برای آب کشته شدند – ایمنا
به گزارش اطلاعات نیوز، روزنامه گاردین در گزارشی احساسی و جانسوز، داستان تراژیک «کرم الغصین»، کودک ۹ ساله فلسطینی را روایت میکند که در حال آوردن آب برای خانواده آوارهاش بود که موشک اسرائیلی، محل...
به گزارش اطلاعات نیوز، روزنامه گاردین در گزارشی احساسی و جانسوز، داستان تراژیک «کرم الغصین»، کودک ۹ ساله فلسطینی را روایت میکند که در حال آوردن آب برای خانواده آوارهاش بود که موشک اسرائیلی، محل توزیع آب را هدف گرفت. خواهر ۱۰ سالهاش، «لولو»، برای کمک به او در حمل سنگینی دبهها دواندوان آمد. هر دو در دم جان باختند. این حمله وحشیانه، جان شش کودک و چهار بزرگسال دیگر را نیز گرفت و ۱۹ نفر دیگر، عمدتاً کودک، زخمی شدند.
شدت انفجار بهحدی بود که پیکرهای کوچک آنها تکهتکه شد. مادرشان، «هبه»، حتی اجازه نیافت برای آخرینبار فرزندانش را ببیند. به گاردین گفت: «اجازه ندادند خداحافظی کنم یا حتی یکبار دیگر نگاهشان کنم… برادرم سعی کرد من را از دیدن آن صحنه محافظت کند. بعد از آن، هیچچیز یادم نمیآید. از واقعیت جدا شدم.»
نام واقعی لولو، «لانا» بود. لقبی که به معنای «مروارید» و بیانگر لطافت او بود. هبه میگوید: «لانا دختری شاد، با قلبی مهربان بود.»
کرم که فراتر از سنش بالغ و پخته بود، نزد پدرش اشرف، با محبت «ابو شریک» (یعنی شریک من) خطاب میشد. یکبار ماشین کنترلی خواست، اما مادرش به او گفت نمیتوانند از پس خرید آن برآیند. حالا میگوید: «کاش هرچه داشتم خرج میکردم و آن ماشین را برایش میخریدم… شاید کمی قبل از مرگش بازی میکرد.»
آن دو کودک فقط در رؤیای غذا بودند. لانا دلش «مسخّن» میخواست، غذایی فلسطینی با مرغ، پیاز و سماق. کرم دلش برای شاورما لک زده بود. هبه میگوید: «برنامه غذایی مفصلی ازم خواسته بودند. قرار بود برایشان بپزم.»
در پی دو سال حملات پیاپی اسرائیل و محاصره کامل غزه از اسفند گذشته، حتی آب به منبعی نایاب و مرگبار تبدیل شده است. هبه تصور میکرد فرستادن بچهها دنبال آب، از رفتن دنبال غذا امنتر است. ایستگاه توزیع فقط چند خیابان دورتر از مدرسهای بود که در آن پناه گرفته بودند؛ خانهشان پیشتر در حمله هوایی ویران شده بود.
هبه میگوید: «کرم ساعتها با صبوری در صف میایستاد. گاهی دست خالی برمیگشت. گاهی هم ۲۰ لیتر آب میآورد، باری سنگین برای پسری به سن او، اما هرگز شکایتی نمیکرد. او فقط ۹ سال داشت، اما شجاعتر از دهها مرد بزرگ بود.»
آن روز، صف کوتاه بود. کرم جلو رسید. وقتی لانا رسید تا کمک کند، موشک فرود آمد.
هبه میگوید: «انگار موشک منتظر رسیدنش بود.»
صورتهایشان قابل شناسایی نبود
علی ابو زید، شاهد عینی، صحنه را هولناک توصیف میکند: «هر کودک دبه آبی بهدست داشت و در خون خود افتاده بود. ترکشها بدن کوچکشان را دریده بود. صورتهایشان دفرمه شده بود. بوی باروت همهجا را گرفته بود.»
ده شهید، از جمله شش کودک، در این حمله به محل توزیع آب در اردوگاه النصیرات غزه به شهادت رسیدند که اسامی برخی از آنان به شرح زیر است:
١- فؤاد سلامه نصار
٢- احمد سلیم ابو سلمیه
٣- محمد محمود مسلم قرمان
٤- عبدالله یاسر احمد
٥- بدرالدین قرمان
صحنه آنقدر فاجعهبار بود که با کمبود آمبولانس، جنازهها و زخمیها را با گاریهای الاغ حمل کردند. حتی وقتی آمبولانسها رسیدند، خیلی دیر شده بود. ابو زید گفت: «هیچکس را نمیشد نجات داد. پیکرها بیجان و تکهتکه شده بودند.»
اشرف، پدر کودکان، بلافاصله خود را به محل رساند. ابتدا دبههای لهشده و خونآلود آنها را پیدا کرد و بعد، جنازههایشان را در بیمارستان. گفت: «وقتی آنطور دیدمشان، انگار قلبم را با چاقو سوراخ میکردند. هنوز در شوکم. هر روز میترسم باقی خانوادهام را از دست بدهم. حس میکنم دارم دیوانه میشوم.»
هبه هم در وحشت بهدنبالشان گشت، امیدوار بود به پناهگاه برگشته باشند. بچهها قبلاً دو بار از حملات هوایی جان سالم بهدر برده بودند. یکبار که خانهشان ویران شد، و بار دیگر نزدیک محلشان بود. هبه میگوید: «دو بار نجات پیدا کردند، اما نه بار سوم.»
هیچکس در مدرسه جرأت نکرد خبر را به او بگوید. «همه چیز پخش شده بود، اما کسی چیزی نگفت. هیچکس جرأتش را نداشت.»
در نهایت او را به بیمارستان «العوده» بردند، جایی که شوهرش را کنار پیکر فرزندان دید.
ارتش اسرائیل بعدتر مدعی شد این حمله بهدلیل «نقص فنی» در عملیات علیه یک «عنصر مسلح» بوده است. اما اشرف این ادعا را رد میکند: «آنها پیشرفتهترین فناوری را دارند. دقیق میدانند موشک کجا فرود میآید. چطور ممکن است این اشتباه باشد؟ اشتباهی که هر دو بچه من را کشت؟»
گرسنه میخوابیم، گرسنه و تشنه بیدار میشویم
خانواده بهدلیل نداشتن پول، کرم و لانا را کنار پدر هبه دفن کردند. کوچکترین دختر خانواده، «غینا» ۱۸ ماهه، حالا از سوءتغذیه، عفونت پوستی و کمآبی رنج میبرد؛ مانند هزاران کودک دیگر در غزه که آب، غذا و دارو برایشان تقریباً نابود شده است.
هبه میگوید: «گرسنه میخوابیم، گرسنه بیدار میشویم. تشنه هم. ایستگاههای آبشیرینکن هم بهندرت کار میکنند. همه دنیا اینها را میبیند، اما چشمهایش را بسته است.»
مرگ کرم و لانا، نقطهای دردناک و نمادین است. از اواخر اردیبهشت تاکنون، بیش از ۸۰۰ فلسطینی در نزدیکی مراکز توزیع غذا کشته شدهاند؛ بیشتر بهدلیل حملات تانکها و ناوهای اسرائیلی.
یونیسف ماه گذشته هشدار داد کودکان غزه در خطر مرگ از تشنگیاند، زیرا زیرساختهای آبرسانی پس از ماهها بمباران در آستانه فروپاشی است. آب، مانند نان، به خط مقدم جنگ تبدیل شده است.
در غزه، بقا خود یک شکل از مقاومت است؛ مقاومتی که گاه مرگبار تمام میشود.