افشاگری افشین قطبی بعد از ۱۴ سال: لپتاپم را شکستند و به قلبم خنجر زدند
افشین قطبی سرمربی سابق تیم ملی فوتبال ایران بهصورت تصویری مهمان چهارمین قسمت از برنامه «پنجره ای رو به جام» در آپارات اسپرت شد. قطبی در این برنامه درباره اولین روزهای ورودش به ایران گفت: فکر میکنم...
افشین قطبی سرمربی سابق تیم ملی فوتبال ایران بهصورت تصویری مهمان چهارمین قسمت از برنامه «پنجره ای رو به جام» در آپارات اسپرت شد. قطبی در این برنامه درباره اولین روزهای ورودش به ایران گفت: فکر میکنم مهمترین حس برای من، احساس ایرانی بودن و بازگشت به ریشههای زندگی و کودکیام بود. به همین دلیل، هر وقت درباره ایران صحبت میکنم، یک حس عمیق و خاص در وجودم شکل میگیرد که واقعاً از آن لذت میبرم. هنوز هم روزهای کودکیام در خیابانهای تهران، در منطقه تختطاووس، کاملاً برایم زنده است؛ روزهایی که با توپهای پلاستیکی به درودیوار بازی میکردیم. بوی چمن امجدیه هنوز در خاطرم مانده؛ زمانی که گاهی حتی نمیتوانستیم وارد ورزشگاه شویم تا بازی آقای علی پروین یا آقای حجازی را از نزدیک ببینیم.
مربی سابق تیم ملی ایران در این برنامه که از آپارات اسرپت پخش می شود، بیان کرد: این خاطرات، به نظر من، همیشه در قلب آدم باقی میماند و ماندگار است. باوجوداینکه سنم بالاتر رفته، این تصاویر هنوز هم برایم کاملاً شفاف و زنده هستند. محمد نصرتی هم همیشه بازیکنی بسیار خوشاخلاق، باهوش و قابلاعتماد بوده است. من واقعاً از همکاری با او لذت بردم؛ چه در دفاع وسط و چه در دفاع چپ، همیشه بازیکنی بود که برای تیم میجنگید. خوشحالم که امروز میبینم محمد وارد عرصه مربیگری شده و به نظرم هنوز هم میتواند تأثیر بسیار مثبتی در فوتبال ایران داشته باشد.
وی عنوان کرد: بازیکنان فوتبال، بهطورکلی، تمرکز شنیداری طولانی ندارند؛ ممکن است بعد از چند دقیقه دیگر به صحبتها گوش نکنند. به نظر من، بیشتر فوتبالیستها یادگیرندههای بصری هستند؛ یعنی از دیدن تصاویر، ویدئوها و صحنههای واقعی بازی خیلی بیشتر یاد میگیرند تا صرفاً شنیدن توضیحات تئوریک. ما این مسیر را از سالها قبل شروع کردیم؛ زمانی که هنوز دستگاههای VCR استفاده میشد. یادم هست دو دستگاه ویدئو میآوردیم، نوارها را جابهجا میکردیم و صحنهها را پشت سر هم نشان میدادیم تا بازیکنان بهتر بفهمند چگونه باید با هم بازی کنند. هنوز هم خاطرم هست که برای جام جهانی ۱۹۹۸، در تیم ملی آمریکا، یک باکس بسیار بزرگ و حرفهای داشتیم که شامل تجهیزات تصویری متعددی بود. این تجهیزات را از شهری به شهر دیگر و از اردویی به اردوی دیگر منتقل میکردیم.
در واقع، درست قبل از جام جهانی ۹۸، برای اولینبار امکان استفاده از یک سیستم دسکتاپ فراهم شد که میتوانست تصاویر متحرک بازیها را تحلیل و نمایش دهد؛ چیزی که آن زمان یک تحول بزرگ محسوب میشد. من این توضیحات را از روی احساس یا شعار نمیگویم؛ هدفم این است که بگویم فوتبال ایران و بازیکنان ما، بهویژه در پرسپولیس، یک تجربه تاریخی و کاملاً جدید را پشت سر گذاشتند.
در آن سالها، تقریباً هیچکس در فوتبال ایران از لپتاپ و ابزارهای مدرن برای آنالیز بازیها استفاده نمیکرد، اما آن دوره آغاز یک نگاه تازه و حرفهایتر به فوتبال بود. آن نرمافزارها و سیستم مکینتاش این امکان را به ما میداد که صحنهها را کاملاً دیجیتالی و در عرض یک ثانیه بازبینی کنیم؛ بتوانیم بین صحنههای مختلف جابهجا شویم و دقیقاً همان لحظهای را که مدنظرمان بود به بازیکنان نشان بدهیم. این موضوع در آن زمان یک تحول بزرگ محسوب میشد.
قطبی درباره ماجرای شکستن لپتاپ در یک بازی بیان کرد: ما در آستانه یک تمرین مهم بودیم؛ تمرینی که پیش از یکی از حساسترین مسابقات فصل، یعنی دربی، برگزار میشد. من پدرم را از آمریکا به ایران آورده بودم تا این بازی را از نزدیک تماشا کند. برای یک فرزند، این اتفاق بسیار خاص است؛ اینکه پدرش بیاید، تمرینش را ببیند و بگوید «افشین، کارت خوب بود، آفرین». بهویژه با توجه به اینکه پدران ایرانی در آن نسل معمولاً خیلی احساساتشان را بروز نمیدادند و کمتر پیش میآمد که صریح بگویند «دوستت دارم» یا «به تو افتخار میکنم». پدرم آمده بود، تمرین را تماشا کرده بود و قرار بود به ورزشگاه بیاید تا بازی استقلال و پرسپولیس را از نزدیک ببیند. شما تصور کنید این موقعیت چقدر برای یک فرزند حساس و پراهمیت است. اما بعد از تمرین، ناگهان متوجه شدم لپتاپی که تمام آنالیزها و ویدئوهای بازیها داخلش بود، از بین رفته است. این لپتاپ صرفاً یک وسیله نبود؛ من ساعتها و حتی روزها برای آمادهسازی هر ویدئو وقت میگذاشتم.
گاهی برای آماده کردن فقط یک دقیقه تصویر مفید برای بازیکنان، ۱۰ تا ۲۰ ساعت زمان صرف میکردم. اما آن لپتاپ شکسته شده بود؛ نه بر اثر حادثه یا افتادن تصادفی از جایی، بلکه عمداً توسط کسی از داخل مجموعه خودمان، کسی که میخواست به تیم ضربه بزند و در واقع به شخص من لطمه بزند. این اتفاق برای من، که آدم احساسی هستم، واقعاً مثل فرو رفتن خنجر در قلب بود. چنین ضربهای تأثیر بسیار عمیقی روی روحیهام گذاشت و کار کردن در آن فضا و با آن شرایط، بعد از آن ماجرا، واقعاً سخت و دردناک شد. بعد از اتفاقی که با لپتاپ افتاد، همان شب من تصمیم گرفتم بیخیال نشوم و به جای ناامیدی، راهحل پیدا کنم. سریع با کسانی تماس گرفتم که توانستند در کمتر از ۲۴ ساعت یک سیستم کامپیوتری فراهم کنند و تمام اطلاعات و آنالیزها دوباره بازگردانده شد. داستان شکستن لپتاپ واقعاً ناجوانمردانه و شنیع بود، اما مهم این بود که توانستم ادامه بدهم و تیم ضربه نخورد.
مربی سابق تیم ملی کشورمان درباره شروع اختلافات و درگیری با حمید استیلی، بیان کرد: فکر میکنم این سؤال خیلی پیچیده است و شاید وقت مصاحبه اجازه ندهد وارد جزئیات شویم و شاید اصلاً مهم نباشد چون این موضوع مربوط به گذشته است، حمید یکی از بهترین بازیکنان ایران بوده و گلهای مهمی برای تیم ملی زده است؛ به نظر من یک اسطوره است. من همیشه سعی کردهام احترام ایشان را حفظ کنم. اختلاف نظر در خانواده یا تیم طبیعی است؛ ممکن است افراد اهداف یا عقاید متفاوتی داشته باشند، اما من حمید را همیشه مثل برادری خودم دیدم. حتی بعد از قهرمانی پرسپولیس، من او را بوسیدم. وقتی اولین سال حضورم در پرسپولیس تمام شد و با آقای کاشانی صحبت کردم، گفتم: «وقتی من میروم، حمید باید مربی پرسپولیس باشد.» این نشاندهنده همان روح برادری و همکاری است؛ ممکن است اختلاف نظر وجود داشته باشد، اما این موضوع طبیعی است و مانع همکاری نبوده است.
قطبی درباره ماجرای تیم ملی و بازی معروف فجر که منجر به خداحافظیاش شد، اظهار کرد: ما آن روز در استادیوم بودیم. بازی تمام شد، آقای کاشانی و حمید استیلی ما را دور زمین بردند و همه با هم خداحافظی کردیم. این اتفاق قرار بود روز قبل رخ دهد، حتی من به فدراسیون دعوت شده بودم و با آقای تاج و آقای کفاشیان صحبت کردم. برای همه ما باورکردنی نبود، اما حمید خیلی خوشحال بود، چون آرزوی همه این بود که تیم پرسپولیس دست خودش باشد و او سرمربی باشد. آن زمان برای من تلخ بود، چون احساس کردم بازیکنان پرسپولیس خیلی به من کمک کردند که نتیجههای فوقالعادهای کسب کنیم؛ مثلاً ۱۸ بازی بدون باخت و پنج برد پشت سر هم. فوتبال ما پیشرفت کرده بود و امتیازهای زیادی گرفته بودیم. به نظر من، زندگی پر از درس است و چنین اتفاقاتی شخصی نیستند. اگر چیزی برای ما رخ دهد، باید کمی فاصله بگیریم، تحلیل کنیم و راهحلها را پیدا کنیم. این اتفاقات به شخص خاصی برنمیگردد و مهم این است که عکسالعمل مثبت نشان دهیم و مسیر را ادامه دهیم.
این مربی درباره بازی ایران و کره جنوبی در جام جهانی ۲۰۱۰ گفت: واقعاً این بازی یک فرصت تاریخی برای ایران بود. ما تنها هشت دقیقه تا صعود به جام جهانی فاصله داشتیم و شرایط بسیار سختی داشتیم. تیم وقتی به من تحویل داده شد، چهارم گروه بود و سه بازی را در طول ۱۱ روز باید انجام میدادیم، دو بازی خارج از خانه و با سفرهای طولانی. من صحبت مفصلی با امیر خان هم داشتم درباره شرایط تیم ملی. آن زمان امکانات محدود بود؛ بعضی اوقات بازیکنان باید ۱۵ تا ۱۶ ساعت منتظر پرواز میشدند و رسیدن به کره جنوبی تقریباً دو روز طول میکشید. الان تیم ملی از پرواز اختصاصی و پروازهای مستقیم برخوردار است، اما آن زمان ما با دشواریهای زیادی مواجه بودیم که تیم را در شرایط سختی قرار میداد. بعد از آن سه بازی که انجام دادیم، ما به کره شمالی رفتیم. سفر طولانی بود و پرواز از طریق یک مسیر حساس انجام شد. فضای استادیوم کاملاً پر از سرباز و نیروهای امنیتی بود و از نظر روانی فشار زیادی روی بازیکنان وارد میکرد.
تلفنهای ما هم در طول سفر از دسترس خارج شده بود. بازی با کره شمالی صفر-صفر به پایان رسید و پس از آن با پرواز به امارات برگشتیم. همان زمان، فضای سیاسی کشور و انتخابات تأثیر منفی زیادی روی ورزش و فوتبال داشت. تجربه بازی با کره جنوبی اینچنین است که اگر عقب بنشینید و جلوی دروازه پر شماره بازی کنید، مثل اینکه آتش روی شما میریزند؛ توپهای زیادی به سمت پاها ارسال میشود و فشار روی شما بسیار زیاد است.
من در محوطه جریمه احساس کردم که اگر تیم همچنان با رو به جلو بازی کند، بازیکنان جلو خواهند بود و اجازه نمیدهیم حریف وقت داشته باشد. به این ترتیب، میتوانستیم شاید گل دوم را بزنیم و جلوی گلهای احتمالی را بگیریم. در آن صحنه که محمد مصدوم شد، بازیکنان کمی مکث کردند و انتظار داشتند شاید داور بازی را متوقف کند، اما توپ به پای پارتیسان رسید و او توانست با یک حرکت استادانه، گل بزند؛ کاری که تنها یک بازیکن با مهارت خاص میتواند انجام دهد. رحمتی هم با توجه به آن زمان، بهترین گلر آسیا بود و گرفتن این گل برایش واقعاً دشوار بود.
وی درباره جام ملتهای ۲۰۱۱ هم عنوان کرد: چیزی که میخواهم تأکید کنم این است که تصمیمهای هر مربی و بازیکن در همان لحظه بر اساس اطلاعاتی است که در اختیار دارد. وقتی بازی میکنید، نمیتوان گفت «اگر آن کار را میکردم، نتیجه متفاوت میشد.» ما در آن زمان بهترین بازیکنان را که در بهترین فرم بودند به جام ملتها بردیم و عملکرد تیم هم واقعاً خوب بود. وقتی به قطر رسیدیم، شرایط سختی داشتیم. بسیاری از بازیکنان دچار مشکلات جسمی بودند و نمیتوانستیم همیشه همان ۱۱ نفر اصلی را در بازی دوم هم به میدان بفرستیم. بنابراین مجبور بودیم پنج یا شش نفر را کنار بگذاریم و گروه دیگری جایگزین کنیم. با این حال، عملکرد ما در جام ملتها بسیار خوب بود و باختن به تیمهایی مثل کره جنوبی یا ژاپن در وقتهای اضافه قابل پیشبینی بود. نمیتوان گفت بازیکنی کوتاهی کرده؛ ما به هیچ تیم ضعیفی نباختیم.
قطبی درباره هم گروه شدن با مصر و نیوزلند و بلژیک در جام جهانی ۲۰۲۶ و تحلیلش در این باره مطرح کرد: من احترام زیادی برای امیر قلعه نویی قائلم چون در فوتبال ایران موفقیتهای زیادی کسب کرده و همیشه ماندگار بوده است. وقتی خودم مربی پرسپولیس بودم، عملکرد و هوش بالای ایشان را به چشم دیدهام و فکر میکنم از بهترین مربیان ایرانی هستند. البته از نظر تاکتیکی و روش کار میتوان نظرات مختلفی داشت؛ مربیان جوانتر ممکن است از روشهای مدرنتر استفاده کنند. اما اینکه تیم توانسته به جام جهانی صعود کند، نشان میدهد مسیر درستی در پیش گرفته است.
به اعتقاد من، برخی بازیها میتوانست بهتر باشد، اما شجاعت و اصولی که امیر خان برای موفقیت در جام جهانی لازم دارد، در ایشان ندیدم. اگر تیم بخواهد در جام جهانی موفق شود، باید این اصول را به شکل دقیق و منسجم اجرا کند. اولین نکتهای که در تیم ملی فعلی مشاهده کردم، فاز دفاعی است؛ فضاها خیلی باز هستند و در فاز حمله، آن اتوماتیزم و هماهنگی لازم وجود ندارد. حرکتها کند است و توپها بهدرستی به فضاهای خطرناک منتقل نمیشوند. اگر تیم بتواند رو به جلو بازی کند و انرژی لازم را داشته باشد، میتوانیم از پتانسیل موجود استفاده کنیم.
تیم ملی ایران در حال حاضر یکی از بهترین بازیکنان گلزن آسیا را در اختیار دارد. همچنین در خط حمله، دو مهاجم داریم که در هر بازی ملی تقریباً نصف گلها را به ثمر میرسانند. این شرایط به ما اجازه میدهد تیمی بسازیم که وظیفهشناس، پرتحرک و با انرژی باشد و بتواند با همین کیفیت، نتایج مثبتی کسب کند. در بازی اخیر با ازبکستان، ۲۰ دقیقه ابتدایی عملکرد ما بسیار ضعیف بود و میتوانستیم سه گل دریافت کنیم. هرچند در ادامه کمی کنترل بازی به دست آمد، اما همچنان نتوانستیم توپ را به اندازه کافی به مناطق خطرناک حمل کنیم و از کیفیت بازیکنان بهره ببریم. یکی از قوتهای تیم ما ضربههای ایستگاهی است؛ شاید برخی اهمیت آن را دستکم بگیرند، اما اگر نگاهی به تیمهایی مثل آرسنال بیندازیم، میبینیم چه تعداد گل از روی ضربات ایستگاهی به ثمر میرسد.
اگر بخواهم به نمونهای از بازی بازیکنان اشاره کنم، وقتی آقای کوشکی وارد بازی با ازبکستان شد، صحنههایی مثل حرکات علی کریمی را در ذهنم زنده کرد. او بازیکنی است که میتواند با توپ بازیکنان را جا بگذارد و فرصت خلق کند. سؤال این است که چرا چنین بازیکنانی فقط در دقایق آخر وارد بازی میشوند؟ ایران بازیکنان جوان و باکیفیتی دارد که میتوانند تحرک و انرژی تیم را افزایش دهند.
در گذشته، ما بازیکنان جوانی را به تیم ملی آوردیم؛ مثلاً پارتیسان ۲۱ ساله و لیچانس ۱۹ ساله، حتی بدون تجربه ملی، توانستند با انگیزه و انرژی، تحرک بالایی به تیم بدهند. این سیاست آوردن جوانان با انگیزه و آماده، میتواند پایهای برای تحرک، خلق موقعیت و بهبود عملکرد تیم ملی باشد.
