تیری که از بیخ گوش رسانهها رد شد
سید مسعود رضوی – روزنامه اطلاعات: شاید این یادداشت باید روز شنبه منتشر میشد که یک روز پس از روز خبرنگار بود و روزنامهها و جراید و رسانهها، پس از جمعه ۱۷ مرداد، آن روز را مبنا گرفتند. در آن...
سید مسعود رضوی – روزنامه اطلاعات: شاید این یادداشت باید روز شنبه منتشر میشد که یک روز پس از روز خبرنگار بود و روزنامهها و جراید و رسانهها، پس از جمعه ۱۷ مرداد، آن روز را مبنا گرفتند. در آن روز، مثل بقیه ایام رسمی، روز خبرنگار را با هدیه و تبریکات مسئولین و برخی همکاران و دوستان پشت سر نهادیم. اما من و بسیاری از یادآوران رسانهها فراموش نکردهایم که این روز را چرا به نام خبرنگاران اسم گذاری کردهاند!
این روزی است که باید گرامی داشته شود اما تنها تبریک ندارد، تأمل و تدبر و عبرت هم دارد اخیراً پیمایش جالبی از سوی انجمن روزنامه نگاران درباره حقوق و مسکن و معیشت روزنامهنگاران و خبرنگاران انجام گرفته که نشان دهندۀ وضع عمومی آنها و تعلق به طبقات ذیل متوسط است.
لایحه «مقابله با انتشار محتوای خلاف واقع در فضای مجازی» هم که اخیراً مثل تیری از بیخ گوش رسانه ها رد شد و اگر خردمندی عقلای دولت نبود، برخی رندان، چاه و چالهای کنده بودند که بسیاری از افراد موجه را دچار درگیری و دردسر میکرد. باید درک کرد که در دوران گذار از رسانههای ملموس و چاپی به مجازی و ماتریکسی، هر تفسیر ناصواب و حتی استصوابی ممکن است تفسیر به رای و خلاف آزادی رسانهها باشد.
قبلاً در ایران گرامی از سَرِ رقابتهای سیاسی و گروهی این کارها شده، دیگر بس است. رمق زیادی در تن جراید نیست. فحاشی و زشت گویی و متهم سازی و خودحق پنداری باید جای خود را به گفتگو و رواداری و انصاف و دانش رسانه ای بدهد. نهاد جریده و نشریه یا مطبوعه و روزنامه در ایران منشاء خدمات بزرگ بوده است. انقلاب مشروطیت وامدار روزنامهها بود. انقلاب اسلامی نیز بدون روزنامه و خبرگزاریها به چنین گسترش خیره کننده نمیرسید. اما تنها پیروزی و فتوح مهم نیست. رسانه دشمن فساد است. ابزار آگاهی است. شهسوار آزادی است. گاهی بیانگر رنج انسان است، صدای مظلومیت قوم و دردهای یک ملت است. همچنان که امروز هق هق گریههای مادران و کودکان غزه است…
به همین مناسبت اشارتی کنم به جنایت اخیر اسرائیل در آتشباران چادر خبرنگاران در حاشیۀ بیمارستان الشفا در غزه و شهادت تیم خبرنگاری الجزیره،که ازجمله یکی از مشهورترین خبرنگاران، انس شریف که به صدای غزه شهرت یافته بود و همراه با مردم آن سرزمین رنجدیده میزیست و خبر مخابره میکرد به شهادت رسید. بیانیه کذب ارتش اسرائیل، انس را فرمانده یک سلول در سازمان حماس و از طراحان عملیات موشکی خوانده است و نه تنها وی و یارانش، بلکه تلویحاً کل شبکه الجزیره را مورد اتهام قرار داد.
فرانتس فانون در نامه ای نوشته بود: «اگر مردن سخت باشد، زیستن در شرایطی که من بارها شاهد و گواه آن بوده ام سختتر است. مرگ در برابر این زندگیهای دشوار، امری کودکانه و آسان است». در غزه، زندگی از مرگ سیاهتر است. گرسنگی و تحقیر «فلسطینی آواره» بر این حقیقت عریان و ننگ آور گواهی میدهد.
تاکنون صدها خبرنگار، توسط آدمکشان صهیونی عامدانه هدف قتل و ترور سازمان یافته در غزه و فلسطین و حتی فراتر از مرزهای آن سرزمین قرار گرفتهاند. اسامی اخیر عبارت است از: انس شریف(خبرنگار)، محمد قریقع(خبرنگار)، ابراهیم ظاهر(عکاس)، مؤمن علیوه(عکاس)، محمد نوفل(دستیار عکاسی).
انس در وصیتش ازجمله این عبارات را نوشته است: «من درد را با تمام جزئیاتش حس کردم، و درد و فقدان برایم تلخ بود، اما هرگز از انتقال حقیقت آنگونه که هست، بدون تحریف و دروغ دست نکشیدم، باشد که خداوند شاهد باشد بر کسانی که سکوت کردند و کسانی که قتل ما را پذیرفتند، و کسانی که نفس ما را بند آوردند و تکههای کودکان و زنان ما را در قلبهایشان تکان ندادند و جلوی قتل عامی را که مردم ما بیش از یک سال و نیم در معرض آن بودهاند، نگرفتند…
مردم فلسطین و کودکان خردسال مظلومش را که به آنها فرصت کافی برای رویاپردازی و زندگی در امنیت و آرامش داده نشد، به شما توصیه میکنم…»