چرا قتلهای خانوادگی رو به افزایش است؟
روزنامه آرمان ملی در گفت و گویی با امان الله قرایی مقدم، به بررسی چرایی افزایش قتل های خانوادگی پرداخته است. بخشی از نظرات این جامعه شناس در زیر می آید: ریشه این گونه قتلها فرهنگی است و باید موضوع...
روزنامه آرمان ملی در گفت و گویی با امان الله قرایی مقدم، به بررسی چرایی افزایش قتل های خانوادگی پرداخته است. بخشی از نظرات این جامعه شناس در زیر می آید:
ریشه این گونه قتلها فرهنگی است و باید موضوع را از خشونتهای رایج در جامعه جدا کنیم. اقدامات این چنینی در ذهن و فکر برخی افراد به خصوص در جوامع محلی رسوب کرده است. به قول ویلفردو پارتو اینگونه اقدامات ریشه در رسوبات فرهنگی یک جامعه دارد. قانون نیز نمیتواند در این زمینه راه حل ایجاد کند و تنها راه حل این است که نسلهای زیادی از بین برود تا دیدگاههای جدیدی در بین جامعه به وجود بیاید.
در طول تاریخ حوادث تلخ و خشونت آمیزی همراه با مصائب و آلام بسیاری علیه دختران و زنان به وقوع پیوسته که تاکنون هم در کشور کم و بیش وجود دارد. نه تنها با گذشت زمان خشونت و پرخاشگری علیه دختران و زنان به عنوان یک مساله حاد اجتماعی باقی مانده، بلکه خشونت مدرن با مصادیق و وجوه جدیدی مطرح گردیده است. به همین دلیل به عنوان یک آسیب اجتماعی باید کوشش کرد تا هم از طریق حقوقی و قانونی وهم از راه تعلیم و تربیت و بازنگری در ارزشها و هنجارهای سنتی و فرهنگی منحط از دامنه فجایع وخیم خشونت علیه زنان جلوگیری شود و راهکارهایی جهت پیشگیری و کاهش آسیبهای آن ارائه شود.
خشونت علیه زنان نه تنها موجب صدمه و آزار و اذیت زنان در درون خانواده میشود بلکه به خود فرد آزار کننده، فرزندان و جامعه نیز آسیب روحی و روانی میرساند و باعث میشود تا کودکان از عوارض و تبعات ناشی از آن به خصوص در زندگی خانوادگی و بعدها در بزرگسالی بهشدت رنج ببرند. نکته دیگر اینکه خشونت علیه زنان و دختران فقط خانگی نیست، بلکه در دو حوزه خصوصی و عمومی بر آنان اعمال میشود و شکلهایی به خود میگیرد که با ساختار اجتماعی، فرهنگی و سنتی جامعه متناسب است و در یکدیگر تأثیر متقابل دارند. همچنین سطحینگری، طرح مکرر مصادیق و نمونههای خشونت در رسانهها، فضای هیجان آفرین مطبوعاتی، قوانین تبعیضآمیز و تفکر رایج زنستیزی که عمدتاً برخاسته از سنتها است و نمیتوان به سادگی با آن مقابله کرد، الگوهای خشونت را در جامعه ترویج میدهد و در نتیجه انتخاب راهکار تعلیق به محال میشود. البته من معتقدم در کنار افزایش خشونت علیه زنان به صورت کلی میزان بزهکاری در جامعه ایران افزایش پیدا کرده است.
وضعیت بزهکاری در جامعه ما به حد خطرناکی رسیده و دامن بزرگ و کوچک و خرد و کلان را به شکلهای مختلف گرفته است. متأسفانه دیده شده که دختر و زنی را در جلو چشم مردم مورد آزار و اذیت قرار میدهند، به ناموس مردم تجاوز میکنند و با قساوت او را از ماشین بیرون میکشند و میبرند. از سوی دیگر اموال خانه مردم را با شمشیر و قمه و ساطور و کارد و تفنگ و شکستن درب منازل و آپارتمان به غارت میبرند. شرایط به شکلی است که هر روزه صدها نفر و خانواده، گرفتار این مصیبت میشوند و بانگ مرغی برنمیخیزد. وضعیت جامعه ایران نشان میدهد هزینهای که خلافکاران میپردازند بسیار نازل است و به همین دلیل باید مجازاتهای سنگین و زندان با اعمال شاقه محکوم گردند و سزای عمل و هزینه این قانونشکنیها را بدهند تا عبرت دیگران گردد. باید این واقعیت درک شود تا امنیت و احساس ایمنی به جامعه بازگردد و گرنه روزبهروز بر میزان این خلافکاران از بزرگ و کوچک افزوده خواهد شد و برای حکومت مشکلات بزرگ ایجاد میکند و کاری از دست کسی ساخته نخواهد بود. البته نمیتوان نقش و اهمیت دولتها را نادیده گرفت. دولت همواره در این باره مسئولیت دارد.