود
سایت خبرآنلاین در همین زمینه گفت و گویی با غلامحسین کرباسچی انجام داده است. بخش هایی از اظهارات فعال سیاسی اصلاح طلب را در ادامه می خوانید: اگر سیر تحول نیروی انسانی در وزارت کشور را بررسی کنید،...
سایت خبرآنلاین در همین زمینه گفت و گویی با غلامحسین کرباسچی انجام داده است. بخش هایی از اظهارات فعال سیاسی اصلاح طلب را در ادامه می خوانید:
اگر سیر تحول نیروی انسانی در وزارت کشور را بررسی کنید، میبینید در دوره ریاستجمهوری آیتالله خامنهای در این نهاد چند نفر پرسنل وجود داشت، در دوره آقای هاشمی چند نفر بودند، در دوره آقای خاتمی چه وضعیتی داشتند اما ناگهان در دوره آقای احمدینژاد، آقای روحانی، آقای رئیسی و حالا آقای پزشکیان، یکباره چه افزایش چشمگیری در پرسنل ریاست جمهوری ایجاد شد؛ در حالی که وظایف ریاست جمهوری تقریباً هیچ تغییر عمدهای نداشته است.
مثلاً وقتی رئیسجمهور به مراسمی مثل زیارت حرم امام و مزار شهدا میروند، میبینید چه تعداد نیرو از ریاست جمهوری، حراست و نهادهای دیگر حضور دارند؛ گویی یک لشکر هزار یا دوهزار نفری همراه میشوند. در حالی که اصل چنین مراسمی برای رئیسجمهور، نهایتاً با یک یا چند ماشین قابل انجام است. این حجم از حفاظت و همراهی، نهتنها ضرورتی ندارد، بلکه در بسیاری مواقع هم در امنیت مقامات تأثیر تعیینکنندهای نداشته است.
در خود ریاست جمهوری هم وضع به همین شکل است. گفته میشود پرسنل این نهاد همراه با مجموعههای وابسته به آن حدود ۱۰ تا ۱۲ هزار نفر هستند، در حالی که زمانی تنها ۴۰۰ یا ۵۰۰ نفر بودند. وظایف چه تغییری کرده است؟ این فقط یک نمونه است. بقیه وزارتخانهها هم همین شرایط را دارند. جالب اینکه همین حالا وزیر محترم کشور به استانداریها توصیه کردهاند مبادا کسی را تعدیل نیرو کنید؛ در حالی که بدنه عظیم نیروی انسانیِ ما اغلب بدون کار مفید است و برایشان وظایف ساختگی تعریف میشود که نتیجهاش فقط ایجاد مزاحمت برای مردم است. مثلاً یک امضای ساده، بهجای اینکه یکجا انجام شود، باید در چند مرحله و نزد چند نفر گرفته شود. سیستم بوروکراسی ما را با دنیا مقایسه کنید؛ کجا چنین حجمی از نیروی انسانی در ساختار اداری وجود دارد؟
این مثال فقط مربوط به دولت بود وگرنه در کنار آن، مؤسسات و نهادهای دیگری هم هستند. امروز بسیاری از علمای قم مرتب انتقاد میکنند که چرا دولت اینهمه پول به مؤسساتی داده میشود که قبلا هیچوقت از امکانات دولتی استفاده نمیکردند. این مؤسسات، نهاد دولتی نیستند؛ پس چرا باید چند هزار میلیارد بودجه از دولت دریافت کنند تا به دولت وابسته شوند؟ این وابستگی باعث میشود آزادگی و شهامتی که روحانیت همواره در دفاع از حقوق مردم داشته، تحت تأثیر قرار گیرد
در گذشته، خود مردم این نهادها را اداره میکردند و اگر هم نتوانند، روحانیت همیشه به زندگی ساده و قناعت مشهور بوده و امکانات از طریق شهریه مراجع تأمین میشد. حالا اما ساختمانها و فضاهای وسیعی ایجاد شده که بخش زیادی از هزینههایش روی دوش دولت است. طبیعی است که آقای پزشکیان هم نمیتواند یکباره این بودجهها را قطع کند.
از طرف دیگر، مجموعههای متعدد دیگری تحت عناوین تبلیغاتی و فرهنگی وجود دارند؛ مثل سازمان تبلیغات و نهادهای مشابه. اگر مجموع بودجههای آنها را حساب کنید، حتی از بودجه بسیاری از وزارتخانهها بیشتر میشود. آقای پزشکیان در دوران انتخابات ریاست جمهوری وعدههایی در همین زمینه داده بود، اما در این یک سال، هیچ اقدامی عملی صورت نگرفته است.
ما امیدوار بودیم در فصل بودجه، وقتی اعلام کردند که شخصاً در سازمان برنامه نشستهاند، واقعاً بودجه را عملیاتی کنند. یعنی مشخص شود هر بودجهای که تخصیص مییابد، چه خروجیای دارد و چه خدمتی به مردم میرساند. آیا این کار باید با این حجم نیرو و بودجه انجام شود یا نه؟ در حال حاضر ۹۰ تا ۹۵ درصد بودجه دولت صرف حقوق، مزایا و بیمه پرسنل میشود و عملاً چیزی برای عمران، سازندگی و سرمایهگذاری باقی نمیماند.
اگر آقای پزشکیان واقعاً بودجه را عملیاتی کند، باید دستکم ۵۰ درصد نیروی انسانی در سازمانها، نهادها و وزارتخانهها کاهش پیدا کند. همچنین باید تکلیف بسیاری از مؤسساتی که خروجی و اثر ملموسی در زندگی مردم ندارند، روشن شود. اما بعید میدانم ایشان چنین کاری انجام دهد. زیرا با هر تغییری، یکی از بخشهای همان وفاقی که شعارش را داده، آسیب میبیند. امیدوارم موفق شود، انشاءالله بتواند.
متأسفانه بخشی از روند تامین بودجه برای نهادهای موازی از دولت آقای خاتمی آغاز شد. آن زمان بهخاطر رودربایستی و فضاسازیهایی که علیه دولت میشد ــ مثل اینکه دولت لیبرال است و برچسبهای مشابه ــ این رویه شکل گرفت. در دولتهای بعدی، بهویژه در دولت آقای احمدینژاد، این موضوع شدت گرفت و «پولپاشی» عملاً به ابزاری برای اهداف سیاسی تبدیل شد. در آن مقطع هم درآمد ارزی کشور بالا بود و هم دست دولت برای این بذل و بخششها بازتر.
صدا و سیما واقعاً یک بیابان است. این همه شبکه، صدها ایستگاه رادیویی و تلویزیونی و… اگر بخواهند بودجه را بهصورت عملیاتی تنظیم کنند، باید نیمی از بودجههای صدا و سیما را هم از آن گرفت. صدا و سیمایی که خودشان آمار میدهند چه درصدی از شنونده و بیننده دارند و ضریب نفوذشان در جامعه چقدر است. حتی همین آمارها نشان میدهد که مرجعیت خبررسانی و اطلاعرسانی به سمت کانالها و رسانههای بیگانه منتقل شده است.