دیپلماسی در لباس فریب – ایمنا
به گزارش اطلاعات نیوز، پیامدهای آتشبس موقت اخیر در نوار غزه نشان میدهد ثبات پساجنگ نه فقط تابع مفاد مذاکرات سیاسی، بلکه وابسته به توان عملیاتی، مشروعیت محلی و اراده کنشگران خارجی برای پوشش خلأهای...
به گزارش اطلاعات نیوز، پیامدهای آتشبس موقت اخیر در نوار غزه نشان میدهد ثبات پساجنگ نه فقط تابع مفاد مذاکرات سیاسی، بلکه وابسته به توان عملیاتی، مشروعیت محلی و اراده کنشگران خارجی برای پوشش خلأهای امنیتی و انسانی است. کشورهای اروپایی، بهویژه فرانسه و بریتانیا، همراه با ایالات متحده، در حال نهاییسازی پیشنویس قطعنامهای برای ایجاد یک «نیروی بینالمللی ثباتبخش» در غزه هستند. با این حال، نقضهای مکرر آتشبس و حملات محدود متقابل در رفح نشان میدهد کاربرد نیروی بینالمللی با خطرات عملی و سیاسی عمیق مواجه است.
از همان ابتدا، سیاسیکاری و همکاری آمریکا به عنوان نیروی ایجاد آتشبس با یک طرف درگیر (رژیم صهیونیستی) امکان ثبات را محدود کرده بود. نیت ترامپ و نتانیاهو در آستانه انتخابات داخلی اسرائیل و مراسم اهدای جایزه صلح نوبل باعث شد توافقی شکل بگیرد که دوام چندانی نخواهد داشت. نمایش جمعکردن سران کشورهای جهان در مصر برای جشن گرفتن این توافق شکننده، با حاشیههای ترامپ و عدم حضور نمایندگان حماس و رژیم اسرائیل، نشان داد آتشبس میتواند تنها روی کاغذ وجود داشته باشد، در حالی که در میدان، درگیریها ادامه دارد.
نیات سیاسی ترامپ و نتانیاهو؛ صلح در خدمت سیاست
دونالد ترامپ در سخنرانی خود هنگام اعلام آتشبس از «صلح تاریخی» سخن گفت و خود را ناجی خاورمیانه معرفی کرد، اما نگاهی به رفتار سیاسی او در ماههای اخیر نشان میدهد که این آتشبس بیش از آنکه صلحی واقعی باشد، ابزار تبلیغاتی و انتخاباتی است. ترامپ میکوشد با نمایش مهار بحرانها، خود را برتر از دولت بایدن معرفی کند و کارزار انتخاباتی خود را تقویت کند.
بنیامین نتانیاهو نیز از توافق برای حفظ جایگاه سیاسی خود و بازسازی وجهه ارتش و ائتلاف داخلی بهره میبرد. تحلیلها نشان میدهد هدف اصلی طرح ترامپ، کاهش فشارهای بینالمللی بر اسرائیل است و نه پایان جنگ. اسرائیل با آتشبس فرصت بازسازی توان نظامی و دیپلماتیک خود را پیدا میکند.
از راه جنگ به دست نیامد، از دیپلماسی به دست میآید؟
تلاش اسرائیل برای جبران ناکامیهای میدانی از طریق دیپلماسی مشهود است. در میدان نبرد، ارتش اسرائیل نتوانست مقاومت حماس را از بین ببرد و با انتقادات بینالمللی درباره تلفات غیرنظامیان روبهرو شد. اکنون تلآویو با ابزارهای سیاسی و فشار بینالمللی همان اهداف را دنبال میکند.
این روند چهار وجه دارد:
۱. تثبیت خلع سلاح ساختاری حماس و کنترل بلندمدت مرزها بدون عملیات نظامی سنگین.
۲. بازسازی سرمایه بینالمللی و اصلاح تصویر رژیم برای کاهش هزینههای بینالمللی و بازسازی سریع توان نظامی.
۳. بهرهگیری از ابزارهای حقوقی و اداری؛ استفاده از بندهای مبهم توافق برای تفسیر یکجانبه «پایبندی» و توجیه اقدامات نظامی در آینده.
۴. تلاش برای قانونیسازی محدودیتهای ساختاری بر غزه از طریق نهادسازی موقت و کنترل اقتصادی و امنیتی.
با این حال، این استراتژی با دو ضعف بنیادین مواجه است: فقدان مشروعیت محلی و نبود ابزار عملی برای اجرای شروط، بهویژه خلع سلاح حماس. گزارشهای اولیه از حملات محدود، بستن گذرگاهها و اتهامزنیهای متقابل نشان میدهد توافق هنوز اجرایی نشده است.
طرح ۲۰ مادهای ترامپ؛ ابهام در قالب کلمات
اعلام آتشبس با طرح ۲۰ مادهای ترامپ در ظاهر نقطه عطف بحران غزه به نظر میرسد، اما تحلیلگران معتقدند هدف آن مهندسی قدرت در خاورمیانه با محوریت منافع تلآویو و بازیابی جایگاه سیاسی ترامپ و نتانیاهوست. طرح شامل آتشبس مرحلهای، تبادل اسرا، بازسازی تحت نظارت آمریکا و چند کشور عربی و ایجاد «شورای موقت اداره غزه» است.
با این حال، هیچ سازوکار مشخصی برای نظارت بر اجرای آتشبس تعیین نشده است و هیچ اشارهای به توقف عملیات نظامی در کرانه باختری یا شهرکسازیها نشده است. کارشناسان مؤسسه «گروه بحران» میگویند زبان طرح به گونهای تنظیم شده که اسرائیل را از مسئولیت بازسازی غزه و اقدامات نظامی آینده معاف میکند.
تناقض در گفتار ترامپ؛ از بازسازی تا پراکندگی
ترامپ در نخستین سخنرانی پس از آتشبس هدف خود را «بازسازی غزه» اعلام کرد، اما در مصاحبه با فاکسنیوز گفت کشورهای منطقه باید مسؤولیت اسکان آوارگان را بپذیرند. این دوگانگی نشان میدهد ترامپ به جای طرح استراتژیک، در حال آزمودن روایتهای رسانهای برای سنجش بازخورد افکار عمومی است.
همزمان ناپایداری سیاست آمریکا نسبت به اسرائیل و ارسال محمولههای تسلیحاتی، اعتماد افکار عمومی عرب را کاهش داده است. تحلیلها نشان میدهد آتشبس بدون تغییر در سیاستهای نظامی و مالی آمریکا صرفاً برای ترمیم چهره واشنگتن طراحی شده است.
انتخابات اسرائیل و پیامدهای سیاسی آتشبس
در داخل اسرائیل، بنیامین نتانیاهو با موافقت با آتشبس میکوشد فشار داخلی و اعتراضات عمومی را مهار کند و رقابت جناح راست را مدیریت نماید. در آمریکا نیز ترامپ از توافق برای تقویت جایگاه انتخاباتی خود بهره میبرد و آن را نمادی از ناکارآمدی دولت بایدن معرفی میکند.
نقش کشورهای عربی؛ میان ملاحظات امنیتی و افکار عمومی
کشورهای عربی نقش متفاوتی در آتشبس دارند. مصر کنترل گذرگاه رفح را در دست دارد و تلاش میکند موج آوارگان را مدیریت کند، بدون آنکه شریک اسرائیل شناخته شود. اردن با ابراز نگرانی از اسکان آوارگان، خطوط قرمز تاریخی را یادآور شده است. عربستان و امارات نیز تلاش دارند توافق را در قالب اقتصادی و سرمایهمحور پیش ببرند، نه سیاسی و انسانی.

ابهام در آینده غزه
اگر طرح ترامپ شکست بخورد، آینده غزه در هالهای از ابهام قرار خواهد گرفت. منطقه نیمهویران، نیمهاشغالی و بدون حضور نیروهای بومی، زمینه بازتولید مقاومت را فراهم میکند. بیش از ۷۰ درصد جمعیت بیخانمان شدهاند و زیرساختهای حیاتی در وضعیت بحرانی قرار دارند. بدون مشارکت واقعی مردم و نهادهای محلی، هیچ برنامه بازسازی پایدار نخواهد بود.
به گفته تحلیلگران فارن پالیسی، اسرائیل اکنون میخواهد از میز مذاکره آنچه را در میدان جنگ از دست داده، بازیابد؛ یعنی مشروعیت برای تداوم کنترل خود بر غزه در قالب امنیت منطقهای.
