خانواده و فرزندآوری، مسئلهای شخصی یا مسئولیتی اجتماعی و ملی؟
به گزارش اطلاعات نیوز، سبک زندگی ایرانی-اسلامی با تأکید بر ارزشهای دینی، فرهنگی و اجتماعی، خانواده را بهعنوان واحدی مقدس و بنیادین در ساختار جامعه معرفی میکند. در این سبک زندگی، خانواده نهتنها...
به گزارش اطلاعات نیوز، سبک زندگی ایرانی-اسلامی با تأکید بر ارزشهای دینی، فرهنگی و اجتماعی، خانواده را بهعنوان واحدی مقدس و بنیادین در ساختار جامعه معرفی میکند. در این سبک زندگی، خانواده نهتنها جایگاهی مرکزی برای تربیت نسلهای آینده است، بلکه بهعنوان بستری برای پرورش فضائل انسانی، احترام به بزرگترها، محبت، همدلی و مسئولیتپذیری شناخته میشود. در فرهنگ ایرانی-اسلامی، فرزندآوری بهعنوان نعمتی الهی و برکتآور برای خانوادهها تلقی میشود و درواقع، یکی از مهمترین اهداف زندگی خانوادگی بهشمار میآید و از سوی دیگر، جمعیت جوان و فعال در این فرهنگ، نقش محوری در رشد اجتماعی و اقتصادی کشور دارد.
با این وجود، در دهههای اخیر، سبک زندگی غربی تأثیرات عمدهای بر جوامع مختلف از جمله ایران گذاشته است. این سبک زندگی، بر مبنای مفاهیم فردگرایی، رفاه فردی و مصرفگرایی، در بسیاری از موارد بر نگرشها و رفتارهای اجتماعی تأثیر گذاشته و بهویژه در زمینه خانواده و فرزندآوری، دیدگاههایی بهوجود آورده است که خانواده را بیشتر بهعنوان یک نهاد انتخابی و نه الزامی میبیند. در این چارچوب، فرزندآوری بهعنوان یک گزینه برای تأمین رضایت شخصی و حفظ سبک زندگی فردی مطرح میشود.
این تغییرات فرهنگی و اجتماعی بهویژه در نسلهای جوانتر ایران مشهود است، بهطوری که جوانان به دلایل اقتصادی و اجتماعی، با تأثیرپذیری از ارزشهای غربی، تمایل کمتری به تشکیل خانوادههای پرجمعیت و داشتن فرزند نشان میدهند. این موضوع موجب کاهش نرخ باروری و در نهایت ایجاد مشکلات جمعیتی برای کشور در آینده خواهد شد.
در این راستا، هفته ملی جمعیت در ایران فرصتی ارزشمند است تا بهطور جدی به چالشها و مسائل حوزه جوانی جمعیت پرداخته شود. این هفته میتواند فرصتی برای ترویج ارزشهای ایرانی-اسلامی خانواده و فرزندآوری باشد و راهکارهای مؤثری برای مقابله با بحرانهای جمعیتی ارائه دهد، از همین رو درباره نگاه سبک زندگی غربی به مسئله اقتصاد، جمعیت و فرزندآوری و مقایسه آن با سبک زندگی ایرانی-اسلامی و بررسی چالشهای موجود در این حوزه گفتوگویی با حجتالاسلام محمد مطلبی فشارکی، دکترای اقتصاد، استاد حوزه و دانشگاه، عضو انجمن اقتصاد اسلامی حوزههای علمیه قم و مشاور اقتصادی مرکز مشاوره حوزه علمیه داشتیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
ایمنا: چرا در کشور و فرهنگ ایران، خانوادههای پرجمعیت دارای ارزشمندی است و جایگاه خاصی در نگاه عموم افراد جامعه دارد؟
مطلبی: در جامعه ما، خانوادههای پرجمعیت همواره با نگاهی ارزشمند نگریسته میشوند، نگاهی که ریشه در باورهای دینی، فرهنگی و اجتماعی دارد. این نگاه اجتماعی را میتوان از ابعاد گوناگون بررسی کرد، نخست آنکه جامعه، به عنوان یک جامعه مذهبی، پیرو تعالیمی است که خانواده و فرزندآوری را ارج مینهد و در منابع دینی آمده است که وجود فرزند در خانه، سبب نزول برکت الهی است و در مقابل، خانهای که از نعمت فرزند تهی باشد، از برکت نیز بیبهره خواهد ماند. فرزند، نعمتی الهی است که خداوند متعال بر خانواده ارزانی میدارد و جایگاه او در آموزههای دینی، بسیار والا و باارزش توصیف شده است، بهگونهای که در روز قیامت، فرزندان صالح و مؤمن، مایه افتخار والدین و دستگیر آنها خواهند بود. چنین نگرشی، جایگاه فرزند را از سطح فردی به مرتبهای متعالی و معنوی ارتقا میبخشد.
به علاوه خانوادههای پرجمعیت از ویژگیهایی برخوردارند که در خانوادههای کمجمعیت کمتر مشاهده میشود، شادابی، پویایی و نشاطی که در بستر این خانوادهها شکل میگیرد، نهتنها بر روابط درونخانوادگی اثرگذار است، بلکه نوعی حس همیاری و همراهی میان فرزندان ایجاد میکند که در آینده، به حمایت متقابل میان اعضای خانواده میانجامد و افزون بر آن، این فرزندان به عنوان یار و مددکار والدین نیز ایفای نقش میکنند.
ایمنا: چگونه میتوان نگاه جامعه را به فرزندآوری از هزینهمحور به فرصتمحور تغییر داد؟
مطلبی: اگرچه فرزندآوری با هزینههایی همراه است، اما منافعی پنهان نیز در آن نهفته است، منافعی که گاه از چشم بسیاری از افراد دور میماند. یکی از این منافع، مسئولیتی است که فرزندان در قبال والدین خود به عهده دارند و در منابع اسلامی نیز تأکید شده است که اگر والدین با مشکلات مالی مواجه شوند، فرزندان موظفاند که از ایشان حمایت کنند؛ با در نظر گرفتن این مباحث، چه از منظر دینی و چه از جنبه اقتصادی و اجتماعی، میتوان گفت خانوادههای پرجمعیت از جایگاه ارزشمندی برخوردار هستند. این جایگاه نه تنها در سطح خرد اجتماعی، بلکه در سطوح کلان نیز قابل بررسی است؛ جایی که خانوادههای پرجمعیت میتوانند نقشی مؤثر در رشد اقتصادی و توسعه جامعه ایفا کنند و هر یک از فرزندان، نیرویی فعال در مسیر پیشرفت اجتماعی و اقتصادی بهشمار میروند.
چالش سبک زندگی غربی در مواجهه با اقتصاد و فرزندآوری؛ نگاهی انتقادی از منظر دینی و فرهنگی
ایمنا: سبک زندگی غربی چه نگاهی به مقوله اقتصاد، جمعیت و فرزندآوری دارد؟
مطلبی: نکتهای اساسی و قابل تأمل آن است که در سبک زندگی امروز، بهویژه در حوزه مسائل اقتصادی، بهتدریج متأثر از الگوها و انگارههای سبک زندگی غربی شدهایم؛ الگویی که مبانی و اهداف آن با اصول و ارزشهای دینی ما تفاوتهای بنیادین دارد، برای نمونه در ادبیات اقتصادی غرب، انسان با تعریفی خاص محور قرار گرفته است. پدر علم اقتصاد در توصیف این انسان میگوید: «او موجودی است که همواره به دنبال بیشینهسازی مطلوبیت و منافع شخصی خویش است.» بر این مبنا، الگوی پیشنهادی اقتصاد غرب چنین است که اگر هر فرد در پی کسب حداکثر منافع خود باشد، در نهایت منافع کل جامعه نیز به حداکثر خود خواهد رسید.
در پی چنین نگاهی، تمام سازمانها و نهادهای اجتماعی و اقتصادی در جوامع غربی با محوریت این تعریف از انسان طراحی میشوند، نهادهایی که ماموریتشان فراهمسازی بسترهایی برای تحقق منافع حداکثری افراد است. رقابتهای شدید، استراتژیهای پیچیده اقتصادی و تشویق به رشد فردی بدون در نظر گرفتن منافع جمع، همگی زاییده این نگرش هستند، اما این نگاه در تضاد آشکار با آموزههای دینی ما قرار دارد. در جهانبینی دینی، هرچند منفعتطلبی شخصی بهعنوان غریزهای طبیعی پذیرفته میشود، اما این میل در چارچوب مسئولیت اجتماعی، همبستگی انسانی و عدالت اقتصادی معنا پیدا میکند.
در فرهنگ دینی، افراد در برابر یکدیگر مسئولاند و باید مصالح جامعه و همنوعان خود را مد نظر داشته باشند، از همین رو است که در شریعت اسلامی، توصیه شده است در فروش کالا و ارائه خدمات، از دریافت سودهای کلان و نامتعارف پرهیز شود، امری که برخلاف اصول اقتصاد غربی است. در غرب، رویکرد کسب «حداکثر سود با حداقل فعالیت» رایج و پذیرفتهشده است؛ امری که موجب شکلگیری نهادهایی چون بورس و بازارهای فارکس شده که در آنها سرمایهگذاری صرف، بدون تولید و تلاش واقعی، سودآور تلقی میشود.
در نگاه اسلام، ارزش در فعالیت اقتصادی است؛ سود بدون کار و تلاش نهتنها بیارزش، بلکه مصداق ربا و حرام شمرده میشود، به عنوان نمونه در نظام بانکداری، گاه شاهد خلق پول بدون پشتوانه فعالیت اقتصادی واقعی هستیم؛ موضوعی که این پرسش را پیش میآورد که تفاوت حاصلشده میان سود پول و رشد واقعی اقتصاد چگونه توجیهپذیر است؟ از منظر دینی، هر سودی باید با فعالیتی واقعی و مفید همراه باشد تا بتوان آن را مشروع دانست و تنها در چنین حالتی است که درآمد ملی با تولید ملی همراستا و هماهنگ خواهد شد.
ایمنا: ورود فرهنگ و ساختارهای غربی به جامعه اسلامی، چه تأثیر نامطلوبی بر نگاه به فرزندآوری داشته است؟
مطلبی: اگر ساختارهای غربی را بدون در نظر گرفتن تفاوتهای بنیادین فرهنگی، فکری و اعتقادی وارد جامعه اسلامی کنیم، در حقیقت رفتارها و خصیصههایی را وارد میسازیم که متناسب با انسان غربی طراحی شدهاند. از جمله نتایج این تغییر رویکرد آن است که مفاهیمی همچون فرزندآوری که در فرهنگ دینی ما یک نعمت و برکت الهی محسوب میشود، در نگاه ابزاری غرب، بهمثابه کالایی اقتصادی تلقی میشود، کالایی که تنها در صورت ایجاد منفعت حداکثری، ارزشمند شمرده میشود.
امروزه دشمنان فرهنگی با بهرهگیری از همین گفتمان، میکوشند چنین نگاهی را در میان خانوادهها، بهویژه نسل جوان ترویج دهند. با تبلیغ این باور که فرزندآوری موجب کاهش رفاه و محدود شدن آزادی فردی میشود، به تدریج فرزند داشتن نهتنها یک مسئولیت مقدس، بلکه مانعی در مسیر پیشرفت جلوه داده میشود.
ورود بیتفکر فرهنگ غربی به جامعه، بدون فرایند بومیسازی و بازخوانی انتقادی، پیامدهایی ناگوار به همراه دارد. این روند، جوانان را به سمت کسب منافع حداکثری سوق میدهد و موجب تضعیف ارزشهایی همچون تلاش، همدلی، مسئولیتپذیری و از خودگذشتگی میشود. از آثار چنین بینشی، از بین رفتن تدریجی برخی مشاغل ضروری است؛ چراکه نسل جدید با پذیرش این طرز فکر، حاضر به اشتغال در حرفههایی که سود سریع و بالا ندارند، نخواهند بود.
ایمنا: آیا نمونهای از کاهش نرخ باروری و فروپاشی خانوادهها بر اثر پیامدهای منفی تغییرات فرهنگی و اجتماعی سراغ دارید؟
مطلبی: در کشورهای اروپایی که امروزه با بحران رشد منفی جمعیت روبهرو هستند، روندی مشابه در چند دهه اخیر پیش رفته است که تأثیرات آن به وضوح در ساختار اجتماعی این کشورها قابل مشاهده است. در این جوامع، فروپاشی خانوادهها به یکی از معضلات اصلی تبدیل شده و به تبع آن، نرخ باروری به شدت کاهش پیدا کرده است. این روند منجر به کاهش چشمگیر تعداد نسلهای جدید و تشدید بحرانهای جمعیتی شده است. بهدنبال این مشکلات، بسیاری از کشورها برای جبران این بحران و حفظ توازن جمعیتی خود، به مهاجرتپذیری گسترده روی آوردهاند، بهطوری که تلاش برای جذب نیروی کار خارجی و تأمین منابع انسانی از دیگر کشورها، به یکی از استراتژیهای اصلی سیاستهای جمعیتی در این مناطق تبدیل شده است. این تغییرات نهتنها بر ساختار اجتماعی این کشورها تأثیر گذاشته، بلکه موجب بروز چالشهایی در زمینه فرهنگی و اقتصادی نیز شده است.