انعطافپذیری ایران؛ کلید مقابله با تحولات ژئوپلیتیکی در قفقاز جنوبی و زنگزور
به گزارش اطلاعات نیوز، کریدور زنگزور به عنوان یک مسیر ترانزیتی و استراتژیک در قفقاز جنوبی مطرح شده است که هدف آن ایجاد ارتباط زمینی بین جمهوری آذربایجان و نخجوان، جمهوری خودمختار آن کشور است و این...
به گزارش اطلاعات نیوز، کریدور زنگزور به عنوان یک مسیر ترانزیتی و استراتژیک در قفقاز جنوبی مطرح شده است که هدف آن ایجاد ارتباط زمینی بین جمهوری آذربایجان و نخجوان، جمهوری خودمختار آن کشور است و این طرح پس از توافق صلح بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان در سال ۲۰۲۰ و بر اساس بندی در قرارداد آتشبس، مورد توجه قرار گرفته است و این کریدور که گاهی به آن مسیر ترامپ نیز گفته میشود، منطقهای حساس ژئوپلتیک است که توجه بینالمللی را به خود جلب کرده است.
جمهوری اسلامی ایران به شدت با راهاندازی کریدور زنگزور مخالفت کرده و این مخالفت را در بالاترین سطوح اعلام نموده است. دلیل ایران از مخالفت، ایجاد تغییرات ژئوپلتیتیکی است که میتواند منجر به انزوای بیشتر ایران در منطقه شود. برخی تحلیلها این کریدور را بخشی از یک حلقه فشار برای محاصره ایران میدانند. همچنین، نظراتی مبنی بر آن است که این طرح یک طرح قدیمی ۳۴ ساله آمریکایی-اسرائیلی است که ایران و روسیه از ابتدا در مقابل آن مقاومت کردهاند.
از دیدگاه اقتصادی، عملیاتی شدن کریدور زنگزور میتواند به معنای دور زدن ایران باشد و تأثیر منفی بر نقش ترانزیتی ایران در منطقه بگذارد. این امر میتواند ایران را در قفقاز منزوی کند و فرصتهای اقتصادی آن را تحت تأثیر قرار دهد. این کریدور منطقهای است که جمهوری آذربایجان آن را زنگزور غربی مینامد، زیرا زنگزور شرقی در خود این کشور قرار دارد.
تأثیرات ژئوپلیتیکی کریدور زنگزور بر قفقاز جنوبی
امید رحیمی، کارشناس مسائل آسیای مرکزی در گفتوگو با خبرنگار ایمنا اظهار کرد: کریدور زنگزور از منظر اقتصادی اهمیتی مشخص و قابل توجه دارد، اما بحث پیرامون آن از ماهیت ژئوپلیتیکی برخوردار است و در واقع، ارتباطات اقتصادی و کریدورهای حمل و نقل در این منطقه بهخوبی تعریف شدهاند و نقشه زنگزور بهوضوح نشان میدهد که کدام نقطه به کدام منطقه متصل میشود و این کریدور میتواند در میانمدت و بلندمدت پیامدهای مهمی برای جمهوری آذربایجان و ترکیه داشته باشد. با این حال، آنچه بیشترین توجه را به خود جلب کرده، تأثیرات و پیامدهای ژئوپلیتیکی این کریدور است.
وی افزود: برخی دیدگاهها، ایجاد کریدور زنگزور را با وجود ماهیت اولیه اقتصادی و حمل و نقلیاش، بهعنوان یک ابزار ژئوپلیتیکی تفسیر میکنند و بهویژه حضور غیرمستقیم آمریکا از طریق شرکتهای امنیتی خصوصی در نظارت و کنترل این کریدور، نگرانیهایی را به دنبال داشته است و اختلاف تفاسیر در مورد بند هفتم توافقنامه آتشبس بین آذربایجان و ارمنستان، زمینهساز تشدید تنشهای منطقهای شده و ممکن است منجر به بازگشت دوباره اختلافات بین این دو کشور شود و همچنین، حضور آمریکا در این منطقه، میتواند رقابتهای استراتژیک بین قدرتهای بزرگ، بهویژه آمریکا و روسیه، را تشدید کند. برخی دیدگاههای بدبینانه، این حضور را سناریویی برای تقویت نفوذ آمریکا و ایجاد تحولات ژئوپلیتیکی بیشتر در منطقه میدانند.
کارشناس مسائل آسیای مرکزی با اشاره تأثیر کریدور زنگزور بر موقعیت ایران در حوزه ترانزیت و تجارت، تصریح کرد: واقعیت این است که اگر این کریدور تنها بهعنوان یک مسیر ترانزیتی و اقتصادی عمل کند، تأثیر خاصی بر تجارت ایران نخواهد داشت و این کریدور گزینه جایگزین برای جمهوری آذربایجان در دسترسی به منطقه نخجوان را فراهم میکند و وابستگی آن به ایران را کاهش میدهد، با این حال، انتظار تأثیر شگرفی از این کریدور بر شبکههای ترانزیت منطقهای و بینالمللی، بهویژه در مقایسه با کریدورهای موجود، تا حدودی اغراقآمیز به نظر میرسد.
رحیمی ادامه داد: کریدور میانی که از قزاقستان و ترکمنستان از طریق آذربایجان به گرجستان و سپس به دریای سیاه متصل میشود، پس از سالها تبلیغات و سرمایهگذاری، تنها به ظرفیت ۴ میلیون تن دست پیدا کرده است و اکنون در حالت اشباع قرار دارد و افزایش این ظرفیت مستلزم سرمایهگذاری گسترده در چند حوزه کلیدی است، از جمله توسعهٔ بنادر گرجستان، شبکهٔ ریلی قفقاز جنوبی، بنادر باکو و همچنین زیرساختهای کشتیرانی در دریای خزر که محدود به کشتیهای کوچک و با ظرفیت پایین است.
وی تاکید کرد: صادرات قزاقستان از طریق روسیه با وجود تحریمها در سال گذشته به حدود ۱۱۰ میلیون تن رسیده است، همچنین، تنها بخش ریلی مسیر سرخس در ایران، بدون احتساب اینچهبرون، سال گذشته به ظرفیت حدود ۷ میلیون تن دست پیدا کرده است و این مقایسه نشان میدهد که کریدور زنگزور، که هنوز هیچ بخشی از آن بهطور عملیاتی اجرا نشده، در حال حاضر نمیتواند سهم قابل توجهی در حجم ترانزیت منطقهای داشته باشد. بنابراین، ادعای اینکه این کریدور امتدادی از کریدور میانی است و بهطور جدی دسترسی ایران و روسیه را محدود یا حذف میکند، حداقل برای ده سال آینده، از واقعیت فاصله دارد.
کارشناس مسائل آسیای مرکزی ادامه داد: تا زمانی که کریدور زنگزور تنها بهعنوان یک مسیر اقتصادی و ترانزیتی عمل کند و اهداف ژئوپلیتیکی فراتر از آن دنبال نشود، تأثیر آن بر شبکههای ترانزیت ایران محدود خواهد بود و این امر بهویژه با توجه به اینکه مقامات ارمنستان نگرانیهای ایران را درک کرده و در توافقهای اخیر تأکید کردهاند که این مسیرها نباید خللی در ارتباطات ایران با منطقه ایجاد کند، تقویت میشود. در واقع، این دو شبکه ارتباطی بهصورت عملیاتی از هم مستقل هستند.
رحیمی خاطرنشان کرد: اگر کریدور زنگزور بهسمت اهداف ژئوپلیتیکی گسترش پیدا کند و ایجاد یک وضعیت بحرانی در سرزمینهای جنوب ارمنستان، تشدید تنشهای امنیتی، یا در بدترین سناریو، اشغال بخشی از جنوب ارمنستان و آنگاه میتواند بهعنوان عاملی برای انسداد دسترسی ایران به ارمنستان و حتی به گرجستان عمل کند و این امر اگرچه در حال حاضر دور از واقعیت است، اما در بلندمدت قابل توجه است و لازم به ذکر است که مسیر اصلی دسترسی ایران به روسیه از طریق مرز آستارا با جمهوری آذربایجان است و استفاده از مرزهای ارمنستان محدود است، اما ارمنستان بهعنوان یک شریک دیپلماتیک و تجاری مهم، اهمیت استراتژیکی دارد.
وی افزود: در مورد تأثیر حضور بلندمدت آمریکا در زنگزور بر تغییر موازنه قدرت در منطقه، باید به یک دیدگاه کلانتر توجه کرد و رسانههای آمریکایی گزارش دادهاند که جمهوری آذربایجان تمایل به عضویت در پیمان ابراهیم دارد و دونالد ترامپ، عضویت آذربایجان در این پیمان را منوط به امضای توافق صلح با ارمنستان کرده است و این گزارش حدود یک هفته قبل از امضای توافق صلح بین دو کشور منتشر شد که نشان میدهد آمریکا برنامهای فراتر از صلح منطقهای داشته و این توافق را بهعنوان نقطه شروعی برای گسترش نفوذ خود در قفقاز و آسیای مرکزی در نظر گرفته است.
صادرات قزاقستان از طریق روسیه با وجود تحریمها در سال گذشته به حدود ۱۱۰ میلیون تن رسیده است، همچنین، تنها بخش ریلی مسیر سرخس در ایران، بدون احتساب اینچهبرون، سال گذشته به ظرفیت حدود ۷ میلیون تن دست پیدا کرده است و این مقایسه نشان میدهد که کریدور زنگزور، که هنوز هیچ بخشی از آن بهطور عملیاتی اجرا نشده، در حال حاضر نمیتواند سهم قابل توجهی در حجم ترانزیت منطقهای داشته باشد
کارشناس مسائل آسیای مرکزی با اشاره به اثر کریدور زنگزور بر روسیه و چین عنوان کرد: این رویکرد، یک پلتفرم ژئوپلیتیکی جدید را شکل میدهد که در برابر چین، روسیه و بهحدی ایران قرار میگیرد. ترکیه، هرچند در بخشی از این تحولات نقش زمینهساز داشته، اما بهعنوان یک بازیگر راهبردی مستقل در نظر گرفته نمیشود و هم روسیه و هم آمریکا، ترکیه را بیشتر بهعنوان بازیگری تکمیلی و تقویتکنندهٔ نقش دیگران میبینند و در عمل، پس از جنگ قرهباغ و هیاهوهای بعدی، ترکیه بهتدریج از مرکز صحنه دور شده و آمریکا وارد بازی شده است و در صورتی که پیمان ابراهیم بهشکلی که آمریکا برنامهریزی کرده، گسترش پیدا کرده است و آذربایجان به آن بپیوندد، یک شبکه جدید امنیتی-اقتصادی در آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی شکل خواهد گرفت که موازنه قدرت منطقهای را بهنفع آمریکا و متحدانش تغییر خواهد داد.
رحیمی ادامه داد: در خصوص تأثیر کریدور زنگزور بر بازار انرژی، باید گفت که تأثیر مستقیمی در حال حاضر وجود ندارد و هیچ خط لوله جدیدی برای انتقال نفت یا گاز در مسیر زنگزور تعریف نشده است و خطوط لوله موجود در منطقه، از جمله خط لوله باکو-تفلیس-جیهان (BTC) و خط لوله انتقال گاز جنوب قفقاز (SGP)، همچنان بهصورت عادی فعالیت میکنند و در صورت نیاز به توسعه، این توسعه بهصورت افزایش ظرفیت خطوط موجود انجام خواهد شد و بنابراین، از منظر اقتصادی، تأثیر این کریدور بر بازار انرژی ناچیز است.
وی اضافه کرد: با این حال، در صورت گسترش تنشهای ژئوپلیتیکی و درگیریهای نظامی در منطقه، ممکن است این موضوعات به حوزه انرژی کشیده شوند و بهعنوان نمونه، تنشهای قبلی بین آذربایجان و روسیه در مورد میدان نفتی سوخاری (Sukhary)، که توسط روسیه منهدم شد، نشاندهنده این است که در شرایط بحرانی، امنیت تأسیسات انرژی میتواند تحت تأثیر قرار گیرد. این تأثیرات بیشتر جنبه ژئوپلیتیکی دارند تا اقتصادی.
کارشناس مسائل آسیای مرکزی تصریح کرد: در مورد واکنشها و نقشهای منطقهای، باید گفت که برخی از واکنشهای سخت ایران به توافق صلح بین آذربایجان و ارمنستان و نقش آمریکا در آن، از نظر زمانبندی دیرهنگام بوده است و این واکنشها منطقی هستند، اما اگر قبل از امضای توافق صلح و مشارکت آمریکا در آن انجام میشدند، میتوانستند تأثیر بیشتری بر محتوای توافق یا حتی مانع از شکلگیری آن شوند. در حال حاضر، این واکنشها بیشتر جنبه اعلامیه دیپلماتیک دارند و سیگنال میدهند که ایران از این تحولات رضایت ندارد، اما دیگر نمیتواند جلوی آنها را بگیرد.
رحیمی ادامه داد: دربهای دیپلماسی همیشه باز هستند و حتی اگر ایران در این مرحله فرصتی را از دست داده باشد، فرصتهای دیگری در حوزههای انرژی، ترانزیت و ژئوپلیتیک همچنان وجود دارد و ایران میتواند با برنامهریزی دقیق، تخصیص منابع مؤثر و ایجاد اراده سیاسی، موقعیت خود را در قفقاز جنوبی تقویت کند و این امر مستلزم تجمیع تواناییهای دیپلماتیک فراتر از وزارت امور خارجه است و دستگاه دیپلماسی ایران بسیار گستردهتر از یک نهاد واحد است و نیازمند هماهنگی بین سازمانهای مختلف، از جمله نهادهای نظامی، اطلاعاتی، اقتصادی و فرهنگی، تحت رهبری وزارت خارجه است تا ظرفیت مضاعفی در قبال تحولات منطقه ایجاد شود.
وی بیان کرد: در مورد آینده تجارت ایران، باید به ضربالمثل معروف توجه کرد (تجارت مثل آب است؛ هر جا جلویش گرفته شود، راهی دیگر پیدا میکند یا سرریز میشود) بنابراین، تجارت ایران بهراحتی تحت تأثیر مسدود شدن یک مسیر ترانزیتی قرار نمیگیرد و اصل مشکل تجارت خارجی ایران، بهویژه در حوزه محصولات غیرنفتی، فرآوریشده و هایتک، ریشه در ساختار اقتصاد داخلی دارد، نه در دسترسی به مسیرهای ترانزیتی.
کارشناس مسائل آسیای مرکزی افزود: با این حال، ترانزیت یکی از عوامل کلیدی تأثیرگذار بر تجارت بینالمللی است و میتواند تا ۲۰ درصد بر هزینهها و رقابتپذیری کالاهای یک کشور تأثیر بگذارد و ایران با توجه به موقعیت جغرافیایی استراتژیک خود، دسترسی به بازارهای متنوعی در همسایگی دارد و بنابراین، مسدود شدن یک مسیر ترانزیتی بهتنهایی نمیتواند اقتصاد تجاری کشور را بهطور بنیادین تحت تأثیر قرار دهد و بهعنوان نمونه، اگر دسترسی ترانزیتی ایران از طریق ارمنستان محدود شود، حداکثر میزان محدودیت سالانه حدود یک میلیون تن خواهد بود و در مقابل، با افزایش ظرفیت ریلی در مسیر سرخس و اینچهبرون، از ۷ میلیون تن به ۲۰ میلیون تن، میتوان این توازن را جبران کرد.
ایران باید در برابر تغییرات منطقهای انعطافپذیری داشته باشد
رحیمی اضافه کرد: چالش اصلی ایران این نیست که یک مسیر ترانزیتی را از دست بدهد، بلکه این است که ساختار اقتصاد داخلی، بازارهای صادراتی و زیرساختهای ترانزیتی خود را بهگونهای هماهنگ و تقویت کند که بتواند در برابر تغییرات منطقهای انعطافپذیری داشته باشد و این امر مستلزم سیاستگذاری هوشمند، سرمایهگذاری هدفمند و هماهنگی بین بخشهای مختلف دولت و بخش خصوصی است.
وی تاکید کرد: که هر محدودیتی، مهم بودن یا نبودنش، باید مورد توجه قرار گیرد و در صدد کاهش هزینههای ترانزیتی، توسعه مسیرهای جایگزین و تقویت زیرساختهای داخلی بود و تنها در این صورت ایران میتواند در برابر تحولات ژئوپلیتیکی منطقه، نه تنها مقاومت کند، بلکه فرصتهای جدیدی را برای توسعه اقتصادی و تقویت جایگاه خود در قفقاز و آسیای مرکزی ایجاد نماید.
به گزارش ایمنا، با توجه به ظرفیتهای بالقوه و موقعیت استراتژیک ایران، توسعه زیرساختهای ترانزیتی و هماهنگی بین بخشهای مختلف کشور میتواند کلید موفقیت در رویارویی با تحولات منطقهای باشد. ایران با برنامه ریزی دقیق و دیپلماسی فعال، این فرصت را دارد که نه تنها اثرات منفی تحولات را کاهش دهد، بلکه نقش خود را به عنوان یک بازیگر مهم اقتصادی و ژئوپلیتیکی در قفقاز و آسیای مرکزی تقویت کند و آیندهای روشن و پویا برای تجارت و همکاریهای منطقهای رقم زند.