روایت تلخ ستاره اسبق پرسپولیس؛ از دوختن لب و مسافرکشی با موتور تا مرگ در سکوت!
به گزارش اطلاعات آنلاین، منوچهر شفقتیان برای نسل امروز نامی آشنا نیست؛ او به روزگاری تعلق داشت که ستارهها نه با فالوورها، بلکه با غیرت و عرق پیراهن شناخته میشدند. شفقتیان از بازیکنان پرسپولیس در...
به گزارش اطلاعات آنلاین، منوچهر شفقتیان برای نسل امروز نامی آشنا نیست؛ او به روزگاری تعلق داشت که ستارهها نه با فالوورها، بلکه با غیرت و عرق پیراهن شناخته میشدند.
شفقتیان از بازیکنان پرسپولیس در دهه ۶۰ بود، تیمی که با هدایت علی پروین میدرخشید. بازیکنی جنگنده و متعصب که هرچند در سطح باشگاهی خوش درخشید، اما در تیم ملی فرصت چندانی نیافت.
اما سالها بعد، در میانه خاموشی و فراموشی، نام شفقتیان دوباره بر سر زبانها افتاد. حدود یک دهه پیش، او با صدایی بغضآلود و چهرهای پر از درد، در رسانهها ظاهر شد؛ مردی که از دل خاطرات بیرون آمده بود تا فریاد بزند: «مرا هم در این فوتبال پر زرقوبرق بازی بدهید.»
روزی در مصاحبهای گفت حتی حاضر است لباسهای شاگردان علی دایی را بشوید، فقط برای آنکه در کنار فوتبال باشد؛ در کنار رؤیایی که عمری برایش جنگیده بود و البته برای فرار از فقر.
آن روزها اعتراضهایش تیتر یک روزنامهها شد. حتی یکبار در اقدامی تلخ و عجیب لبهای خود را با نخ و سوزن دوخت و …در اواخر دهه ۹۰ گزارشی دردناک از وی که با موتور در کوچه و خیابانهای پایتخت مسافرکشی میکرد منتشر شد و …اما تب آن رفتارها و حرفها که خوابید، شفقتیان هم دوباره در سکوت گم شد. تا همین چند روز پیش که خبر آمد، او برای همیشه از دنیا رفت. دیگر نیازی به چراغ سبز کسی نداشت تا دوباره وارد زمین شود…
کسی دقیق نمیداند در روزهای پایانی زندگیاش کجا بود، چه کسی کنارش بود، یا چگونه رفت. اما شفقتیان و امثال او، آینه تمامنمای بیرحمی فوتبالاند. همان فوتبالی که قهرمانان دیروزش را فراموش میکند، همانقدر که خود آنها در کوچ به فراموشخانه مقصرند، قربانی هم هستند؛ قربانی بیوفایی، بیمهری و سکوت.
