ادعاهای عجیب قاتل الهه حسیننژاد: جادو شده بودم/ ویس گوش میداد او را کشتم!
اعتماد نوشت: جلسه محاکمه متهم به قتل الهه حسیننژاد، دختر جوان ۲۳ ساله اهل اسلامشهر، با حضور قضات، خانواده مقتول، متهم و وکلای طرفین در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد. این پرونده یکی...
اعتماد نوشت: جلسه محاکمه متهم به قتل الهه حسیننژاد، دختر جوان ۲۳ ساله اهل اسلامشهر، با حضور قضات، خانواده مقتول، متهم و وکلای طرفین در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد. این پرونده یکی از جنجالیترین قتلهای اخیر محسوب میشود.
بر اساس کیفرخواست صادره، متهم متولد ۱۳۷۲ و بدون سابقه کیفری، به قتل عمد در ماه حرام، سرقت دو گوشی تلفن همراه و کارت بانکی مقتول، و اختفای جسد متهم شده است. او الهه را با ضربات چاقو به قتل رسانده و جسد را در مکانی متروکه رها کرده است.
نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و گفت: متهم وقتی بازداشت شد گفت من الهه را سوار کردم اول صندلی عقب بود بعد گفت بقیه را خودم حساب میکنم و آمد جلو. اول با تلفن صحبت میکرد. من سر صحبت را باز کردم و مشاجره کردیم و بعد با چاقو او را زدم. شرح معاینه جسد نشان میدهد علت فوت آسیب قلب بوده که ضرباتی به آن وارد شده است. سایر جراحت روی ساعد راست و مچ دست راست بوده است. با توجه به اهمیت بررسی سلامت روانی متهم این موضوع بررسی و علایم و سابقهای در خصوص اختلال روانی متهم پیدا نشد.
بعد از اینکه نماینده دادستان جرم متهم را با توجه به مدارک موجود محرز تشخیص داد، مادر مقتول در جایگاه ایستاد گفت: من مادر الهه هستم . ما ۲۴ سال برای الهه تلاش کردیم. پدرش او را با پول کارگری بزرگ کرد. الهه هم کار میکرد. وقتی پسرم، آرش به دنیا آمد، الهه گفت من بالاخره کار میکنم تا شما به جایی برسید و آرش در آرامش باشد. روز حادثه الهه آخرین بار به من گفت ده دقیقه دیگر میرسم. آن ده دقیقه شد دو ماه و الهه نیامد. آرش هنوز مرگ خواهرش را باور نکرده و مرتب میگوید به الهه زنگ بزنید. من درخواست اعدام در ملا عام دارم. من ۱۲ روز همه اسلامشهر را پیاده رفتم و گشتم، اما بچهام نبود. دخترم نان کارگری میخورد. او ماهی ۲۰ میلیون میگرفت و کارگری میکرد چون نان حلال میخواست. الهه گوشی خریده بود، چون میخواست کار راه بیندازد و بتواند برای درمان برادرش کمک کند. شوهر من حسرت بچههایش را کشید. چون همیشه کار میکرد. بچههای من حسرت داشتند ولی کارگری کردند. متهم میتوانست بچه من را پرت کند بیرون، چرا او را کشت ؟ او بچهام را کشت. آرش هم عذاب میکشد. من فقط قصاص میخواهم.
در ادامه پدر مقتول که ملتهب بود، گفت من تقاضای قصاص دارم و میخواهم متهم در ملا عام قصاص شود. او خانواده من را از بین برد.
در ادامه سلیمانی وکیل اولیای دم گفت: جنایت حاضر با سبق تصمیم و ربایش تلفن و سلب حیات همراه بوده است. متهم با معدوم سازی تلفن مقتول نشان میدهد قصد پنهان سازی داشته. ضمن اینکه ضربات را بر قلب و سینه زده که نشاندهنده قصد وی برای قتل است.
دومین وکیل مقتول نیز گفت: وضعیتی ایجاد شده که از آثار روانی آن زیاد است و ما روی ملا عام بودن قصاص تاکید داریم.
سپس متهم در جایگاه قرار گرفت. قاضی به او گفت: بر اساس محتویات پرونده علت فوت مقتول جراحات به قلب بوده است که تو وارد کردی و جراحاتی هم به بخشهای دیگر بدنش وارد کردهای. همچنین پزشکی قانونی تو را دارای اختلال بارز روانپزشکی ندانسته است. در اینباره چه میگویی؟ ضمن اینکه نتیجه آزمایش روانگردان از متهم نیز انجام و چیزی پیدا نشده است.
متهم در حالیکه گریه میکرد، گفت: من حرفی ندارم. من مرتب میرفتم خرم آباد و می آمدم مادر زنم دخالت می کرد و به خانواده هم می گفتم ول کنید من را ولی من زنم را دوست داشتم. خواهرزنم که طلاق گرفته بود به من گفت تو را جادو کردیم تا بلایی سرت بیاوریم. پسرخاله زنم هم گفت تو را جادو کردند، برو پاکش کن. من هم آمدم تهران و چند روز پیش پسرخالهام در نواب ماندم. روز حادثه پسرعمویم من را دعوت کرد. من هم گفتم اسنپ کار میکنم بعد میآیم. آن روز مسافر داشتم در خیابان انقلاب بنزین زدم و بعد به سمت ترمینال آزادی رفتم و مسافر را پیاده کردم. میخواستم از آزادی بروم اسلامشهر. ایستادم سمت زیرگذر که افسر پلیس گفت برو آنطرف. اگر به من نگفته بود برو شاید مسافر دیگری به من میخورد. وقتی جابهجا شدم الهه آمد بیست دقیقه آنجا بودم. او سوار شد. منتظر مسافر دیگری بودم که الهه گفت بیا برویم من حساب میکنم.
متهم ادامه داد: الهه صندلی عقب بود. آمد جلو نشست و من راه افتادم. در آزادگان جنوب بودیم. او داشت ویس گوش میداد که پرسیدم کیست و سر این موضوع درگیری شد.
در این هنگام قاضی گفت: درباره قتل توضیح بده.
متهم جواب داد: من روی ویس حساس هستم. حتی زنم ویس میگذاشت، ناراحت میشدم. الهه گفت چرا عصبانی هستی. گفتم از دست زنم عصبانی هستم بعد. درگیر شدیم.
قاضی: قتل عمدی را قبول داری؟
متهم: نه
قاضی: تخریب اموال را چطور؟
متهم: من فکر کردم گوشی فرد دیگری است. آخرین روز فهمیدم گوشی الهه است و آن را پرت کردم. من گوشی نمیخواستم. به اندازه کافی پول داشتم. نیاز به دزدیدن گوشی نداشتم. من گوشی، ماشین و مال دارم. پروندههای که دارم مربوط به زنم بود. زنم را دوست داشتم. ما بچهدار نمیشدیم ولی من میخواستم زنم باشد.
متهم ادامه داد: ما زمان حادثه زیر پل قایمیه بیست دقیقه ایستادیم. حتی یک ماشین نگفت چی شده! نگفت چرا دعوا میکنید. وقتی الهه را زدم از ترسم نمیدانستم چه کنم. میخواستم او را ببرم بیمارستان ولی قاطی کردم. زنم آمد جلوی چشمم و دیگر نفهمیدم چه کنم. من دوماه است شب و روز ندارم. آن روز در نهایت حرکت کردم و رفتم سمت پمپ بنزین و بعد رفتم سمت بیابان.
قاضی: صدمات را چطور زدی؟
متهم: من یکی دو تا بیشتر نزدم. بگذار مردم بفهمند قبل از این ماجرا رفتم آبیک قزوین اما لاستیک ماشین پنچر شد. دیدم نمیتوانم بروم شهرستان. دوباره تهران برگشتم. حتما حکمتی بوده.
در ادامه کرمی، وکیل متهم گفت : متهم به گواه پرونده انگیزه مالی نداشته و قصد قبلی هم نداشته است. شاید بشود گفت حسابگری عقلایی که باید هزینه و فایده جرم را بکند در این فرد با توجه به محتویات پرونده مفقود است. به نظر میرسد متهم تحت یک فشار روانی این کار را کرده و شرایط عقلایی نداشته است. به نظر میرسد او قوه تمیز به معنای توانایی فهم و درک رفتار ارتکابی نداشته است. درباره تشخیص و تایید قوه تمیز که پزشکی قانونی عنوان کرده،من درخواست جلب نظر هیات کارشناسی دارم تا ابهامات موجود در پرونده رفع شود. نکته دوم درباره جرم اخفای جسد است که باید بگویم این اتهام به فردی داده میشود که قتل را مرتکب نشده است ولی متهم خودش قتل را مرتکب شده و نمیتوان دو عنوان اتهامی به او داذ. درباره سرقت هم باید بگویم که موکل قصد سرقت نداشته بلکه میخواسته از آنها خلاص شود.
در این هنگام وکیل اولیای دم گفت: ما درباره تخریب اموال اعلام گذشت میکنیم. نسبت به مابقی لایحه به دادگاه میدهیم. اما درباره ادعای اینکه متهم قوه تمیز نداشته است باید بگویم متهم، پرونده شخصیت دارد و پزشکی قانونی گفته متهم سالم است و هیچ اعتراضی هم نشده پس این ادعای دوباره درست نیست. ضمن اینکه وکیل متهم گفت موکلش نیت قبلی نداشته پس قتل عمدی نبوده باید بگویم متهم خودش گفته عصبانی شده و ضربات را به سینه زده و اقرار صریح است.
در ادامه متهم دوباره در جایگاه قرار گرفت و گفت: من تاجایی که یادم است ضربات به ساعد و دست بود. من دو ضربه زدم.
قاضی: پزشکی قانونی گفته چهار ضربه.
متهم: من دو ضربه زدم.
قاضی: تو که سابقه کیفری داشتی، چطور در اسنپ ثبت نام کردی؟
متهم: هر کسی میتواند سه کاربری داشته باشد.
قاضی: وقتی جسد را رها کردی مقتول زنده بود؟
متهم: فوت شده بود. خواستم ببرم بیمارستان اما نتوانستم.
قاضی: خودروی سمند تو، شیشه صاف دارد یا دودی؟
متهم: صاف است.
قاضی: شما در دفاع گفتی هوا روشن بود و مقتوله فرمان را گرفت.
متهم: من ترسیدم وقتی بیحال شد گفتم جای خلوت بروم.
قاضی: ضربه اول را که زدی، چه واکنشی نشان داد؟
متهم: از خودش دفاع کرد. میخواستم بروم سمت واوان. دیدم شلوغ است. برگشتم سمت شمس آباد. از استرس نمیدانستم چه کنم.
قاضی: توضیح بده دوباره چه کردی؟
متهم: گوشی اول را انداختم. بعد فردایش یک گوشی دیگر پیدا کردم که نفهمیدم مال الهه است. بعد فهمیدم مال اوست.
قاضی: پزشکی قانونی گفته اختلال بارز روانی نداری. سابقه بیماری هم نداری و دلیلی هم در خصوص فقدان قوه تمیز نیست.
متهم: خیلی پرونده دارم و بیمارستان رفتهام. در زندان هم دارو میخورم. اگر نخورم نمیتوانم ادامه بدهم.
قاضی: گفتی مقتول را با چاقوی آشپزخانه زدی. چرا آن را حمل میکردی؟
متهم: من در ۱۵ خرداد بساطی دیدیم و چاقو را از آنجا خریدم. سه چهار روز بود خریده بودم.
قاضی: تو که سابقه عصبانیت داری، چرا چاقو حمل میکردی؟
متهم: من نیتی نداشتم. خوشم آمد، برداشتم. دلیل خاصی نداشت.
قاضی: انگیزهات از ارتکاب جرم را بگو.
متهم: یکدفعه قاطی کردم.
قاضی: آخرین دفاع را بگو.
متهم (با گریه): من قصد قتل نداشتم. چیزی که دیدم خانمم آمد جلوی چشمم. حرفی ندارم.
در ادامه وکیل متهم در بیان آخرین دفاع گفت: درباره نظریه نخستین پزشکی قانونی با توجه به سوابقی که متهم داشته است اگر هیات کارشناسی بررسی کند، قابل اتکا خواهد بود. درباره چاقو هم باید بگویم از دامادشان گرفته بود. متهم به خاطر مشکلات که با همسرش داشته این کار را کرده است.
در پایان قاضی ختم جلسه را اعلام کرد.