آتشافروز شعله درو کرد – ایمنا
به گزارش اطلاعات نیوز، شعلههایی که آسمان تلآویو را سرخ کردهاند، فقط زبانههای آتش نیستند؛ اینها پرچمهای خشماند، نشانههای وعدهای قطعی از سوی خدایی که فراموش نمیکند. رژیمی که ماهها و سالها،...
به گزارش اطلاعات نیوز، شعلههایی که آسمان تلآویو را سرخ کردهاند، فقط زبانههای آتش نیستند؛ اینها پرچمهای خشماند، نشانههای وعدهای قطعی از سوی خدایی که فراموش نمیکند. رژیمی که ماهها و سالها، بیوقفه، مردم بیدفاع غزه را در خانههایشان آتش زد، امروز خود در همان آتش میسوزد. آنهایی که کودک را در آغوش مادرش دفن کردند، امروز خود با دستِ خالی از خانه گریختهاند.
سالها بود که آوارگی، فقط تصویر کودکی فلسطینی بود که در خرابهای به عکس پدر شهیدش نگاه میکرد، سالها بود که چادر سفید، فقط سقف موقت مادری بود که خانهاش زیر موشکهای فسفری رژیم صهیونیستی خاکستر شده بود، اما امروز تاریخ، ورق خورده امروز همان چمدانهای خاکگرفته، این بار در دست صهیونیستهاییست که به گمان خود آمده بودند در سرزمین موعود ساکن شوند، اما حالا همان زمین زیر پایشان از آتش خشم الهی میلرزد.
تصاویری که این روزها از تلآویو، حیفا، اشدود و عسقلان میرسد، تصویر تازهای از جهان است. مردمی با صورتهایی رنگپریده، چمدان به دست، در پی راه فرار. همانهایی که دیروز با پروازهای مجانی و وعده خانههای اشغالی به اینجا آورده شدند، امروز با فریاد از «خانههای سوخته» پا به فرار گذاشتهاند. آنچه میبینیم، نه فقط جابهجایی جمعیتیست؛ این، گوشهایست از انتقام خدا. «وَاللّهُ عَزیزٌ ذُو انِتقام»؛ این آیه حالا دیگر حقیقتیست که در قاب دوربینها ثبت میشود.
چه خوش خیال بودند آنان که پنداشتند میتوانند تاریخ را با تانک و توپ بازنویسی کنند. سرزمینی را تصاحب کنند، مردمانی را به دریا بریزند و خدا را فراموش کنند. اما خدا، نه فراموش میکند و نه رها. او عزیز است، یعنی شکستناپذیر. و او ذُو انتقام است، یعنی انتقامگیرندهای که صبرش چون انبار باروت است، آرام ولی سهمگین.
نصف قرن بر مردم غزه آوارگی تحمیل کردند، حالا خود، طعم آوارگی را میچشند. چه بسیار فلسطینیانی که در دل شب از خانههایشان رانده شدند، حالا همان شب، دامان صهیونیستها را گرفته. گنبد آهنینشان سوراخ شد، پناهگاههایشان دیگر مأمن نیست، و بندر فرارشان دیگر امن به نظر نمیرسد. این صاعقه فقط نظامی نیست؛ این، فروپاشی یک توهم است.
رژیمی که خود را شکستناپذیر میدانست، حالا به دست مقاومت، زانو زده. مقاومت نهفقط با موشک و پهپاد، بلکه با وعدهی الهی. این همان وعدهایست که به مظلومان داده شد: که روزی، ظالمان را در همان آتشی خواهند سوزاند که خود افروختهاند.
هر خانهای که در غزه ویران شد، حالا پاسخیست به خانهای در تلآویو که ساکنانش چمدان بستهاند. هر کودکی که در اردوگاههای رفح و جبالیا بیپناه خوابید، حالا با کابوس موشک، کودکان صهیونیست را از خواب میپراند. و این فقط آغاز است. اگر مظلوم، آهی بکشد از دل شب، زمین خواهد لرزید. حال آنکه در غزه، نه یک آه، که فریادی همگانی، نسل به نسل جاری بود.
تصاویر آوارگی صهیونیستها، فقط یک روایت خبری نیست؛ اینها برگهای بازشدهی کتابیست که خدا نوشته. کتابی که در آن، حق میماند و باطل میرود. و این رفتن، نه با قرارداد و میانجیگری، که با تازیانه انتقام الهیست. نه صلح، که تطهیر.
بیدلیل نبود که رهبرانشان بارها گفتند “اگر جنگی سراسری آغاز شود، اسرائیل دیگر نخواهد ماند.” آنها حقیقت را گفته بودند، اما دیر فهمیدند که این وعده، نوشته شده بود. و امروز همان روز است. صدای شیون در پناهگاههای زیرزمینی، انعکاس همان گریههاییست که سالها پیش از چادرهای آوارگان فلسطینی به آسمان رفت. همان آسمانی که حالا پر از آتش است.
رژیمی که خود را مرکز علم و توسعه معرفی میکرد، امروز حتی در خاموشکردن آتش خشم مردمش ناتوان است. نه تکنولوژی، نه دلارهای آمریکا، و نه حمایتهای اروپا، هیچکدام در برابر اراده خدا کاری از پیش نمیبرند. صهیونیسم، نهفقط با موشک، که با حقیقت خواهد مرد. و این حقیقت، در چشمهای زخمی کودکان غزه زنده مانده بود.
و این تازه اول راه است. آنکه آوارهات میکند، خود آواره خواهد شد. آنکه سرزمینت را میگیرد، خود سرگردان زمین خواهد شد. و این سنت الهیست؛ همیشگی، تکرارشونده، بیخطا. «وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ».