جنگ، وقتی زبان به لکنت میافتد
به گزارش اطلاعات نیوز، در سنت عقلای عالم، جنگ را آخرین واژه پس از هزار جمله گفتوگو میدانستند، اما امروز در دنیایی که نهادهای شیک و کتوشلواریِ حقوق بشر چون پادگانهای مطبوعات غربی خطبه میخوانند،...
به گزارش اطلاعات نیوز، در سنت عقلای عالم، جنگ را آخرین واژه پس از هزار جمله گفتوگو میدانستند، اما امروز در دنیایی که نهادهای شیک و کتوشلواریِ حقوق بشر چون پادگانهای مطبوعات غربی خطبه میخوانند، آن قاعده کهن، حکم یک خاطره فراموششده را دارد. روایت مسلط، حقیقت را تیغ میزند و با پرچم صلح، اسب جنگ میتازد. چه طنز تلخیست وقتی قانون، دستِ متجاوز را میفشارد و دهانِ قربانی را میدوزد!
در هفتههای اخیر، شاهد زایش یک خط رسانهای جدید در غرب بودیم؛ همانجا که حقیقت را به اتاق گریم بردند و متجاوز را با عطر صلح خوشبو کردند. میکروفنها را مثل شمشیر، به سمت مظلوم گرفتند. از جُرم، قربانی ساختند و از مقاومت، اتهام.
ترامپ؛ دلقکِ نقابدار جنگ
دونالد ترامپ، که بیشتر به شومنهای لاسوگاس شباهت دارد تا به دولتمردی عاقل، حالا بهجای کلاه شعبده، نقشه جنگ بر سر گذاشته است. با واژگانِ هذیانآلود، پروژه تبرئه صهیونیسم را پیش میبرد و همان قصه هزارباره را با گویشی تازه روایت میکند: تجاوز اگر به دست “ما” باشد، صلح است؛ و اگر مقاومت از “آنها” باشد، تهدید جهانی!
این همان فاز جدیدیست که در آزمایشگاه رسانهای امپراتوری دروغ، مهندسی شده؛ حقیقت را با وارونگی ژنتیکی بازسازی میکنند. نسخهای معیوب از واقعیت، به خورد افکار عمومی داده میشود. چنانکه گویی خاک ایران، نه قربانی تجاوز، که عامل بیثباتی جهان است.
تهران، تا لحظه آخر صلح را نگه داشت
برای درک عمق فاجعه، باید به عقب بازگشت؛ تهران، تا جایی که میشد، در را برای گفتوگو باز نگه داشت. از شرکای منطقهای تا کانالهای نیمهرسمی غربی، همه فعال بودند تا نگذارند رشته گفتگوها پاره شود. ایران، با دست پر از صبر، به میدان آمد؛ اما پاسخ چه بود؟ موشکهایی که با مُهر تأیید پنتاگون، از تلآویو به سوی فرماندهان ما روانه شد.
رژیمی که سایه خود را هم در آینه نمیبیند، از پشت به دیپلماسی خنجر زد. نتیجه این خوشباوریِ صادقانه، نه باز شدن گرهها، بلکه بسته شدن پرونده اعتماد بود. از خاک ایران، بوی خون بلند شد، نه بوی گفتوگو. و حالا همان دشمن، در لباس فرشته، نسخه صلح برای ما میپیچد!
آخر خط مذاکره، آغاز حق است
وقتی میز گفتوگو به خاک سپرده شد، دیگر بُزککردههای حقوق بشر نمیتوانند موعظه کنند. اینجا دیگر میدان منطق نیست؛ میدان اثبات است. اثبات اینکه ملت ایران، به قدر کافی سکوت کرد، مدارا کرد، دیپلماسی را آزمود. و حالا… به وقت پاسخ است.
فرافکنی برای فرار از فاجعه
در حالیکه صدای آژیر حقیقت از مقر آژانس بینالمللی انرژی اتمی بلند شده، بمبهای آمریکایی به جای کرهشمالی و رژیم اشغالگر، بر سر سایتهای هستهای ایران فرو میریزد؛ آن هم کشوری که شاید شفافترین پرونده همکاری با آژانس را داشته باشد. اما ترامپ، مردی که نه گوش برای شنیدن دارد و نه وجدان برای پاسخ دادن، جنگ را پیش از مناظره آغاز کرده؛ گویا آتشزدن به صلح، بخشی از کمپین انتخاباتیاش است.
متهم واقعی کیست؟
رژیمی که خود عضو NPT نیست، انبارهای هستهایاش را پشت خندههای دیپلماتیک پنهان کرده و حتی یک بار اجازه بازرسی بینالمللی نداده، امروز در کنار پدرخواندهاش، مدعی صلح شده است! اسرائیل با چراغ سبز آمریکا، نهتنها تهدیدی برای ایران، بلکه آتشفشانی خاموش زیر خاکستر خاورمیانه است که دیر یا زود دامان خود غرب را هم خواهد گرفت.
تهاجم اخیر نه تنها یک تجاوز آشکار است، بلکه معنای دقیق نقض منشور سازمان ملل در برابر چشمان بسته شورای امنیت است. در قاموس حقوق بینالملل، این یک جنایت است، نه پیشگیری! و پاسخ ایران به این جنایت، نه یک حمله، بلکه تجلی مشروعترین حق هر ملتی برای دفاع از خود است.
حالا بازندگان این میدان، برای سرپوش گذاشتن بر شکست خود، نقش قربانی را تمرین میکنند و جنگ را به ما نسبت میدهند. پروژه نخنمای «دروغ بزرگ» بار دیگر از قفسه کتابخانه سیا بیرون کشیده شده؛ همان تکنیکی که بارها امتحان شد، اما این بار با ظاهری رسانهایتر، حرفهایتر، و البته، بیمایهتر.
وظیفه افسران جبهه روشنگری
امروز بیش از همیشه، افسران جنگ نرم باید سنگر بگیرند. میدان، میدان گلوله نیست؛ اما تیترها کشندهتر از ترکشاند. هر سهلانگاری رسانهای، هر تحلیل سطحی، هر سکوتِ نخبگان، در حکم پُر کردن خشاب دشمن است. نگذاریم دروغ، واقعیت را دفن کند.
حقیقت، قربانی دیپلماسی فریب
وظیفه امروز رسانهها و تحلیلگران، نه فقط روایت، بلکه رسوایی است. باید به جهان نشان داد که جمهوری اسلامی قربانی فریب، نقض عهد، و مذاکرههای دو لبه بود. ایران، از مسیر تعامل عدول نکرد؛ حتی زمانیکه میدانست روبهرویش میز مذاکره نیست، بلکه تلهایست که با لبخند چیدهاند.
آنسوتر از غبار رسانهای غرب، جریانی موازی در داخل نیز به کار افتاده تا با بازی خطرناک «تقصیرگردانی»، بار شکست صلح را بر دوش ایران بیندازد؛ گویی عامل تیراندازی، باید بابت شکستن سکوت نیز مؤاخذه شود! روایت جعلیای شکل گرفته تا تصمیمات رهبری را مسئول جنگ نشان دهد، حال آنکه اگر تاریخ، گوش داشت، هزار بار صدای هشدار ایشان را درباره «مذاکره بدون عقلانیت» و «اعتماد به گرگ با نقاب روباه» شنیده بود.
وقتی لبخند، ماسک تجاوز است
امروز آنچه «شفافیت» نامیده میشود، نه در اتاق شیشهای آژانس، بلکه در میدان واقعی رفتار دولتهای غربی رخ میدهد. اکنون که چهره «شریک مذاکره» با موشک و ترور روشن شده، چه جای سادهدلی؟! دیپلماسی، اگر آغشته به ریا باشد، در نهایت به سند تجاوز تبدیل میشود؛ همانطور که «توافق» برجام، مقدمه تحریم شد و «گفتوگو» این بار، دیگر نه نوبت اعتماد بی چکوچانه است، نه وقت تکرار مسیرهای پرهزینه. جمهوری اسلامی، بارها با حسن نیت وارد میدان گفتوگو شد، اما آنسوی میز، کسانی نشسته بودند که مذاکره را بهانهای برای امتیازگیری و وقتکشی میدانستند. حالا که نقشهها برملا شده، راه تعامل اگر هم باز بماند، نه بهخاطر ضعف ایران، بلکه برای صیانت از عقلانیت سیاسی و مهار تنشهاست؛ آنهم با شروطی روشن، نه آرزوهایی مبهم.
وقتی سکوت، به معنای رضایت نیست
آنها که امروز از زبان صلح سخن میگویند، دیروز با دکمههای شلیک حرف زدند. حالا که با مقاومت ایران مواجه شدهاند، نسخه «مظلومنمایی» مینویسند. اما ملت ما خوب میداند که سکوتمان به معنای فراموشی نیست، و صبرمان نشانه ضعف نیست. هرگونه تکرار بازی فریب، بدون جبران گذشته، نتیجهای جز زیان ندارد. باید بهصراحت گفت: مذاکرهای که از دل آن ترور و تجاوز بیرون بیاید، دیگر نامش دیپلماسی نیست؛ بلکه شعبهای از میدان جنگ است.
اینک که پردهها کنار رفته و نقابها افتاده، دیگر جایی برای خوشخیالی دیپلماتیک نمانده است. نه اعتماد، بلکه دقت؛ نه شتاب، بلکه حکمت؛ و نه ضعف، بلکه صلابت، باید در دستور کار دیپلماسی ما قرار گیرد. شرط هر گفتوگو، پذیرش اصل احترام متقابل است. مذاکره با چاقو زیر میز، مذاکره نیست؛ خیانت است.
سخن آخر؛ نقشه آینده
اگرچه ملت ایران همیشه طرفدار صلحی شرافتمندانه بوده، اما هرگز اجازه نخواهد داد مسیر تعامل، پوششی برای تکرار خیانت شود. راه گفتوگو، هنوز بسته نیست؛ اما این بار، باید با چشم باز، پشت میز نشست. زمان آن رسیده که «تعامل» از نو معنا شود: تعاملی نه از جنس خوشبینی خام، که برآمده از توازن قدرت، حافظ منافع ملی، و مستند به تجربه تلخ دیروز. و اگر آنسوی میز، باز هم زبان فریب باشد، ایران پاسخ را نه با کلمات، که با اقتدار خواهد داد.