وقتی ترامپ صلح اوکراین را پلی برای بازگشت به قدرت میبیند
امیرعلی ابوالفتح در گفتوگو با خبرگزاری ایمنا اظهار کرد: کنار گذاشتن اوکراین و اروپا از نشست اخیر به معنای نادیده گرفتن آنها نیست؛ چراکه به باور دونالد ترامپ، گفتوگوی مستقیم میان طرفین اصلی منازعه...
امیرعلی ابوالفتح در گفتوگو با خبرگزاری ایمنا اظهار کرد: کنار گذاشتن اوکراین و اروپا از نشست اخیر به معنای نادیده گرفتن آنها نیست؛ چراکه به باور دونالد ترامپ، گفتوگوی مستقیم میان طرفین اصلی منازعه اولویت دارد. او استدلال میکند زمانی که دو طرف اصلی قادر به مذاکره مؤثر نیستند، باید ابتدا در سطح دوجانبه با رهبران روسیه و اوکراین گفتوگو کند؛ چنانکه بارها با ولادیمیر و زلنسکی در تماس بوده و از سوی دیگر نیز دیدارهای متعددی با پوتین داشته است. ترامپ تلاش میکند حاصل این گفتوگوها را به اروپاییها و کییف منتقل کند تا زمینه توافقی گستردهتر فراهم شود، وی خود را سیاستمداری جناحی نمیداند و تأکید دارد که بهعنوان معاملهگر قادر است با هر دو طرف گفتوگو کند و مسیری برای حلوفصل اختلافات بیابد؛ مسیری که از دیدگاه او، ضرورتی برای حضور همزمان سایر بازیگران در مراحل نخستین ندارد.
وی افزود: اقدام دونالد ترامپ به معنای نادیده گرفتن اوکراین یا اروپا نیست، چراکه او قصد ندارد به جای کییف تصمیمگیری کند. زمینهای درگیر جنگ نه در اختیار ترامپ است و نه او میتواند درباره واگذاری یا حفظ آنها تصمیم بگیرد؛ در نهایت، این خود اوکراین است که باید به توافق رضایت دهد، او معتقد است نخستین گام، برگزاری نشستهای دوجانبه با طرف اصلی منازعه است و اگر در این مسیر روزنهای برای توافق گشوده شود، امکان برگزاری جلسات گستردهتر با حضور اروپا نیز فراهم خواهد شد. هرچند ممکن است اروپاییها در برخی مراحل نقشی کمرنگتر داشته باشند، اما به باور او اصل ماجرا به دو طرف اصلی جنگ مربوط است و سایرین تنها میتوانند نقش میانجی را ایفا کنند، از این منظر، میتوان گفت در ظاهر ترامپ اروپا و اوکراین را در حاشیه قرار داده است، اما در عمل هیچ توافقی بدون نظر و رضایت اوکراین امکانپذیر نخواهد بود.
کارشناس مسائل بینالملل تصریح کرد: انگیزه شخصی دونالد ترامپ برای ایفای نقش در حل بحران اوکراین بسیار جدی و پررنگ است. او شیفته آن است که در تاریخ به عنوان مرد صلح شناخته شود و نامش با توافقی بزرگ گره بخورد، دریافت جایزه صلح نوبل میتواند برای ترامپ موفقیتی نمادین باشد و او را خرسند کند، اما حتی در صورت عدم کسب این جایزه نیز، ثبت نامش در تاریخ به عنوان شخصیتی که برای صلح تلاش کرده، برایش اهمیت ویژهای دارد، او بارها تأکید کرده که در عرصه سیاست، دستاوردهای بزرگی داشته و اکنون در پی آن است تا میراث ماندگاری از خود بر جای بگذارد. این هدف برای وجهه اجتماعی و سیاسی او نیز اهمیت دارد؛ بهویژه که حتی در صورت بازنگشتن به کاخ سفید، میتواند جریان سیاسی مورد نظرش را در آمریکا هدایت کند، به همین دلیل جنگ روسیه و اوکراین به عنوان یک جنگ گسترده با ابعاد جهانی، فرصتی مهم برای ترامپ به شمار میرود. او پیشتر نیز در بحرانهای بینالمللی، از جمله مناقشات میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان یا مسائل مربوط به جنوب شرق آسیا، تلاشهایی را برای ایفای نقش میانجی انجام داده است. اکنون نیز احتمال میرود که این بار، او در پی جایگاهی تاریخی و شاید حتی جایزه صلح نوبل باشد.
ابوالفتح گفت: نشست اخیر، هرچند به ظاهر دستاورد مشخصی در حوزه صلح نداشت، ولی برنده اصلی آن روسیه و شخص ولادیمیر پوتین بود، مهمترین نتیجه این نشست، شکستن انزوایی بود که سالها بر پوتین و روسیه تحمیل شده بود. رهبران غربی که تا پیش از این او را جنایتکار جنگی و دیکتاتور میخواندند، این بار با آداب دیپلماتیک کامل و حتی استقبال گرم با وی دیدار کردند؛ اتفاقی که برای کرملین یک پیروزی سیاسی بزرگ محسوب میشود، این روند نشانهای از تغییر تدریجی در مواضع اروپا نیز هست، تماس تلفنی اخیر امانوئل مکرون با پوتین پس از سه سال قطع ارتباط، خود گواهی بر این تغییر است. از نگاه روسیه، همین بازگشایی کانالهای ارتباطی، فارغ از نتیجه مذاکرات صلح، به معنای به رسمیت شناخته شدن دوباره موقعیت این کشور در عرصه بینالمللی است، اگر فرآیند صلح به نتیجه برسد، توافقی نخواهد بود مگر با دیکته روسیه. مسکو دست بالا را در میدان نبرد دارد و همین امر موجب شده خواستههایش روز به روز افزایش یابد. برخی تحلیلها حاکی است که روسیه در توافق احتمالی نه تنها به رسمیت شناختن نفوذ خود را مطالبه خواهد کرد، بلکه ممکن است خواستار پذیرش زبان روسی به عنوان زبان رسمی در بخشهایی از اوکراین نیز بشود، این در حالی است که تلاشهای غرب برای مهار یا تضعیف روسیه عملاً ناکام مانده و نتوانستهاند برتری استراتژیک کرملین را در این جنگ بشکنند. از همین رو، اگر روزی توافقی نهایی شکل بگیرد، این روسیه خواهد بود که شرایط اصلی آن را تعیین میکند.
وی افزود: در این میان، دونالد ترامپ نیز دستاوردهای مهمی برای خود رقم زد. برخلاف دولت پیشین آمریکا که در قبال این بحران عملاً اقدامی نکرد، ترامپ توانست چشماندازی تازه برای ورود به روند صلح ترسیم کند. این تلاشها، حتی اگر به توافق نهایی منجر نشود، نشاندهنده عقلانیت و واقعگرایی او در عرصه سیاست خارجی است؛ رویکردی که وی همواره بر آن تأکید داشته است، وی با این اقدامات میکوشد خود را بهعنوان رهبر عملگرا و میانجیگری معرفی کند که «حداقل برای صلح تلاش کرده است»؛ پیامی که برای پایگاه رأی او در آمریکا اهمیتی مضاعف دارد. در آستانه انتخاباتهای آینده، بهویژه در سالهای ۲۰۲۶ و ۲۰۲۸، این دستاوردها میتواند برگ برندهای برای ترامپ باشد تا خود را چهرهای متفاوت با سیاستمداران سنتی واشنگتن نشان دهد و موقعیت سیاسیاش را تقویت کند.