نعل وارونه مقاومت – ایمنا
به گزارش اطلاعات نیوز، طرح ۲۰ مادهای ترامپ که با هماهنگی کامل با نتانیاهو تدوین شده بود، ظاهراً هدفش آتشبس و بازسازی غزه بود، اما در واقعیت، مجموعهای از شروط حداکثری برای خلع سلاح حماس و تثبیت...
به گزارش اطلاعات نیوز، طرح ۲۰ مادهای ترامپ که با هماهنگی کامل با نتانیاهو تدوین شده بود، ظاهراً هدفش آتشبس و بازسازی غزه بود، اما در واقعیت، مجموعهای از شروط حداکثری برای خلع سلاح حماس و تثبیت کنترل اسرائیل بر غزه را دنبال میکرد. هدف این طرح، نه تنها پایان دادن به درگیریهای مستقیم، بلکه محدود کردن قدرت مقاومت و ایجاد فضایی برای مشروعیتبخشی به اقدامات آینده اسرائیل بود.
نتانیاهو و ترامپ، با ارائه این پیشنهاد تحمیلی و یکطرفه، امید داشتند گروههای مقاومت فلسطینی به صورت آشکار «نه» بگویند و بدین ترتیب زمینه رسانهای برای تهاجمات گستردهتر فراهم شود. ترامپ در نشست خبری مشترک با نتانیاهو، تهدید کرد که اگر حماس پیشنهادها را تا روز یکشنبه نپذیرد، «جهنم» به پا خواهد شد. هدف مشخص بود: تولید یک سناریوی رسانهای که در آن حماس غیرقابل مذاکره نشان داده شود و اسرائیل بتواند به بهانه آن به حملات خود ادامه دهد.
پاسخ هوشمندانه حماس
اما حماس با هوشمندی تمام این تله را خنثی کرد. جمعهشب، پس از آنکه با لبخندی دیپلماتیک از ترامپ بابت گشودن باب مذاکره تشکر کرد، با پاسخ هوشمندانهای از پذیرش پیشنهادهای یکجانبهای که شامل خلع سلاح مقاومت نیز میشد، طفره رفت. این پاسخ نه تنها طرح ترامپ را به رسمیت نشناخت، بلکه امکان باز نگه داشتن درهای مذاکره را حفظ کرد و راهبرد اسرائیل برای ارائه بهانه حملات گستردهتر را ناکام گذاشت.
نتیجه آنکه ترامپ، در سودای کسب جایزه صلح نوبل، با شتابزدگی تصویر بیانیه حماس را در صفحه خود منتشر کرد و از اسرائیل خواست بمباران غزه را متوقف کند. اکنون توپ در زمین نتانیاهو و ترامپ است و فشار رسانهای و سیاسی بر آنها افزایش یافته است.
اهداف محسوس و منطقهای طرح ترامپ
مسعود براتی، کارشناس مسائل خاورمیانه، در گفتوگو با خبرنگار ایمنا، ابعاد مختلف این طرح را تحلیل کرده است. وی میگوید: چند هدف محسوس و مرتبط با میدان نبرد دارد و همچنین چند هدف منطقهای را دنبال میکند. در درجه اول، هدف از این طرح پایان دادن به جنگ است؛ به نحوی که جنگ دیگر ادامه پیدا نکند، اسرائیلیها گرفتار جنگ نشوند و از طرف دیگر، کشتار متوقف شود، اسرای اسرائیلی آزاد شوند و حماس نیز خلع سلاح شود و تهدیدش برای اسرائیل پایان یابد.
براتی تأکید میکند که اسرائیل طی دو سال اخیر تلاش کرده با عملیات نظامی حماس را از بین ببرد، اما موفقیت کامل حاصل نشده است. بنابراین، طرح ترامپ میکوشد هم اهداف فوری میدان نبرد و هم اهداف بلندمدت منطقهای را با هم ترکیب کند.
اگر این طرح عملیاتی شود یا تا حدی اجرایی شود، میتواند باعث کاهش میزان نارضایتی و تنفر دولتهای جهان اسلام و دولتهای عربی و اسلامی از اسرائیل شود. اسرائیل در جریان مذاکرات، امتیازاتی را از فلسطینیها گرفته و در مقابل، مسئله شناسایی خود را از برخی کشورهای اسلامی مطالبه میکند. این روند تثبیت رژیم اسرائیل در منطقه را با کمک آمریکاییها عملیاتی میکند.
دستاورد دیپلماتیک حماس
حماس با پاسخی هوشمندانه، نه تنها طرح ترامپ را به رسمیت نشناخت، بلکه با مانوری دیپلماتیک درهای مذاکره را نیمهباز نگه داشت. این حرکت، دست اسرائیل را در توجیه اقدامات آینده بسته و باعث شده است که یا اسرائیل به مذاکره تن دهد، یا بدون هیچ بهانهای به تهاجم ادامه دهد و فشار افکار عمومی جهانی را تحمل کند.
در این میان، حماس توانست با سیاستی دقیق، سناریوی «غیرقابل مذاکره» بودن خود را که اسرائیل انتظار داشت، شکست دهد و جایگاه خود را به عنوان یک بازیگر سیاسی و نظامی مهم در غزه حفظ کند.
اهداف منطقهای و نظم جدید خاورمیانه
براتی همچنین به اهداف بلندمدت طرح اشاره کرده و گفت:قطعاً بخشی از اهداف منطقهای این طرح باید مد نظر ما باشد. به عبارت دیگر، طرح اهداف منطقهای و ایجاد یک نظم جدید در خاورمیانه دارد و بخشی از اهداف آن باید در این برنامه مورد بررسی قرار گیرد. لازم است تحلیل کنیم که اسرائیل قرار است در قالب توافق ابراهیم در منطقه تثبیت شود و خودش تبدیل به نظمساز شود.
وی یادآوری میکند که جناحهای افراطی داخلی اسرائیل ممکن است با اجرای این طرح مخالفت کنند و حتی تلاش کنند آن را وتو کنند. در حال حاضر مخالفتها منفعلانه است و به صورت آشکار اعلام نشده، اما نشانههایی از نگرانی در مورد تبعات اجرای این طرح وجود دارد.
توپ در زمین اسرائیل
طرح ترامپ که با همکاری نزدیک نتانیاهو طراحی شده، اکنون در وضعیتی حساس قرار دارد. پاسخ هوشمندانه حماس، اسرائیل را مجبور کرده تا یا در شرایط دشوار مذاکره کند یا به حملات بدون بهانه ادامه دهد و فشار افکار عمومی جهانی را تحمل کند.
حماس با استفاده از دیپلماسی دقیق و مانور رسانهای، نشان داد که حتی در مواجهه با فشار حداکثری و تهدید مستقیم، قادر است با هوشمندی، امنیت و اعتبار خود را حفظ کند. این اتفاق، بار دیگر اهمیت بازی رسانهای و دیپلماتیک در میدان نبرد مدرن را نمایان میسازد و نشان میدهد که قدرت نظامی تنها عامل تعیینکننده نیست، بلکه هنر پاسخگویی هوشمندانه و مدیریت افکار عمومی نیز نقش کلیدی دارد.
همانطور که براتی اشاره میکند، نتایج نهایی این طرح نه تنها به حماس و اسرائیل، بلکه به کل ساختار سیاسی و امنیتی خاورمیانه مرتبط است و باید با دقت و تحلیل همهجانبه مورد بررسی قرار گیرد.
