رقابت برای نخستوزیری عراق تشدید میشود | پشتپرده انتشار لیست جنجالی
به گزارش اطلاعات نیوز، انتشار ناگهانی لیست «چهرههای تروریستی» از سوی بخشی از ساختار امنیتی عراق، در حالی که نام حزبالله لبنان نیز در آن گنجانده شده بود، یکی از عجیبترین و بحثبرانگیزترین اتفاقات...
به گزارش اطلاعات نیوز، انتشار ناگهانی لیست «چهرههای تروریستی» از سوی بخشی از ساختار امنیتی عراق، در حالی که نام حزبالله لبنان نیز در آن گنجانده شده بود، یکی از عجیبترین و بحثبرانگیزترین اتفاقات ماههای اخیر در بغداد بود. موضوعی که نه تنها افکار عمومی عراق و منطقه را شوکه کرد، بلکه با سرعتی بیسابقه به رسانهها درز پیدا کرد و بلافاصله موجی از واکنشها، تردیدها و تحلیلهای سیاسی را به دنبال آورد.
دفتر نخست وزیر عراق هم با صدور بیانیهای این اقدام را محکوم و خواستار برخورد با متخلفان شد ولی منتقدان خواستار اصلاح رسمی این تصمیم دولت بودند، پس از آن کمیته مسدودسازی داراییهای تروریستی زیرنظر بانک مرکزی عراق با برگزاری جلسهای لیست گروههای تروریستی را اصلاح و اسامی دو گروه مقاومت را که سابق براین در این لیست درج شده بود، حذف کرد، مقرر است این تصمیم کمیته به صورت رسمی نیز در مجله وقائع العراقیه (نشریه رسمی دولتی) اعلام شود تا به عنوان دستورالعمل مورد بهره برداری قرار گیرد.
با این همه اینکه چنین فهرست حساسی بدون تأیید یا اطلاع مقامات عالی از جمله نخستوزیر، وزیر کشور و مشاور امنیت ملی منتشر شود، بهخودیخود تردیدهای بزرگی ایجاد میکند؛ تردیدهایی که تحلیلگران را به این جمعبندی میرساند که ماجرا نمیتواند «سهو» یا «خطای اداری» باشد.
واقعیت این است که عراق امروز بهطرزی عمیق و ساختاری به چرخه مالی و دلاری آمریکا وابسته است و هیچ اقدام امنیتی کلان، بدون لحاظ کردن این وابستگی و بدون هماهنگی با حلقه تصمیمگیری نخستوزیری، امکان صدور ندارد. به همین دلیل، انتشار این لیست، بیش از آنکه یک اشتباه اداری باشد، به یک «پروژه سیاسی» شبیه است؛ پروژهای که به سرعت لو رفت، رسانهای شد و دولت را وادار به عقبنشینی کرد. این سرعت در افشا و این حجم از حساسیت اجتماعی، خود نشانهای است از اینکه موضوع از همان ابتدا «عادی» نبوده و به احتمال زیاد با اهدافی فراتر از یک اقدام اداری دنبال شده است.
به نظر میرسد افشای سریع این فهرست، صرفنظر از اینکه چه کسی پشت آن بوده، در نهایت برای هدف مشخصی طراحی شده بود، تضعیف جدی سودانی و خارج کردن او از دایره انتخاب نخستوزیری، افشاگری درباره اقدامات پشتپرده دولت برای نزدیک شدن به آمریکا
یا ایجاد اختلاف میان دولت و جریان مقاومت میتواند از اهداف این اقدام باشد.
اینکه کدام هدف دقیقتر است، موضوعی است که همچنان در هالهای از ابهام قرار دارد؛ اما تردیدی نیست که این اتفاق، بخشی از یک روند سیاسی پیچیده و پرریسک در بغداد است. روندی که نشان میدهد عراق بار دیگر در مرکز کشاکش رقابتهای منطقهای و بینالمللی قرار گرفته و بازیگران مختلف، هرکدام در پی شکل دادن به آیندهای هستند که بیشترین بهره را برایشان داشته باشد.
پشتپرده انتشار لیست تروریستی عراق
محمد علی حسننیا در گفتوگو با خبرنگار ایمنا اظهار کرد: در خصوص اعلام لیستی که توسط بخش جرایم تروریستی عراق منتشر شد، این موضوع چنین به ذهن میرسد و تحلیل آن چنین است که بدون اجازه وزیر کشور، بدون اجازه مشاور امنیت ملی و بدون اطلاع نخستوزیر، هرگز چنین اتفاقی رخ نخواهد داد. دلیل این امر آن است که عراق برای دستیابی به درآمدهای نفتی و گرفتن دلار روزانه به فدرال رزرو آمریکا وابسته است؛ یعنی پولها ابتدا وارد فدرال رزرو آمریکا میشود، دلار تهیه میشود و سپس به بانک مرکزی عراق ارسال میشود.
وی افزود: بنابراین تمام جوانب یک سال اخیر نشان میدهد که سودانی در راستای اینکه بخواهد نقش خود را در مقابل آمریکاییها پررنگتر کند، تلاش دارد نشان دهد که در حال ایجاد یک توازن است؛ توازنی که بیش از پیش به سمت آمریکاییها چرخش پیدا کرده است. او قصدی ندارد که در منازعات و درگیریهای منطقهای شرکت کند و با بسیاری از تحریمهای آمریکا علیه ایران، بهویژه تحریمهای دلاری و مالی، همراه شده است.
کارشناس مسائل خاورمیانه تصریح کرد: موضوع تروریستی خواندن حزبالله لبنان نیز نشان داد که در این روند هیچ سهوی در کار نبوده و این مطلب کامل تهیه شده بود، اما پس از افشا شدن و لو رفتن آن، ناچار شدند عقبنشینی کنند. احتمال دارد این افشاگری از درون وزارت کشور عراق انجام شده که بسیاری از نیروهای آن از سازمان بدر و نیروهای مقاومت عراق هستند.
پوست موز زیر پای سودانی!
حسننیا ادامه داد: اهدافی نیز پشت این موضوع وجود دارد؛ از جمله اینکه با افشا کردن آن، جلوی دولت عراق گرفته شود و دولت مجبور به عقبنشینی شود. یا اینکه میخواستند بخشی از اقداماتی که سودانی پشت پرده علیه محور مقاومت و علیه ایران انجام میدهد افشا شود تا از لیست نخستوزیری چارچوب هماهنگی خارج شود. این شاید «پوست موزی» بود که زیر پای آقای سودانی قرار گرفت و اگر شانس نخستوزیری او ۱۰ یا ۲۰ درصد هم بود، اکنون به نظر من به زیر ۱۰ درصد رسیده است.
وی بیان کرد: از سوی دیگر، تعیین نماینده ویژه از سوی ترامپ در امور عراق نشان میدهد که او قصد دارد با فشار، تهدید و تطمیع، لبنان، سوریه و عراق را وارد فاز سازش کند. همانطور که میبینید، آمریکا برای لبنان نماینده ویژه دارد، برای سوریه نماینده ویژه دارد و برای عراق نیز نماینده ویژه تعیین کرده است. تمام این افراد نیز یا پیشتر در سیاست حضور جدی نداشتند، یا افراد تندخو هستند؛ مانند خانم اورتگاس، آقای باراک و همین نماینده جدید در امور عراق.
کارشناس مسائل خاورمیانه گفت: هدف از این اقدامات چیست؟ هدف این است که کشورهای لبنان، سوریه و عراق که اجزای اصلی محور مقاومت هستند ابتدا تطمیع شوند و اگر تطمیع مؤثر نبود، تحت فشار و تهدید قرار بگیرند. نمونه آن را در سوریه میبینید؛ ابتدا تطمیع کردند، احمدالشرع را به کاخ سفید آوردند، صحبت از برداشتن تحریم سزار کردند و…. در لبنان نیز ابتدا تطمیع کردند و چون به نتیجه نرسیدند، وارد فاز تهدید شدند، اینکه اگر تا فلان زمان کاری انجام نشود، اسرائیل اجازه حمله خواهد داشت. مدل تروری که علیه آقای هیثم علی طباطبایی انجام شد نیز نوعی زنگ خطر و هشدار برای حزبالله لبنان است. در عراق نیز روند به همین سمت پیش میرود.
حسننیا تاکید کرد: هدف اصلی از فشار بر این سه کشور چند محور دارد، اول خلع سلاح کامل نیروهای مقاومت و نیروهای نزدیک به ایران، دوم وابسته کردن کامل ارتشهای لبنان، سوریه و عراق به آمریکا، سوم قطع کامل ارتباط مالی، سیستمی و لجستیکی این سه کشور با ایران و پیوستن آنها به دایره تحریمها، چهارم دستیابی به نفت عراق و بخشهایی از نفت سوریه؛ زیرا ترامپ علاقه بسیار زیادی به نفت دارد، در مورد لبنان نیز ایجاد مناطق تجاری، صنعتی یا سرمایهگذاری مدنظر است. این الگو را ترامپ دوست دارد در غزه نیز پیگیری کند.
وی افزود: ترامپ از دو چیز خوشش میآید، یکی نفت و دیگری سرمایهگذاریهایی که برایش پول بیاورد. تمام نگاه او به سیاست خارجی بر همین مبنا است، که همین را میتوان اکنون در ونزوئلا نیز مشاهده کرد. بنابراین تمام تلاش ترامپ درباره این سه کشور در همین موارد خلاصه میشود.

چرا سودانی نباید دوباره در رأس دولت قرار بگیرد؟
کارشناس مسائل خاورمیانه خاطرنشان کرد: اما اینکه چرا آقای سودانی نباید دوباره در رأس دولت قرار بگیرد، اول اینکه به نظر من همان چهار سال دوره نخستوزیری در عراق برای هر فرد، کفایت میکند. بعد از چهار سال به طور معمول نخستوزیرها برنامه خاصی ندارند و به سمت ساختن یک تشکیلات و دستگاه حزبی برای خود حرکت میکنند که این کار به وحدت و انسجام شیعیان ضربه میزند، آقای سودانی نیز چنین رفتاری داشت. او فردی نبود که از دل حزب مستقل خود برآمده باشد؛ از درون چارچوب هماهنگی شیعی انتخاب شد، در زمانی که خطر در عراق بسیار بالا بود و همین انتخاب باعث شد روند بازسازی سریعتر طی شود. جریان شیعی نیز کمک کرد تا سودانی بتواند کارها را پیش ببرد. امنیت نیز از طریق کمکهای چارچوب هماهنگی و نیروهای امنیتی، بهویژه نیروهای آقای قیس خزعلی در وزارت کشور، تأمین شد تا انفجارها و ناامنیها کاهش یابد و زمینه توسعه فراهم شود.
حسن نیا تصریح کرد: اما پس از آن، سودانی بهسرعت به سمت لیستسازی و ائتلاف با گروهها رفت؛ بهویژه گروههای سکولار شیعه مانند آقای ایاد علاوی که چارچوب هماهنگی نسبت به او حساس است یا احزاب کمونیستی و گروههای دیگر. اکنون نیز مشاهده میکنیم که افرادی مانند فالح فیاض یا الاسدی در حال جدا شدن از او و پیوستن به چارچوب هماهنگی هستند؛ به طور کامل مشخص است که چارچوب هماهنگی باید نخستوزیر را تعیین کند و به همین دلایل سیاسی، اگر سودانی دوباره نخستوزیر شود، دیگر مانند دوره اول نخواهد بود و نمیتواند بهراحتی کار کند. او با محور مقاومت و ایران دچار مشکل خواهد شد؛ زیرا میخواهد برای ترامپ یک رابطه نزدیک و دوستانه ایجاد کند و ترامپ نیز دقیقاً همین را از او میخواهد؛ امری که باعث میشود توازن موجود از بین برود.
چه کسی نخست وزیر میشود؟
به گزارش ایمنا، عراق در مرحلهای قرار گرفته که ترکیب دولت آینده آن میتواند مسیر سیاسی و امنیتی کل منطقه را تحتتأثیر قرار دهد؛ بهویژه برای ایران، اهمیت این موضوع زمانی بیشتر میشود که بدانیم رقابت برای نخستوزیری به اوج خود رسیده و طبق اعلام منابع پارلمانی، حدود ۳۰ چهره در فهرست اولیه نامزدهای این سمت قرار دارند. هر یک از این چهرهها، از محمد شیاع السودانی و نوری المالکی گرفته تا حیدر العبادی، نماینده یک رویکرد متفاوت نسبت به آمریکا، ایران و آینده محور مقاومت هستند؛ رویکردی که میتواند موازنه میان استقلال عراق و فشارهای خارجی را تعیین کند.
در میان نامزدها، طرح نام حیدر العبادی بدون درخواست مستقیم او و تنها بر اساس تمایل برخی گروههای عضو چارچوب هماهنگی، نشان از آن دارد که جریانهای سیاسی شیعه به دنبال گزینهای میگردند که ضمن برخورداری از تجربه، بتواند تعادل میان بازیگران داخلی و خارجی را حفظ کند. اما خود العبادی اعلام کرده که مسئولیت را تنها در صورتی میپذیرد که مشروط به تعهدات سیاسی محدودکننده نباشد؛ مسئلهای که میتواند فضای رقابت را پیچیدهتر کند. از سوی دیگر، سودانی که ائتلاف او بیشترین کرسی را کسب کرده، همچنان یکی از چهرههای اصلی میدان انتخاب است، اما اختلافات اخیر میان او و برخی گروههای مقاومت شانس او را کاهش داده است. انتخاب نهایی نخستوزیر آینده عراق، نهتنها آینده بغداد، بلکه موازنه قدرت در سراسر منطقه را تحت تأثیر قرار خواهد داد.
