حکایتهای کمال؛ سریالی که بیشتر از ساواک به شعور مخاطب ظلم میکند/ تقابل کاریکاتوری پاسبانهای کندذهن و انقلابیون بیارزش
به گزارش مشرق و به نقل از اطلاعات نیوز، «حکایتهای کمال» داستان زندگی نوجوانی به نام کمال با بازی امیرمهدی خاک را در دهه چهل روایت میکند و فصل دوم آن ادامه همین روایت است. حالا کمال بزرگتر شده و...
به گزارش مشرق و به نقل از اطلاعات نیوز، «حکایتهای کمال» داستان زندگی نوجوانی به نام کمال با بازی امیرمهدی خاک را در دهه چهل روایت میکند و فصل دوم آن ادامه همین روایت است. حالا کمال بزرگتر شده و سراغ مبارزه با حکومت پهلوی رفته است. نماینده پررنگ حاکمیت، یک پاسبان است که علاوهبر جلوگیری از فعالیتهای انقلابی، برای کسبه و اهالی محل ایجاد مزاحمت میکند. در چنین فضایی، زندگی نیز جریان دارد و بحث ازدواج و… نیز مطرح میشود.
روایت سریال
«حکایتهای کمال» سریالی اقتباسی است اما در این فرآیند به نیازهای مخاطب امروز خاصه نوجوان توجه نشده. به عبارتی، متن کتاب به روز نشده و با همان روایت قدیمی که در زمان خود موفق بود تبدیل به اثری نمایشی برای مخاطب امروز شده است. بنابراین، قصه سریال و طراحی شخصیتها بوی کهنگی میدهد و باب طبع نسل امروز نیست. وانگهی، «حکایتهای کمال» داستانی جذاب همراه با اوج و فرود دراماتیک ندارد و اتفاقات در سطح روایت میشوند.
طنز موقعیت یا التهاب دائمی؟
از همان فصل اول «حکایتهای کمال»، مخاطب با شخصیتهای عصبی و ناراحت روبهرو بود که مدام در حال درگیری و ایجاد تنش بودند. این فضا نهتنها شباهتی به طنز موقعیت و شیطنتهای معمول نوجوانانه نداشت، بلکه برای بیننده آزاردهنده بود. در فصل جدید این تنشها نهتنها کم نشده، بلکه افزایش هم یافته است. سریال با ایجاد موقعیتهای سراسر دعوا و جنجال، میخواهد کمدی خل کند اما موفق نیست و این ایده تبدیل به یکی از عوامل ضعف شده است.
پاسبانهای کندذهن و توهین به انقلابیون
اتفاقات سریال در دهه چهل و همزمان با اوج سرکوبهای رژیم پهلوی رخ میدهد، اما در این سریال خبری از ساواک یا نشانههای این گروه نیست. در عوض همه برخوردها مثل ظلم به مردم و دستگیری آنها، بر عهده شهربانی گذاشته شده است. حتی اگر غیبت ساواک را یک تصمیم آگاهانه بدانیم، طراحی شخصیتِ قطب ظالم درام بدون ظرافتهای هنری انجام گرفته است.
در راس این دسته، «پرویز پاسبان» با بازی حمید ابراهیمی قرار دارد که مردی کند ذهن و ابله ترسیم شده است. او رفتار و گفتاری شبه کمدی دارد ولی این شخصیت قادر به بازتاب ستم سیستماتیک زمانه نیست. بدتر این که کاراکتر پاسبان ارزش کار انقلابیون را پایین میآورد و این شائبه ایجاد میشود که مردم با مشتی نادان طرف بودهاند و فعالیتهای انقلابیشان دارای ارزش و اهمیت نبوده است!
لطمه به بازیگران
ضعفهای روایی و ساختاری «حکایتهای کمال» روی کیفیت کار بازیگران هم اثر منفی گذاشته است. طراحی شخصیتها به گونهای است که بازیگران ابتدا به ساکن محکوم به شکست هستند و کارگردان نیز در هدایت آنها ناموفق بوده است.
محمود پاکنیت شمایل همیشگی مرد مهربان خانواده را برتن دارد. حمید ابراهیمی در قامت یک پاسبان ساده از کلیشههای کاراکترهای کمدی رنج میبرد. شخصیت کاظم نوربخش یادآور نقشهای پیشین است و دیگران نیز حضوری معمولی در روایت دارند؛ مثل میرطاهر مظلومی، ایرج نوذری، جعفر دهقان، محمد فیلی، کاظم هژیرآزاد، مجید سعیدی، یوسف صیادی، آزیتا ترکاشوند و سولماز حصاری.
و همچنان بیتوجهی به مخاطب نوجوان
تلویزیون از منظر تولید سریال برای گروه سنی نوجوان کارنامهای ضعیف طی سالهای اخیر دارد. امید میرفت بخشی از این کمکاری با «حکایتهای کمال» جبران شود ولی در عمل چنین اتفاقی رخ نداده است. وقتی صحبت از مخاطب نوجوان میشود لازم است آثاری منطبق با سلیقه و نیاز او تولید شود؛ مثل اقتباس زندهیاد کیومرث پوراحمد از کتاب «قصههای مجید» اثر هوشنگ مرادی کرمانی. این سریال نه تنها مخاطب هدف را راضی نگه داشت که گروه بزرگسال نیز با آن همراه شد. «حکایتهای کمال» اما دارای قدرت برای راضی نگهداشتن هیچ گروه سنی نیست.
نکته فرامتن دیگر اینکه «حکایتهای کمال» باید در باکس غیر اصلی شبکه دو پخش میشد. این کاری است که به تناوب برخی شبکهها و در راس آنها شبکه سه انجام میدهد و سریالهای نهچندان با کیفیت را در باکس اصلی روانه آنتن نمیکند و زمانی دیگر برای پخش آنها در نظر میگیرد. با این روش انتظار مخاطب پایینتر هم میآید.
نکته دیگر اینکه «حکایتهای کمال» میتوانست به شبکه امید که مخصوص نوجوانان است، منتقل شود. هرچند این دست تمهیدات نافی کیفیت پایین سریال نیست.
منبع: پایگاه تحلیلی خبری رها