حسن روشن: در جامجهانی به داوران خودی باختیم/ هلندیها از ما میترسیدند
حسن روشن پیشکسوت فوتبال کشورمان مهمان سومین قسمت از برنامه «پنجره ای رو به جام» شد. روشن در این برنامه درباره بازی های تایلند عنوان کرد: یک دورهای بود که من برای تیم ملی دیر به اردو رسیدم. زمان اردو...
حسن روشن پیشکسوت فوتبال کشورمان مهمان سومین قسمت از برنامه «پنجره ای رو به جام» شد.
روشن در این برنامه درباره بازی های تایلند عنوان کرد: یک دورهای بود که من برای تیم ملی دیر به اردو رسیدم. زمان اردو اعلام شده بود و من شبانه وارد شدم. واقعیت این است که من اصلاً دروغگو نیستم و هرگز نمیخواهم حاشیه بسازم. وقتی تیم ملی جوانان ایران برای بازیهای تایلند آماده میشد، شرایط فوقالعادهای فراهم بود. بچهها آزاد بودند و همه امکانات در اختیارشان بود، اما همین تیم وقتی وارد اردو شد و کسی دیر میآمد، حساسیت ایجاد میشد. من فقط دیر رسیدم، نه اینکه به کاری غیرمتعارف پرداخته باشم. حشمت خان، که مربی تیم ملی جوانان بود و اصرار داشت من به تیم ملی بروم، باید تصمیم میگرفت. او از ته دل نمیخواست من را محروم کند و گفت: «فعلاً برو بخواب، فردا صبح تصمیم میگیرم.» صبح روز بعد که رسیدم، رفتار همگی آنقدر محترمانه و درست بود که خجالت کشیدم از اینکه دیر رسیدهام. اعتمادی که به ما داشتند، بهسادگی از ما گذشت. کیروش هشت سال در ایران بود و ما در آن مدت همواره با او اختلاف داشتیم، مخصوصاً وقتی درباره بازیکنی مثل مهدی رحمتی صحبت میشد. بعضیها میگفتند فوتبالیستها لوس میشوند، اما باید توجه داشت که این مسئله هیچ ربطی به منافع ملی ندارد. همانطور که جورج بست، ایرلندی و بهترین بازیکن اروپا بود، در تیم منچستر خطا کرد و بیرون شد. این نشان میدهد که حتی بهترین بازیکن هم تابع قانون و نظم تیم است.
وی ادامه داد: به نظر من، کسانی مانند فرانک اوفارل و رایکف نقش بسیار مهمی در تکمیل فوتبال ایران داشتند. وقتی رایکف از بلوک شرق اروپا آمد، بدنسازی و سبک تیم ملی را تغییر داد، تیم جوانان را منظم کرد و پایههای مدرن فوتبال ایران را ساخت. اینها نمونههایی از نظم، مدیریت ستارهها و حرفهایگری است که فوتبال ایران به آن نیاز داشت. وقتی رایکف به ایران آمد، با خود دانش و تفکر فوتبال بلوک شرق اروپا را آورد. او ساختار بدنسازی، شیوه تمرین تیم ملی و همچنین تیمهای پایه، بهویژه تیم جوانان را بهطور اساسی متحول کرد. تیمی که شکل گرفت، بر پایه همان فونداسیون فوتبال اروپای شرقی بنا شد. در سالی که مسابقات آسیایی را پیش رو داشتیم، این زیرساخت بهوضوح نتیجه داد. پس از آن، با حضور فرانک اوفارل که از مرکز فوتبال اروپای غربی آمده بود، این دو مکتب در کنار هم قرار گرفتند؛ فوتبال منظم و بدنی شرق اروپا در کنار فوتبال مدرن و تاکتیکی غرب اروپا. اگر بخواهیم منصفانه قضاوت کنیم، ترکیب این دو نگرش، یکی از بهترین دورههای تاریخ فوتبال ایران را رقم زد. شاید من نتوانم صرفاً به جام جهانی ۱۹۷۸ اشاره کنم، اما به دلیل پایه و اساسی که آن زمان شکل گرفت، آن دوره همچنان ماندگار است.
پیشکسوت فوتبال کشورمان بیان کرد: همین امروز هم وقتی آقای دیدبان اشاره میکند که هنوز گل قیچی من به عراق در مسابقات جوانان اهواز را به خاطر دارد، نشان میدهد آن دوران چگونه در حافظه جمعی فوتبال ایران ثبت شده است. با وجود صدها بازی ملی و باشگاهی که پس از آن انجام شد، یک گل در رده جوانان به یاد مانده، چون در آن مقطع، فونداسیون فوتبال ایران در حال شکلگیری بود. بهصراحت میگویم، از زمانی که مسیر آمادهسازی برای المپیک مونترال و سپس جام جهانی آغاز شد، ما ایمان داشتیم که قرار است پیشرفت کنیم. این باور و خواستن جمعی، نقش بسیار مهمی داشت. ما فقط تمرین نمیکردیم که ببینیم چه میشود؛ واقعاً میخواستیم بالا برویم و نتیجه بگیریم. فضای جامعه هم با فوتبال همراه بود. مردم حمایت میکردند و شور و اشتیاق را میشد همهجا دید.
وی درباره بازی مقابل کرهجنوبی توضیح داد: در آن مسابقه، مینیسک پای من بهشدت آسیب دیده بود. در دیدار مقابل کویت اصلاً بازی نکردم و حتی برای آن مسابقه هم آماده نشده بودم. با این حال، برای بازی کره تصمیم گرفته شد که به میدان بروم، در حالی که مینیسکم کاملاً پاره بود و عملاً توان حرکتی نداشتم. برای اینکه بتوانم بازی کنم، هفت آمپول کورتون به من تزریق شد؛ در حالی که امروز، حتی تزریق یکی از آنها میتواند منجر به محرومیت شود. اما آن زمان، شرایط متفاوت بود. همه چیز در خدمت یک هدف بود: موفقیت تیم ملی و بالا رفتن نام ایران. بعد از آن بازی، برای من تجربهای بسیار ویژه و فراموشنشدنی بود. همان شب، وقتی تیم مقابل کره یک گل از ما جلو افتاد، شرایط بسیار دشوار شد. من آسیب مینیسک داشتم و اثر هفت آمپول کورتون تزریقشده، بهتدریج از بین رفت و درد دوباره سراغم آمد. با این حال، دقیقه ۶۰ بازی، ما موفق شدیم گل تساوی را بزنیم. در گل اول، صحنهای بهیادماندنی رخ داد، داور مرا بلند کرد، علی پروین آماده شوت بود، اما من بهطور ناگهانی بلند شدم و توپ را با ضربه سر به گل تبدیل کردم. حتی آن لحظه، توپ با سر مهاجم حریف برخورد کرد، اما دروازه باز شد. گل دوم نیز در کرنر و با تلاش تیم به ثمر رسید و با این نتیجه، بازی به سود ما پیش رفت. دقیقه ۹۰، تنها یک گل دریافت کردیم، اما با آن نتیجه، صعود ما تقریباً ۹۰ درصد قطعی شده بود.
روشن مطرح کرد: حس و حال مردم ایران در آن دوران بینظیر بود. همان شب، مردم اجازه نمیدادند ما به خانه برویم. خانوادهها، دوستان و مردم محلهها جمع شده بودند تا شادی خود را با تیم ملی تقسیم کنند. شور و هیجان مردم آن زمان با حال حاضر قابل مقایسه نبود؛ آنها واقعاً فوتبال را با جان و دل دنبال میکردند و برای تیم ملی احترام قائل بودند.
وی درباره باخت به پرو بیان کرد: ما در آن بازی به داوران خودمان باختیم. پیش از انقلاب، داوران در لیگ داخلی نیز پنالتیهای ما را نمیگرفتند و این موضوع باعث شده بود بچهها فکر کنند برخی خطاها فول نیست. اما در آن مسابقات، چهار پنالتی علیه تیم ما اعلام شد که رکوردی در تاریخ فوتبال جهان محسوب میشود؛ هیچ تیم دیگری در دو بازی چهار پنالتی دریافت نکرده بود. به نظر من، بخش عمده این مشکل ناشی از تصمیمات داوری بود. سال ۱۹۹۲ در انگلیس، با رودی کرول، کاپیتان همان تیم هلند، در کلاس بودم. ما در حال صرف غذا کنار هم بودیم و متوجه شدیم که او و برخی دیگر از اعضای تیم هلند، در آن زمان واقعاً از بازی با تیم ملی ایران میترسیدند. این موضوع نشان میدهد که حتی اگر نتایج متفاوت شد، بازیکنان ما در آن مسابقات شجاعت و توانایی بالایی داشتند و حریفان نیز از قدرت آنها مطلع بودند. در بازی مقابل هلند، دقیقه دوم یا سوم، صادقی شوتی زد که اگر یک لحظه دیرتر یا زودتر میرفت، ممکن بود گل شود و ترس حریف ادامه پیدا کند. مربی هلند بعد از حدود یک هفته به تیمش گفت: «برگردید به بازی خودتان»، و این نشان میدهد بازیکنان ما چقدر توانایی داشتند.
پیشکسوت فوتبال کشورمان درباره حرکات موزون بازیکنان در مراسم افتتاحیه جام جهانی توضیح داد: در آن زمان فقط در اردو بودیم و در ایران پخش شد. آن زمان مصادف با سیزدهبدر بود و ما در اردوگاه حصارک حضور داشتیم. بچهها کمی رقصیدند و موسیقیای که پخش میشد همراه با شادی آنها بود؛ هیچ قصد یا حرکتی غیرمتعارف در کار نبود.
وی درباره سفر به به آرژانتین و وصعیت حکومت نظامی در این کشور گفت: وقتی به آرژانتین رفتیم، شرایط کاملاً متفاوت بود. دولت آن زمان میخواست جام جهانی را به هر شکل ممکن تحت کنترل خود داشته باشد و عملاً قصد داشت مانع حضور ما شود، اما خوشبختانه هیچ مشکلی پیش نیامد و حتی خون کسی نیز از دماغ نیامد. برای تیم ایران یک هتل با زمین تمرین کاملاً در اختیارمان قرار داده بودند و حتی آشپزهای ایرانی با خودمان برده بودیم تا برنج و غذاهای ایرانی در اردو آماده شود. در واقع، سه تا چهار آشپز همراه ما بودند و رفت و آمد و زندگی روزمره ما تحت سختگیری جدی نبود.
ما در مندوزا و کردوبا بازی داشتیم و هر کدام از اعضای تیم دو محافظ همراه خود داشتند. وقتی به جام جهانی رفتیم، فضای کشور با آنچه بعد از بازگشت تجربه کردیم کاملاً متفاوت بود. پیش از انقلاب، اعلام شده بود که کشور در شرایط حکومت نظامی قرار دارد و از ساعت هفت شب به بعد همه فعالیتها تعطیل میشد، حتی فوتبال. اما وقتی پس از مسابقات به ایران بازگشتیم، با فضای کاملاً انقلابی مواجه شدیم. جالب است بدانید که من مهر ۱۳۵۷ به دبی رفته بودم؛ حدود سه یا چهار ماه قبل از انقلاب، باشگاه ما را فروخت و حتی پول آن را نفهمیدیم چه کسی دریافت کرد. مبلغ قرارداد حدود ۳۰۰ هزار تومان بود که در عمل با پرداخت بخشی از آن به درهم، هنوز مبلغ کامل دریافت نشد.
روشن در خصوص تیم ملی فعلی، قرعهکشی رقابتهای جام جهانی و هم گروهی با بلژیک، مصر و نیوزیلند گفت: معتقدم وقتی با تیمهای متوسط و ضعیف بازی میکنیم، نباید آنها را دستکم بگیریم. روحیه تیم و آمادگی ذهنی بازیکنان بسیار مهم است. اگر این مسائل رعایت شود، شانس موفقیت و صعود برای تیم ملی ایران وجود دارد و میتوانیم دوباره آن حس و حال خوب و غرورآفرین گذشته را تجربه کنیم. برای جوانگرایی شاید دیگر دیر شده باشد، اما نکته مهم این است که تیم ملی بتواند ترکیب اصلی خود را پیدا کند و شروع به بازی کند. حتی اگر برخی نفرات تغییر کنند، اشکالی ندارد. مهم این است که وقتی به بازیکنان میگوییم «این آخرین بازی شماست»، خودشان با انگیزه و تمرکز کامل وارد زمین شوند و بهترین عملکردشان را ارائه دهند، بدون اینکه مربی یا کادر مجبور باشد در همان لحظه تصمیم بگیرد که چه کسی بازی کند. بازیکنان باید بدانند که مسئولیت خود را دارند و در عین حال، آزادی عمل دارند. همه آنها لژیونر هستند و تجربه کافی دارند؛ بنابراین کافی است به آنها یادآوری شود که بهترین عملکردشان را ارائه دهند و از نام و پرچم ایران دفاع کنند. رئیس ورزش ایران نیز در همان جام جهانی گفته بود که هدف ما قهرمانی نیست، بلکه نشان دادن ارزشها و زندگی ایرانی است؛ بنابراین بازیکنان باید با افتخار و تمرکز وارد زمین شوند، سنگین و حرفهای بازی کنند و از تیم و کشورشان دفاع کنند. به نظر من، بهتر است به بازیکنان آزادی داده شود تا خودشان تصمیم بگیرند و مسئولیت کارشان را بر عهده بگیرند، نه اینکه صرفاً وظایف دستوری به آنها داده شود. من خودم در دوران بازیگری در تیم ملی چنین آزادی و اعتماد را تجربه کردم و معتقدم این بهترین راه برای ایجاد انگیزه و عملکرد مطلوب بازیکنان است.
وی عنوان کرد: در دوران حضورم در تیم ملی، آقای مهاجرانی هیچگاه به من نگفت کجا بازی کنم. وقتی از من میخواستند، فقط میگفتند: «حسن، فوروردا»، و من خودم تصمیم میگرفتم که کجا بروم. هرجا دلم میخواست، وارد زمین میشدم و از فضاها و فرصتها استفاده میکردم. تجربهای که امروز هم به نظرم برای تیم ملی مهم است: بازیکنان باید آزادی عمل داشته باشند، فقط مشخص شود چه کسانی وارد زمین شوند و بقیه خودشان مسئولیت بازیشان را بر عهده بگیرند. در این میان، حفظ ارزشها و هویت ایرانی نیز مهمترین مسئله است و زمان بازی یا نتیجه، در درجه دوم قرار دارد.
