از رویای تاج تا تابعیت تلآویو
به گزارش اطلاعات نیوز، رضا پهلوی همچنان با این تصور که میتواند جایگزینی برای نظام حکمرانی ایران باشد، در نشستها و محافل سیاسی مختلف شرکت میکند؛ با این حال، نوع حمایتی که از سوی محافل صهیونیستی از...
به گزارش اطلاعات نیوز، رضا پهلوی همچنان با این تصور که میتواند جایگزینی برای نظام حکمرانی ایران باشد، در نشستها و محافل سیاسی مختلف شرکت میکند؛ با این حال، نوع حمایتی که از سوی محافل صهیونیستی از او صورت میگیرد، بیش از آنکه رنگ و بوی سیاسی داشته باشد، به رابطهای خانوادگی و فامیلی شباهت دارد. در همین راستا، یاسمین پهلوی در تجمعی پرچم رژیم صهیونیستی را در دست میگیرد و «ولید گادبان»، سفیر پیشین و مشاور سیاسی نماینده رژیم صهیونیستی در سازمان ملل، تصویری از او منتشر کرده و مینویسد: «به علیاحضرت بگویید ولید از شما متشکر است.»
در سوی دیگر، رضا پهلوی در سفر خود به کانادا برای شرکت در یک همایش، تحت حفاظت تیمی امنیتی از رژیم صهیونیستی قرار داشت؛ موضوعی که بار دیگر پیوندهای پنهان و آشکار خاندان پهلوی با محافل اسرائیلی را برجسته کرد. این رفتارها، بیش از آنکه نشانه حمایت سیاسی یا راهبردی باشد، به نوعی فامیلبازی و ارتباط نزدیک خانوادگی شباهت دارد.
با وجود این سطح از پشتیبانی آشکار از سوی صهیونیستها، جریانهای اپوزیسیون خارج از کشور نیز رضا پهلوی را گزینهای جدی برای جایگزینی نظام سیاسی ایران نمیدانند. به نظر میرسد در نهایت، تنها دستاورد احتمالی این روابط برای او، دریافت تابعیت و شهروندی اسرائیل باشد تا بتواند با آسودگی بیشتری به دیدار و ارتباط با حامیان خود در تلآویو ادامه دهد.
ربع پهلوی، کاتولیکتر از پاپ
«اماکن مقدسه اسلامی نباید در دست اسرائیل باقی بماند.» این جمله نه از زبان یکی از سران عرب، بلکه از گفتههای محمدرضا پهلوی در گفتوگو با سردبیر الحدث است؛ گفتوگویی که روزنامه اطلاعات نیز آن را منتشر کرد. محمدرضا پهلوی در همان مصاحبه تصریح کرده بود: «بدون حل مسئله فلسطین، صلح واقعی در خاورمیانه برقرار نخواهد شد و فلسطینیها حق دارند آینده خود را تعیین کنند.»
البته این اظهارات بیش از آنکه نشانگر باور واقعی او باشد، مواضعی دیپلماتیک و ظاهری بود؛ چراکه در عمل، شاه سابق ایران روابط گسترده اقتصادی و سیاسی با رژیم صهیونیستی داشت. اگرچه کمکهای محدودی نیز به فلسطین و لبنان ارائه کرده بود، اما در واقعیت تلاش میکرد از بیان علنی حمایت از اسرائیل پرهیز کند تا مناسباتش با کشورهای عربی دچار آسیب نشود. همین احتیاط دیپلماتیک موجب شد پس از سقوط حکومت پهلوی، کشوری مانند مصر حاضر شود محمدرضا را بپذیرد؛ موضوعی که فرح پهلوی نیز در گفتوگوی اخیر خود با بیبیسی فارسی به آن اشاره کرده است.
با این حال، رضا پهلوی یا همان «ربع پهلوی» امروز مسیری کاملاً متفاوت در پیش گرفته است. او نهتنها هیچ تلاشی برای حفظ تعادل سیاسی در مواضع خود ندارد، بلکه چنان از سیاستها و رفتارهای رژیم صهیونیستی دفاع میکند که گویی در سرزمینهای اشغالی زیسته است، نه در ایران. حمایت بیقید و شرط او از تلآویو نشان میدهد که از پدرش نیز در جانبداری از صهیونیستها فراتر رفته و در این مسیر، حتی از «پاپ» هم کاتولیکتر شده است.
حمایت جعلی رژیم جعلی از ربع پهلوی
رضا پهلوی از آغاز جنگ اخیر تا امروز، هر جا که فرصت یافته، بهطور کامل در راستای مواضع رژیم صهیونیستی سخن گفته و عمل کرده است؛ گویی رؤیای «جولانیشدن» را در سر دارد. حمایتهای او از تلآویو، تنها در حد اظهارنظر رسانهای باقی نمانده و تا جایی پیش رفته که رسانههای صهیونیستی نیز ناچار به افشای ابعاد پنهان این ماجرا شدهاند.
روزنامه «هاآرتص» در گزارشی مفصل به چگونگی حمایت رژیم صهیونیستی از رضا پهلوی پرداخت. نویسنده این گزارش در بخشی از مطلب خود تأکید کرده است: «این مقاله بهشدت توسط واحد سانسور نظامی اسرائیل سانسور شد… وزارت امور یهودیان خارج از کشور و مبارزه با یهودستیزی، بخشی از تأمین مالی را برعهده داشت.» این افشاگری نشان میدهد که حمایت از ربع پهلوی نه حرکتی خودجوش یا مردمی، بلکه برنامهای سازمانیافته و هدایتشده از سوی نهادهای رسمی اسرائیلی بوده است.
خبرنگار هاآرتص در ادامه به فعالیت شبکهای از حسابهای جعلی در فضای مجازی اشاره کرده که ماموریتشان ترویج چهرهای مثبت از رضا پهلوی بوده است. او در این باره میگوید: «فهرستی شامل حدود ۸۰۰ کاربر مشکوک به جعلی بودن به ما داده شد.» با این حال، نویسنده یادآور میشود که حتی این حجم از عملیات رسانهای و حمایت ساختگی، تأثیر قابلتوجهی بر افکار عمومی ایرانیان نداشته و نتوانسته موقعیت سیاسی رضا پهلوی را در میان مخالفان نظام ایران تقویت کند.
سر نخواستنش دعواست
نکته مهم در گزارش روزنامه «هاآرتص» تنها به افشای حسابهای جعلی حامی رضا پهلوی محدود نمیشود، بلکه این رسانه صهیونیستی به صراحت تأکید کرده است که «ربع پهلوی» در میان ایرانیان هیچ پایگاه اجتماعی و مقبولیتی ندارد و حمایت از او برای مقابله با ایران، گزینهای ناکارآمد و پرهزینه است. در ادامه گزارش نیز آمده که پشتیبانی از رضا پهلوی در واقع به معنای تلاش برای احیای نظام سلطنتی در ایران است؛ موضوعی که حتی در میان جریانهای اپوزیسیون نیز چندان محبوبیتی ندارد.
این تحلیل تنها در رسانههای صهیونیستی مطرح نشده، بلکه در میان مخالفان خارجنشین نظام نیز به صراحت بیان میشود. در یکی از نشستهایی که اخیراً با حضور حامیان رضا پهلوی برگزار شد، یکی از کارشناسان اپوزیسیون با اشاره به ضعف این جریان گفت: «آلترناتیوهایی که مطرح میشوند، بدنه اجتماعی ندارند.» کارشناس دیگری نیز با نقد رویکرد سلطنتطلبان تأکید کرد: «این گزاره که هدف وسیله را توجیه میکند، به استراتژی سلطنتطلبان تبدیل شده است؛ چه با کودتا، چه با جنگ، فرش قرمز پهن شود تا آقای پهلوی بیاید، گویی هدف غایی همین است.»
واقعیت آن است که رضا پهلوی نهتنها در میان مردم ایران، بلکه حتی در میان نزدیکترین جریانهای مخالف جمهوری اسلامی نیز جایگاه قابلتوجهی ندارد. رفتار فرقهای هوادارانش و ناتوانی او در ارائه هرگونه طرح یا چشمانداز سیاسی، موجب شده اپوزیسیون خارج از کشور نیز نتواند بر محوریت او به اجماع برسد. از سوی دیگر، افکار عمومی در داخل کشور نیز هیچ گرایش مثبتی نسبت به خاندان پهلوی نشان نمیدهد. بنابراین، با وجود هزینههای هنگفت رسانهای و حمایتهای آشکار رژیم صهیونیستی و شبکه بیبیسی، رضا پهلوی همچنان از نبود پایگاه اجتماعی در تمام سطوح رنج میبرد و حتی در میان همفکران خود نیز «سر نخواستنش دعواست»

شهروند بالقوۀ سرزمینهای اشغالی
با نگاهی به روند رفتارها و مواضع رضا پهلوی در ماههای اخیر، روشن است که او بیش از هر زمان دیگری در مسیر همسویی کامل با رژیم صهیونیستی گام برمیدارد. نمایشهای رسانهای، مصاحبههای تکراری و حمایت آشکار از نسلکشی و کودککشی صهیونیستها در غزه، شاید در کوتاهمدت برای او دستاوردهایی چون حمایت رسانهای، تشکیل تیمهای حفاظتی اسرائیلی و تعریف و تمجیدهای فامیلی از سوی محافل صهیونیستی به همراه داشته باشد، اما در نهایت، رؤیای سلطنت و طرحهای تجزیهطلبانه مورد انتظار حامیان صهیونیستش را محقق نخواهد کرد.
رضا پهلوی در حالی میکوشد با چنین مواضعی جایگاهی برای خود در میان حامیان رژیم اشغالگر پیدا کند که حتی جریانهای مخالف جمهوری اسلامی نیز او را فاقد هرگونه ظرفیت سیاسی و اجتماعی میدانند. واقعیت آن است که در بهترین حالت، تنها «پاداش» ممکن برای ربع پهلوی از این همراهی بیقید و شرط، اعطای تابعیت سرزمینهای اشغالی است؛ امتیازی که هم بهنوعی مزد حمایتهای بیوقفهاش از رژیمی در حال محکومیت جهانی خواهد بود و هم رفتوآمدهای مکررش به تلآویو را تسهیل میکند.
در چنین شرایطی، دیگر ضرورتی برای پنهانکاری یا آوردن «اما و اگر» در حمایت از رژیم صهیونیستی باقی نمیماند، چراکه رضا پهلوی میتواند با آسودگی و صراحت بیشتری، نه بهعنوان مدعی تاجوتخت ایران، بلکه بهعنوان یکی از شهروندان رسمی سرزمینهای اشغالی در کنار حامیان خود بایستد.
