وقتی جنگ اسرائیل نام آمریکا را فریاد زد
به گزارش اطلاعات نیوز، دونالد ترامپ، در ضیافتی با حضور رهبران آسیای مرکزی، برای اولینبار صراحتاً از نقش خود در حمله ۲۳ خرداد سخن گفت و تأکید کرد «کنترل کامل» عملیات را در دست داشته است. این اعتراف...
به گزارش اطلاعات نیوز، دونالد ترامپ، در ضیافتی با حضور رهبران آسیای مرکزی، برای اولینبار صراحتاً از نقش خود در حمله ۲۳ خرداد سخن گفت و تأکید کرد «کنترل کامل» عملیات را در دست داشته است. این اعتراف که پیشتر با انکارها و اظهارات متناقض همراه بود، بیش از آنکه نمادی از اقتدار باشد، نشاندهنده بیپیرایگی و ناشیگری در بالاترین مراتب قدرت آمریکاست. ترامپی که دیپلماسی را به ابزاری برای نمایش و فریب بدل میکند، با این جمله بار دیگر چهره جنایتکارانه و بیشرم سیاست خارجیاش را بدون روتوش مقابل چشم جهانیان گذاشت.
ابهام هستهای؛ زخمی که غرب را خونین کرد
رافائل گروسی و آژانس بینالمللی بارها هشدار دادهاند: ایران با حفظ ذخیرهٔ ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم ۶۰ درصدی، قابلیت بازگشت سریع به مسیر غنیسازی را در اختیار دارد. این «ابهام هستهای» برای تهران نه نقطهضعف که بازوی بازدارندهای است که غرب را وادار به محاسبه مجدد قدرت کرد. هیچکس پس از گذشت ماهها از جنگِ ۱۲ روزه باور ندارد برنامه هستهای ایران «نابود» شده است؛ حتی متحدان سنتی آمریکا اعتراف کردهاند تولید و تلاشها تنها با وقفهای موقت روبهرو شدهاند.
ترمیم موشکی و پدافند؛ ایران قویتر از همیشه
تحلیلهای اندیشکدههای غربی و عبری نشان میدهد برنامه موشکی ایران، با وجود خسارات اولیه، سریعاً ترمیم و ارتقا یافته است. گزارشها از کمکهای فنی و لجستیکی چین و روسیه در حوزه موشکی و پدافند هوایی حکایت دارد؛ از جمله تحویل سامانههای HQ-B9 که برد دفاع هوایی ایران را افزایش داده و توان مقابله با نفوذ هوایی دشمن را تا حد زیادی تقویت کرده است. آنچه قرار بود نقطهضعف باشد، امروز به ستون اصلی بازدارندگی ایران تبدیل شده است.

هزینههای نجومی واشنگتن؛ ۲.۱ میلیارد دلار فقط برای دفاع مستقیم
بنا بر گزارشهای منتشرشده در منابع مرتبط با امنیت، ایالات متحده بیش از ۱۵۰ موشک تاد (معادل نزدیک یکچهارم انبار جهانیاش) و حدود ۸۰ موشک SM-3 را در جریان جنگ ۱۲ روزه مصرف کرد؛ هزینهای که تنها برای مقابلهٔ مستقیم به حداقل ۲.۱ میلیارد دلار رسید. این رقم، بدون احتساب هزینههای استقرار دو ناو هواپیمابر، بالگردها و جنگندههای پیشرفته، تانکرها، تیمهای جنگ الکترونیک و عملیات سایبری است — هزینههایی که صدها میلیون دلار دیگر بر بودجه واشنگتن افزود و نشان داد این «نمایش قدرت» برای آمریکا بسیار پرهزینه تمام شد.
افشاگری اندیشکدهها؛ جنگِ ۱۲ روزه، جنگِ آمریکا بود
گزارش ۳۰ صفحهای بنیادهای امنیتی وابسته به نهادهای عبری و آمریکایی (از جمله JINSA) که بر اساس مصاحبههای محرمانه با فرماندهان سنتکام، پنتاگون و ارتش اسرائیل تهیه شده، حقیقتی تکاندهنده را فاش میکند: جنگی که با حملات اسرائیل آغاز شد، در عمل جنگ آمریکا با ایران بوده است. اسرائیل در این معادله بیش از یک جبههٔ مستقل نبود؛ صحنهای برای اجرای عملیات واشنگتن. این واقعیت، همه ادعاهای «عملیات یکجانبه» تلآویو را بیمعنی میسازد و روشن میکند بدون پشتیبانی لجستیکی و نظامی آمریکا، رژیم صهیونیستی دوام چندانی در برابر ایران نداشت.

دیپلماسیِ پوششی و خیانت به اعتماد مذاکرهکنندگان
در حالیکه تهران با حسننیت و در چارچوب مذاکرات غیرمستقیم (جریان عراقچی–ویتکاف در مسقط و رم) حاضر به کنش دیپلماتیک شد، واشنگتن مخفیانه با تلآویو به طراحی عملیات میپرداخت. آمریکا برای نخستین بار دیپلماسی را به پوششی برای فریب تبدیل کرد: توئیت امیدوارکنندهٔ یک ساعت پیش از حمله، ابزارِ جراحی برای ایجاد غافلگیری بود. این رفتار، نهفقط خیانت به اصول دیپلماسی، که نقض صریح اعتماد بینالمللی است.
ترامپِ تاجر؛ قلدر سیاسی یا جنایتکار بینالمللی؟
تاجر نیویورکی که خود را متفکرِ «صلح از طریق قدرت» معرفی میکند، در پنج سال اخیر هیچ توافق ماندگار و معناداری با همتایان بینالمللیاش نداشته است. او بارها با ادعاهای کذب درباره پرداختهای میلیاردی به ایران، اعتبار گفتوگو را به بازی گرفته و از مذاکره جز به عنوان ابزار تحمیق استقبال نکرده است. وقتی رئیسجمهوری آشکارا میگوید «ما میتوانیم دنیا را ۱۵۰ بار نابود کنیم و نیازی به این همه نیست»، تنها یک پیام میفرستد: جهانِ او، جهان غلبه و زور است. در چنین جهانی، تنها راه مؤثرِ گفتوگو، بیشینهسازی قدرت ملی است — و ایران با تقویت همهجانبه قدرتِ خود، درِ واقعی گفتوگو را باز نگاه داشته است.

اعتراف ترامپ، هزینههای چندمیلیاردی واشنگتن، ترمیم سریع توان هستهای و موشکی ایران، و افشاگری اندیشکدهها همه با هم یک روایت را تأیید میکنند: این نبرد، آزمونی برای پایانِ هژمونی بیچونوچرا نبود؛ بلکه اعلامیهٔ شکست راهبردی و اخلاقی آمریکا بود. برای تهران اما پیام روشن است — اگر میخواهد وارد معاهده و گفتوگو شود، باید با قدرت، تضمین و منطق وارد شود؛ درِ گفتوگو تنها وقتی پایدار خواهد ماند که بر پایه توازن قوا و احترام متقابل باشد، نه تسلیم و فشار.
