ناامنیها در جامعه؛ وقتی مجرم ترسی از قانون و مجازات ندارد!
شاهپور محمدی، مستندساز و منتقد، در روزنامه اعتماد نوشت: همان روزها که حادثه مرگ دلخراش داریوش مهرجویی و همسرشان شوکهکننده و خبرساز شد، سوالات مهمی را در رسانهها مطرح کردیم که چرا دیگر ترس از قانون...
شاهپور محمدی، مستندساز و منتقد، در روزنامه اعتماد نوشت:
همان روزها که حادثه مرگ دلخراش داریوش مهرجویی و همسرشان شوکهکننده و خبرساز شد، سوالات مهمی را در رسانهها مطرح کردیم که چرا دیگر ترس از قانون و مجازات و تنبیه در جامعه از بین رفته و هر کسی هرگونه جرم و جنایت فجیعی را به راحتی مرتکب میشود؟ چرا جنایتهای ریز و درشت صورتگرفته در جامعه، مورد آسیبشناسی و بررسی قرار نمیگیرند و هشدارهای بازدارنده و حتی تهدیدآمیز قضایی و پلیسی برای مجرمین و جنایتکاران داده نمیشود تا کسی جرات تکرار و ادامه آنها را پیدا نکند؟ چرا نهاد رسانه ملی، در این زمینهها حرکتهای فرهنگی پیشگیرانه انجام نمیدهد تا مجرمان، قبل از ارتکاب جرم، اندکی به عقوبت کار خود اندیشه کنند؟ چرا نهادهای ذیربط و در راس آن قوه قضاییه، ساکت نشستهاند و منتظر اتفافات ناگوارند تا صرفا بروند و به تعقیب و بازخواست مجرم بپردازند؟ اتفاقات هولناک و فجیعی که هر از گاهی به روشهای مختلف از خفتگیری مردم در روز روشن گرفته تا سرقت و آزار و اذیت در ملأعام و امثالهم، هر کدام تا مدتها مردم و خانوادهها را در بهتی عمیق فرو میبرند و آسیبهای روانی آن سالها در ذهن و مغز افراد میمانند و این یعنی یک فاجعه بزرگ اجتماعی! گاه ابعاد حوادث آنقدر تلخ و خطرناک است که اگر برای پیشگیری از آنها فکری نشود، جامعه روز به روز با ناامنیهای فزایندهای رو به رو خواهد شد. چگونه است که عدهای در جامعه به راحتی میتوانند به هر شکل ممکن، دیگران را مورد آزار و اذیت قرار دهند و هیچگونه واهمهای هم از قانون و مجازات و تبعات سخت رفتارهای خود نداشته باشند؟ این جرات، جسارت و آزادی عمل فرد خاطی و مجرم از کجا ناشی میشود؟
چرا ترس از تنبیه و مجازات در جامعه وجود ندارد و عدهای به راحتی میتوانند به هرگونه عمل زشت و دلبخواهی دست بزنند؟ پس جایگاه قانون و حفظ امنیت مردم کجاست؟ آیا ضعف در عدم تبیین قوانین بازدارنده است؟ اگر ضعف و مشکلی در بیان و تفهیم قانون در جامعه وجود دارد، چرا در این زمینه حرکت و فعالیتی مشاهده نمیشود؟ چرا برخی مجرمین، حتی بعد از تنبیه و تحمل کیفر رفتارهای خود، بازهم بدون هیچگونه ترس و واهمهای در جامعه، رفتارهای خلاف عنف خود را مجددا تکرار میکنند؟ چرا مسببین اعمال خلاف عفت عمومی، علیرغم اینکه میدانند گرفتاریهای قضایی سختتری میتواند در انتظارشان باشد، اما باز هم ترس از حبس و مجازات را نادیده میگیرند؟ چه کسی باید به آنها بگوید که تا کجا میتوانند از دست قانون و مجازات خود در امان باشند؟ چه عواملی باعث گردیده که برخی از این افراد، بهطور حرفهای، حتی پس از پایان حبس و مجازات قبلی، مجددا به اعمال و رفتارهای خلاف قانون خود دست میزنند؟
مگر غیر از این است که باید زندان برای آنها درس عبرت و قانون برای این افراد مانعی محسوب شود؟ هماکنون دادن هشدارهای لازم و ایجاد ترس از مجازات، در جامعه ما با چه کسی و کدامین نهاد قانونی در کشور است؟ قوه قضاییه؟ نهادهای آموزشی؟ رسانههای ارتباط جمعی؟ یا همه این اینها؟ اگر همه اینها مسئول آگاهی و آموزش مردم هستند، باید پرسید آیا آنها به وظایف و مسئولیت اجتماعی خود عامل بودهاند یا کمکاری در این زمینهها صورت گرفته است؟ قطعا اگر آگاهی و آموزشها در جامعه به صورت کافی، سیستماتیک و بهطور هماهنگ انجام میپذیرفت، امروزه شاهد این همه جرم و جنایت، با ابعاد خطرناک در جایجای کشور نبودیم. اینکه یک مجرم باسابقه از غایت و فرجام سخت رفتار خود هیچگونه نگرانی و واهمهای نداشته باشد، امر نگرانکنندهای است که متاسفانه دقتی به این موضوع مهم نمیشود. باید پرسید، آیا شیوه اجرای احکام کیفری در مورد مجرمین، دچار اشکال است که دست مجرم را برای فرار از قانون باز میگذارد؟ آیا مشکل در نبود آگاهی عمومی در مورد قوانین سخت و بازدارنده است؟
باید پذیرفت که برخی از مرتکبین اعمال جنایتکارانه، از قصاص و کیفر سنگین جرم در جامعه بیاطلاعاند. برخی مجرمین حتی با این تصور به عمل مجرمانه خود ادامه میدهند که فوقش چند صباحی میروند زندان و تحمل حبس میکنند و بالاخره تمام میشود. با چنین تصوراتی پس از آزادی از زندان به رفتارهای مجرمانه و هنجارشکن خود ادامه میدهند. به نظر میرسد بخشی از گرفتاریهای جامعه مربوط به همین تفکرات غلط و سادهانگارانه مجرمین نسبت به مقوله زندان و حبس است که میبایست قوه قضاییه به این بخش مهم از موضوع توجه ویژهای کند. باید بررسی شود که چرا کسانی که چندین بار زندان را تجربه میکنند، این رفتوآمدها برایشان تبدیل به امری عادی میشود! مشکل از کجاست؟ شاید اگر نظام قضایی کشور، کیفر و مجازات سختی را برای این طیف در نظر میگرفتند یا قوانین بازدارنده را از طریق نهادهای رسانهای، قبل از وقوع جرم، به مردم آموزش میدانند هماکنون شاهد اینهمه جرم و جنایت و زندان و زندانی در جامعه نبودیم. با این اتفاقات و فجایع روزمره در جامعه که گاه شهروندان را به ستوه میآورد، آیا خلأ قوانین سفت و سخت کیفری احساس نمیشود؟ وظیفه پر کردن این خلأها با کیست؟ چرا هشدارهای امنیتی در کشور وجود ندارد یا محدود است؟ اکثر مجرمین نمیدانند که معنای حقوق دیگران چیست و در صورت تعرض به حقوق شخصی دیگر افراد، با چه سرنوشت تلخ و سختی مواجه خواهند بود و بر عکس اکثر مردم هم نمیدانند اگر حقوقشان تضییع شد چه باید بکنند و چگونه از قانون کمک بگیرند!
به این موارد مهم باید توجه شود. وقتی در این زمینهها آگاهی وجود نداشته باشد، طبیعی است که جامعه نیز به سمت هرج و مرج و بیبرنامگی پیش رفته و مسیر برای جولان افراد بزهکار نیز کماکان باز و بازتر خواهد بود. جنایتهای روزانه به ما هشدار میدهند که جامعه هنوز در حداقلهای خود در امر فرهنگسازی عمومی در مورد جرم و جرمشناسی، دچار کمبود و نقصان شدید است و اکثر مردم از حقوق فردی و اجتماعی خود بیاطلاعند. در یک جامعه پیشرفته و پیشرو، منتظر نمیمانند تا جنایتی اتفاق بیفتد و آنگاه وارد عمل شوند، بلکه با دادن آگاهی از قبل، جامعه را از بروز اعمال خطرناک برحذر میدارند. متاسفانه در جامعه امروز، منتظر اتفاقات ناگوار ماندن و افزایش روزانه پروندههای قضایی و رفت و آمد افراد به دادگاهها و دادسراها و زندانها، به بخشی از زندگی مردم تبدیل شده است که فاجعهای بزرگ محسوب میشود.
در حالی که قبل از همه اینها، باید تصور ارتکاب جرم از افراد جامعه گرفته شود. وقتی آگاهی کافی نسبت به جرم از طرف مجرم در جامعه وجود نداشته باشد و تخطیکنندگان از قانون، نسبت به نحوه مجازات سخت خود بیاطلاع باشند یا بعد از دستگیری، با کمترین مجازات لازم با آنها برخورد شود، طبیعی است که میدان لازم برای فرد مجرم و بزهکار وسیعتر شده و هر گونه جرم و جنایتی نیز به راحتی اتفاق خواهد افتاد. قوه قهریه وظیفه دارد در مقابل جرایم صورتگرفته شدت عمل به خرج دهد، اما این زمانی است که قبلا هشدارهای لازم را به مجرمین داده باشد. هشدارهای پلیس و قوه قضاییه در امر پیامد رفتارهای هنجارشکنان، در رسانهها باید بهطور مداوم و شبانهروزی دیده شوند. ترس از قانون و مجازات باید در جامعه نهادینه شود تا کسی جرات تعرض و تعدی به حریم شخصی دیگران را نداشته باشد. کمکاری در این زمینهها باعث خواهد شد تا افراد شرور در جامعه با گستاخی تمام به هرگونه اعمال مجرمانهای دست بزنند. ارتباط بین مردم و پلیس و نهاد قضایی کشور باید با فرهنگسازی و کار فرهنگی تنگاتنگ و بیشتر شود. قوه قضاییه باید تلاش خود را معطوف به پیشگیری از جرم کند و منتظر اتفاقات ناگوار نماند.
نظام رسانه با تمام قوا و با استفاده از هرگونه ابزار و امکاناتی باید جامعه را با قوانین سفت و سخت مربوط به جرم و جنایت و حقوق شهروندی آشنا سازد تا ترس از قانون و مجازات در جامعه بیشتر شود. بدیهی است اگر در این زمینهها تلاشهای لازم و موثر به صورت فراگیر و گسترده صورت گیرد، افراد سودجو و تبهکار جرات و جسارت تعدی به حریم دیگران در جامعه را به سادگی نخواهند داشت.
