کتوشلوار آمریکایی بر تنِ القاعده
به گزارش اطلاعات نیوز، در چند روز اخیر دیدار ابومحمد الجولانی، سرکرده گروه تروریستی هیئت تحریر الشام، با برخی مقامهای آمریکایی از جمله فرمانده ستاد مرکزی ارتش آمریکا (سنتکام) و شماری از نمایندگان...
به گزارش اطلاعات نیوز، در چند روز اخیر دیدار ابومحمد الجولانی، سرکرده گروه تروریستی هیئت تحریر الشام، با برخی مقامهای آمریکایی از جمله فرمانده ستاد مرکزی ارتش آمریکا (سنتکام) و شماری از نمایندگان سیاسی واشنگتن خبرساز شده است. این دیدار، در حالی انجام شده که جولانی سالها تحت تعقیب آمریکا بوده و برای دستگیری او جایزهای ۱۰ میلیون دلاری تعیین شده بود.
اما پرسش اساسی اینجاست که چه تحولی رخ داده است که آمریکا امروز با چهرهای دیدار میکند که روزگاری او را «تروریست بینالمللی» میخواند؟
از لباس سنتی تا کتوشلوار غربی؛ بازسازی چهره یک تروریست
جولانی در سالهای اخیر، مسیر آشکاری از تغییر ظاهری و هویتی را در پیش گرفته است. او که روزگاری با لباس سنتی عربی و پرچم القاعده ظاهر میشد، اکنون با کتوشلوار و ژست دیپلماتیک در برابر دوربینها قرار میگیرد.
این تغییر چهره البته صرفاً یک تحول فردی نیست، بلکه بخشی از پروژه بازسازی سیاسی گروههای تروریستی در خاورمیانه است؛ پروژهای که از تبدیل «جبههالنصره» به «تحریرالشام» آغاز شد و اکنون با نزدیک شدن جولانی به غرب ادامه دارد.
در واقع، همان قدرتهایی که روزی جولانی را «دشمن آزادی و امنیت» معرفی میکردند، امروز تلاش دارند او را بهعنوان «بازیگری قابل گفتوگو» در معادلات سوریه جا بزنند.

چرا آمریکا جولانی را میخواهد؟
تحلیل دیدار اخیر نشان میدهد که جولانی نه یک متحد سیاسی، بلکه ابزاری میدانی برای پیشبرد اهداف ژئوپلیتیکی غرب در منطقه است.
هدف اصلی آمریکا و متحدانش از برقراری ارتباط با جولانی، نه امنیت سوریه یا ثبات منطقه، بلکه تأمین امنیت اسرائیل و مهار محور مقاومت است.
به نظر میرسد واشنگتن در تلاش است با استفاده از گروه جولانی، یک منطقه حائل امنیتی در شمال سوریه ایجاد کند تا از اتصال محور مقاومت از ایران تا لبنان جلوگیری کند. در این طرح، جولانی بهعنوان «مجری میدانی سیاستهای غرب» عمل میکند؛ کسی که مأموریت دارد تا میان مقاومت در سوریه و مرزهای فلسطین اشغالی، کمربند امنیتی مورد نظر آمریکا و اسرائیل را برقرار کند.
از جغرافیا تا انرژی؛ منابعی که در قبضه غرب میمانند
آمریکا نه تنها به جولانی به عنوان ابزار امنیتی مینگرد، بلکه جغرافیای سوریه، منابع انرژی و موقعیت استراتژیک این کشور نیز برایش اهمیت حیاتی دارد.
در سایه حضور گروههای مورد حمایت غرب، واشنگتن همچنان نفت شمال و شرق سوریه را غارت میکند و با تحریمهای اقتصادی، از بازسازی کشور جلوگیری میکند.
جولانی در این معادله، تنها نقش «پوشش محلی» را دارد؛ چهرهای که قرار است سیاستهای استعماری را با نقاب «سوری بومی» اجرا کند.
پروژه جولانی؛ بازوی اطلاعاتی و امنیتی غرب در قالب بومی
تغییر ظاهر جولانی و ورود او به فضای سیاسی سوریه، نشانهای است از مرحله جدید طرح غرب در خاورمیانه: ایجاد چهرههای بهظاهر مستقل اما کاملاً همسو با منافع واشنگتن و تلآویو.
او امروز در قالب «سیاستمدار سوری» ظاهر میشود، اما در عمل، مجری طرح امنیتی غرب در منطقه است.
از داعش و القاعده گرفته تا تحریرالشام، همه این گروهها بخشی از پازل غرب برای تجزیه، فرسایش و کنترل منطقه هستند. جولانی در مقیاس کوچک، و داعش در مقیاس بزرگتر، دو روی یک سکهاند؛ سکهای که بر آن نام پروژه خاورمیانه آمریکایی حک شده است.

دیدار جولانی با ترامپ ۱۸۰ درجه با منافع ملی سوریه فاصله دارد
جعفر قنادباشی کارشناس مسائل غرب آسیا در گفتوگو با خبرنگار ایمنا اظهار کرد: از زوایای مختلف به مسئله دیدار ترامپ و آقای جولانی نگاه تحلیلی شده و تحلیلگران از دیدگاههای متفاوت این دیدار را بررسی کردهاند. اما به نظر من، اگر بخواهیم ماهیت واقعی این دیدار را بشناسیم و ببینیم که آیا در مسیر انحرافی قرار دارد یا خیر، ابتدا باید بررسی کنیم چه ضرورتهایی برای سوریه وجود داشت که لازم بود در این سفر مطرح شود و بر اساس آن تفاهمنامهای به امضا برسد.
وی افزود: در واقع، اگر آقای جولانی در این سفر درباره سه موضوع اصلی گفتوگو میکرد و حتی اگر تفاهمنامهای رسمی نیز در این خصوص امضا نمیشد، لااقل بحث درباره این مسائل میتوانست به منافع ملی سوریه نزدیک باشد. نخستین موضوع، مسئله نفت سوریه است. متأسفانه سالهاست که نفت این کشور بدون اجازه دولت سوریه و بهصورت قاچاق توسط آمریکاییها سرقت میشود. خوب بود آقای جولانی در این دیدار درباره تعیین ضوابط استخراج، صادرات و بازگرداندن بهای نفت سوریه با طرف آمریکایی گفتوگو میکرد تا روابطی مشخص در این زمینه شکل گیرد. اگر چنین گفتوگویی صورت نگرفته باشد، دیدار از واقعیتهای میدانی و نیازهای اصلی کشور فاصله گرفته است.
کارشناس مسائل غرب آسیا تصریح کرد: موضوع دوم، حضور غیرقانونی نیروهای آمریکایی در خاک سوریه است. آمریکاییها بدون مجوز دولت قانونی این کشور، در قالب حضور نظامی و رفتوآمد به پایگاههای مختلف، عملاً حاکمیت و تمامیت ارضی سوریه را نادیده گرفتهاند. اگر آقای جولانی در این زمینه گفتوگو میکرد و تلاش داشت چارچوبی برای رفتوآمد و فعالیت پایگاههای آمریکایی بر اساس توافق دو طرف مشخص شود، میشد گفت که در مسیر درستی حرکت کرده است. اما اگر چنین بحثی نیز مطرح نشده و تفاهمی در این خصوص صورت نگرفته، طبیعتاً این دیدار به انحراف رفته است.
قنادباشی ادامه داد: موضوع سوم، حمایت تسلیحاتی، سیاسی و تبلیغاتی آمریکا از گروهکهای تروریستی فعال در شمال شرق سوریه است. این گروهها بدون اجازه دولت مرکزی و با توصیه و تشویق رژیم صهیونیستی از حمایت مستقیم واشنگتن برخوردارند. آمریکاییها به این گروهها تسلیحات میدهند و کمکهای گستردهای ارائه میکنند، بدون هیچ نظارت یا مجوزی از سوی دولت سوریه. اگر آقای جولانی در دیدار خود با ترامپ درباره توقف این حمایتها گفتوگو میکرد، میتوانست در مسیر احترام به حاکمیت ملی کشورش حرکت کند. اما متأسفانه، آنطور که از خبرها برمیآید، نهتنها درباره این مسائل حیاتی گفتوگویی نشده، بلکه محور مذاکرات بیشتر تضمین امنیت اسرائیل بوده است.
وی بیان کرد: احتمالاً بخشی از مذاکرات نیز جنبه محرمانه داشته و شامل همکاریهایی در راستای سیاستهای غرب در منطقه بوده است؛ از جمله اعمال فشار بر لبنان یا حرکت در مسیر پروژه موسوم به «صلح ابراهیم» که در واقع نوعی پذیرش روند عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی است. این موضوعات، طبیعتاً با منافع ملی سوریه فاصلهای ۱۸۰ درجهای دارد.
کارشناس مسائل غرب آسیا تأکید کرد: ماهیت آقای جولانی برای همه دنیا روشن است. او برای اثبات صلاحیت خود بهعنوان یک فرد شایسته در ساختار سیاسی سوریه، کافی نیست که صرفاً چهره یا پوشش خود را تغییر دهد، بلکه باید در عمل و در دیدارهای رسمی از منافع ملی کشورش دفاع کند. متأسفانه آنچه در این سفر نادیده گرفته شد، دقیقاً همین منافع ملی بود؛ از جمله ضرورت تعیین ضوابط مشخص برای استخراج نفت، پایان دادن به حضور غیرقانونی نیروهای آمریکایی، و توقف حمایت از گروههای مسلح.
وی خاطرنشان کرد: سابقه آقای جولانی نشان میدهد که او در مقطعی تحت آموزش آمریکاییها قرار داشته و اکنون این چرخش سریع یا دگردیسی سیاسیاش، نهتنها موجب بیاعتباری خودش، بلکه سبب بیاعتباری دستگاه سیاست خارجی آمریکا نیز شده است. حتی مردم و نخبگان در جهان این اقدام واشنگتن را نوعی رسوایی میدانند که چگونه با فردی که روزی تروریست شناخته میشد و برای دستگیریاش جایزه تعیین کرده بودند، امروز مقابل دوربین مینشینند و گفتوگو میکنند. این رفتار برای آمریکا نوعی فضاحت سیاسی است.
کارشناس مسائل غرب آسیا در پایان گفت: اگر آمریکا واقعاً آقای جولانی را مهره خود میداند، لااقل میتوانست در ظاهر هم که شده، گامهایی در جهت حفظ منافع مردم سوریه بردارد. اما متأسفانه این دیدار در جهت عکس خواست و نیاز ملت سوریه قرار داشت و نتیجه آن چیزی جز ارائه کارنامهای منفی از سوی آقای جولانی برای کشورش نبود.

تغییر چهره، تغییر ماهیت نیست
به گزارش ایمنا، دیدار جولانی با مقامات آمریکایی را باید نه نشانه تحول مثبت، بلکه ادامهی سیاست استفاده ابزاری غرب از تروریسم دانست.
تغییر لباس و عنوان، از «القاعده» به «تحریرالشام»، از عمامه به کتوشلوار، نه به معنای توبه از خشونت، بلکه به معنای تغییر تاکتیک در خدمت همان اهداف پیشین است.
آمریکا همچنان همان سیاستی را دنبال میکند که سالها پیش با شعار «مبارزه با تروریسم» آغاز کرد اما در عمل، تروریسم را به ابزار تحقق منافع ژئوپلیتیکی خود در خاورمیانه تبدیل نمود.
جولانی امروز، نه دشمن غرب که نماینده میدانی غرب در خاک سوریه است؛ چهرهای که مأموریت دارد در قالب «بازیگر سیاسی»، همان نقشی را ایفا کند که دیروز در لباس «تروریست میدانی» انجام میداد.
