پروژههای انتقال آب به اصفهان؛ فرصتی طلایی برای احیای زاینده رود و تقویت صنعت و کشاورزی
به گزارش اطلاعات نیوز، در روزهایی که اجرای فاز اول طرح انتقال آب از خلیج فارس به اصفهان اندکی از تب و تاب بحران آب در حوضه زایندهرود را فرونشانده، موضوع طرحهای انتقال آب همچنان با موانعی از جنس...
به گزارش اطلاعات نیوز، در روزهایی که اجرای فاز اول طرح انتقال آب از خلیج فارس به اصفهان اندکی از تب و تاب بحران آب در حوضه زایندهرود را فرونشانده، موضوع طرحهای انتقال آب همچنان با موانعی از جنس شایعه تا واقعیت روبهرو است. در این بین کارشناسان و مسئولان استان از طرحهای انتقال آب به حوضهای که در دهههای اخیر شاهد مهاجرت میلیونها نفر از استانهای همسایه بوده دفاع میکنند و به سرانجام رساندن این طرحها را به نفع همه ساکنان فلات مرکزی ایران میدانند.
میزگرد «سرنوشت طرحهای انتقال آب به اصفهان» با حضور رضا رجبی؛ معاون طرح و توسعه شرکت آب منطقهای استان اصفهان، حامد یزدیان؛ نماینده مردم اصفهان در مجلس، دکترای مدیریت منابع آب از دانشگاه تهران، عضو کمیسیون آب، کشاورزی و محیط زیست مجلس و حسین مختاری هشی؛ کارشناس هیدرو پلتیک و عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان در دفتر خبرگزاری ایمنا برگزار شد. متن کامل گفتوگو با این کارشناسان را در ادامه میخوانید:
ایمنا: سرنوشت استفاده از منابع مولدسازی در پیشبرد طرحهای انتقال آب به اصفهان به کجا رسید؟
رجبی: این کار انجام شده، فرایند قیمتگذاری و کارشناسی که باید زیر نظر امور اقتصاد و دارایی انجام میشد به پایان رسید و شرکت تأمین آب صفه برنده مزایده شد که این بخش از مولدسازی به این شرکت ابلاغ شد دو قسط از این اقساطی که باید پرداخت میشد نیز عملیاتی شده و با مطالبات شرکت تأمین آب صفه در راستای اجرای طرح بزرگ انتقال آب از ماندگان فرایند تهاتر آن در حال انجام و قرار است ۳۵ همتی که مبنای این موضوع است که در طرح ماندگان هزینه شود.
یزدیان: مولدسازی موضوع بسیار مهمی است و بدون حمایتهای مجموعه دولت و به ویژه رئیس جمهور این اتفاق بزرگ نمیافتاد که مولدسازی انجام شود. این اتفاق که در استان اصفهان رخ داد، در کشور نیز استثنایی است البته برای ما در استان اصفهان جای تأسف دارد که دولتها در دورههای مختلف بارگذاریهای زیادی را بر حوضه زایندهرود اجبار کردند و در عمل خسارتهایی را به دنبال داشت، اکنون مردم استان اصفهان باید از داشتههای استانی خود از جمله فروش زمینهایی که متعلق به دولت است، منابع لازم را برای پروژههای آب تأمین کنند اما این کار با افتخار در استان در حال انجام است که مراحل پیچیده آن نیز انجام شده و اکنون در زمینه نقد شدن پروژه و ورود نقدینگی به آن همچنین مجوزهای تکمیل کار اختلافاتی وجود دارد البته قسط اول و دوم انجام شده و امیدواریم که با صدور مرحله آخر مجوز محیط زیست و شورای اقتصاد، کل این کارها تکمیل شود و این منابع به صورت کامل بتواند در اختیار پروژه قرار گیرد به طور کلی نگرانی در زمینه تأمین منابع از مولدسازی نداریم زیرا مراحل مختلف کار با قوت انجام شده و و منابع آن حتماً در پروژههای آب استان هزینه خواهد شد.
ایمنا: ابزارهایی مانند انتشار اوراق مشارکت، فاینانس خارجی یا مشارکت بخش خصوصی برای تأمین منابع مالی پروژههای انتقال آب میتواند مقرون به صرفه باشد؟
یزدیان: استفاده از این منابع معمولاً در صورتی است که پروژهها اقتصادی باشد اما هنگامی که موضوع اجرای پروژه تأمین آب شرب مطرح باشد مسلم است که نگاه اقتصادی به پروژههای آب وجود ندارد البته اگر از نگاه کلان نگاه کنیم، حتماً این پروژهها اقتصادی هستند ولی وقتی بخواهیم فقط جز پروژه را نگاه کنیم، مسلم است که توجیه اقتصادی به آن معنا ندارد که بتوان از برخی روشهای تأمین مالی را استفاده کرد با این حال روشهای مختلفی از جمله حمایت بانکها از این طرحها اکنون از سوی مجموعه مدیریت استان در حال پیگیری است که امیدواریم یکی از آنها به نتیجه برسد و نقدینگی پروژه تأمین شود تا کارهای آن نهایی شود.
ایمنا: درباره طرح انتقال آب از خلیج فارس به اصفهان توضیح دهید.
یزدیان: این پروژهای که این ایام به بهرهبرداری رسید، کار بسیار بزرگی بود، شکل کامل پروژه این بود که از حاشیه دریای عمان ما آبگیر، آب شیرینکن ایجاد و آب را منتقل به سمت سیرجان کنیم تا در فاز دیگر طرح از سیرجان با خط لوله به اصفهان منتقل شود.
نزدیک به هزار و خردهای کیلومتر باید کار انجام شود، در فاز اول ۸۰۰ کیلومتر از سیرجان تا اصفهان خط لوله تکمیل شد البته این امکان وجود داشت که صبر کنیم فاز و قطعه دوم نیز تکمیل و شروع به بهرهبرداری پروژه شود اما با توجه به بحران آبی که در کشور وجود داشت قرار شد به صورت موقت این خط که تمام شده، آب را از خط انتقالی که از خلیج فارس تا سیرجان آمده خریداری کند تا خط اختصاصی که قرار است تا دریای عمان برود تکمیل شود به همین دلیل آبی که امروز به اصفهان رسیده آب خلیج فارس است و آب دریای عمان نیست.
ایمنا: آیا در این مسیر طولانی انتقال، تلفات آب قابل توجه است؟
یزدیان: معمولاً این شبکههای آب با این ابعادی که در حال انجام است تلفات قابل توجهی ندارد میتوان گفت که تلفات نزدیک به صفر است و قبال توجه نیست تلفاتی را نداریم البته در افق طرح قرار است که در طی مسیر تأمین آب شرب برخی از روستاهای مسیر را انجام دهد که نام آن را نمیتوان تلفات گذاشت.
ایمنا: آیا انتقال آب بین حوضهای راهکار مناسبی برای حل بحران آب اصفهان در بلندمدت است؟
یزدیان: به طور کلی هر کاری که به دستکاری اقلیم و طبیعت منجر شود در درازمدت یک روش پایداری نیست، انتقال آب بین حوضهای نیز از همین جنس است اما اینکه قضاوت کلی کنیم و بگوییم هر نوع انتقال آب بین حوضهای حتماً کار نادرستی است یا اکنون در بین گزینهها مردود است درست نیست زیرا باید بپذیریم که جمعیت قابل توجهی از مردم کشور به فلات مرکزی ایران آمدهاند و مجبوریم که آب شرب آنها را تأمین کنیم البته لازم است به این موضوع هم فکر کنیم که در درازمدت اگر بتوانیم، اقداماتی انجام دهیم که مهاجرت معکوس داشته باشیم.
ایمنا: نظر شما درباره انتقال آب بین حوضهای چیست؟
رجبی: برخی اوقات ناگزیر باید منابع موجود را شناسایی کنیم، وقتی در داخل حوضه منابع مناسب و پایداری برای تأمین نیازهای آبی از هر جنسی که هستند، وجود ندارد مجبوریم به سمت شناسایی منابعی برویم که ممکن است در حوضههای مجاور برای انتقال وجود داشته باشد.
در نهایت یکی از طرحهایی که میتوانست بسیار برای اصفهان تأثیرگذار باشد همچنان معتقدم که در زمینه طرح انتقال بین حوضهای، طرح انتقال آب بهشتآباد میتوانست پایدارتر و با انرژی کمتر و در درازمدت برای اصفهان مفید باشد، ضمن اینکه برای همان منطقه نیز میتوانست منافعی داشته باشد. به نظر میرسد که گاهی اگر مردم را درست آگاه کنیم به ویژه نخبگان جامعه به جای تبلیغات منفی روی برخی از طرحهای بین حوضهای منافعی که عاید منطقه میکند را درست بیان کنند، مشکلات کمتری خواهیم داشت زیرا منافعی که عاید منطقه میشود شاید بسیار بیشتر از آن چیزی باشد که به استان همسایه یا حوضه مجاور خواهد رسید.
به نظرم بهتر است گزینهها را مقایسه کنیم، گاهی چند طرح بین حوضهای پیشنهاد میشود که به عنوان مثال از حوضه مجاور آب را منتقل کنیم اما اگر با دید ملی نگاه و منافع زیانهای طرح را مقایسه کنیم شاید یک انتقال بین حوضهای نسبت به طرح انتقال آب از دریا برای حوضه ما بهتر باشد اما آیا پیامدهای اجتماعی آن نیز قابل بررسی و رسیدگی است یا خیر؟
این موضوع نیاز به آموزش دارد به عنوان مثال درباره طرح کوهرنگ جلسهای را در فرمانداری کوهرنگ داشتیم قبل از پرداختن به اینکه چقدر از کوهرنگ آب عاید اصفهان میشود درباره منافع آن برای منطقه صحبت کردم و مردم شاکی پس از تماشای انیمیشنی که تهیه کرده بودیم، اطلاعات درستی دریافت کردند که وقتی سد بتنی دو قوسی و مخزن آن در منطقه بیرگان ساخته شود، چقدر منطقه را از نظر زیبایی بهبود میبخشد، ظرفیتهای گردشگری در منطقه را افزایش میدهد و میتواند زندگی مردم را تغییر دهد حتی کشت کشاورزان منطقه را از حالت دیم به سمت آبی پایدارتر تغییر خواهد داد و این موضوعاتی است که مردم اطلاعات کمی از آن دارند به همین دلیل اجازه ندادند که طرح اجرا شود و بارها مزاحم آن میشوند زیرا نخبگانشان معتقدند که قرار است آب مثل تونل یک و دو کوهرنگ به اصفهان منتقل شود و چیزی عاید منطقه نشود در حالی که باید این واقعیتها را گفت که بیشتر از اینکه اصفهان بتواند از طرح کوهرنگ سه بهره ببرد در درجه اول، دوم و سوم استان چهارمحال و بختیاری بهره میبرد زیرا پس از اینکه سد آبگیری شد، به تراز تونل رسید و از تونل آبی خارج شود، وارد استان چهارمحال و بختیاری خواهد شد که برای کشاورزی استفاده میشود و در انتها اگر آبی به مخزن سد زایندهرود برسد آن را برای استان یزد پیش خور کردهایم برای یزد بنابراین به نظر میرسد استان یزد باید تونل سوم کوهرنگ را اجرا میکرد و در انتها اگر آبی ماند برای اصفهان خواهد بود به همین دلیل باید نگاه ملی داشته باشیم تا بدانیم وقتی اصفهان در منطقه بیرگان کوهرنگ طرحی اجرا میکند، منابع آن در سطح ملی حتی برای استانهای دیگر به جز اصفهان است و باید به این موضوع جدی نگاه کرد که اصفهان سالانه ۱۵۰ میلیارد از اعتبارات جاری استان را در بیرگان برای تأمین آب شرب روستاها، پمپاژ کشاورزان و برفروبی مناطق برف گیر و جاده سازی میکند تا اجازه دهند پس از آنکه در سال ۱۳۸۹ کلنگ سد را به زمین زدیم، آن را در زمان خود بسازیم.
در مجموع باید گفت که اگر درباره مسائل بین حوضهای مطالعات اجتماعی مناسبی انجام شود تا به شکل پایدار طرح را در زمان خود اجرا کنیم هم برای حوضه مبدا و هم حوضه مقصد شاید در مقایسه با طرحهای دیگری مانند انتقال آب از دریا مناسبتر باشد با توجه به اختلاف ارتفاع و منبع انرژی که به عنوان مثال در صورت اجرای فاز دیگر طرح، فاصله لولهگذاری تا دریا، هزینه آبشیرینکن و ایجاد نیروگاه برق برای تأمین انرژی، واقعیت آن است که طرح انتقال آب از بهشتآباد در صورت اجرا به طور ثقلی میتوانست آب را به حوضه زایندهرود اضافه کند.
ایمنا: نظر شما درباره انتقال آب چیست؟
مختاری: رشته من جغرافی سیاسی است و چون مباحث سیاسی شدن آب مطرح است، از نظر ما دستکاری در طبیعت و انتقال بین حوضهای تا حد کمی خوب است اما اگر گسترده شود بحران را در حوضه عمیقتر میکند زیرا هم گیرنده به آن وابسته میشود و هم مبدا انتقال آب دچار کمبود خواهد شد به دلیل انتقال جمعیت به آن، مانند اتفاقی که در اصفهان شاهد مهاجرت از استانهای خوزستان و چهارمحال و بختیاری به آن هستیم تا جایی که آمار نشان میدهد حدود ۷۰۰ هزار یا یک میلیون نفر به اصفهان آمدهاند.
درباره طرح ماندگان نیز انتقال آب به این راحتی نیست زیرا درست است در حوزه استان اصفهان و سمیرم قرار گرفته ولی به نظرم ما باید با طبیعت همراه شویم در جغرافی واژه کلی وجود دارد که اگر میخواهیم هزینههای زندگی را پایین بیاوریم باید در حدی که طبیعت اجازه میدهد با آن همراه شویم به عنوان مثال در شهرسازی و معماری در بندرعباس برای نمای خانهها از سنگهای تیره استفاده میشود و در اردبیل هم همین مصالح به کار میرود در حالی که در بندرعباس هوا گرم است سنگ تیره گرمای بیشتری را وارد ساختمان میکند و هزینه انرژی چند برابر میشود. به طور کلی همراه نشدن با طبیعت همیشه هزینهزا است.
یکی از اشکالاتی که انتقال آب ایجاد میکند توهم وجود آب بیپایان است مانند همین اتفاقی که در اصفهان افتاده است و کارخانههایی مثل ذوبآهن و فولاد برای سالانه دو تا هفت میلیون تن در این منطقه ایجاد شدند با این توهم که آب کافی برای آنها وجود دارد. معتقدم این توهم در نهایت به جایی میرسد که دیگر هیچ آبی وجود ندارد، این همه بارگذاری انجام و بسیاری از چشمهها خشک شده در نهایت ما دچار بحران عمیقتری خواهیم شد همانگونه که شاهد مهاجرت به مناطق شمال کشور هستیم که جنگلها را تبدیل به ویلا میکنند و این به معنای از تعادل خارج کردن کشور است در حالی که اگر به طبیعت نگاه و بر اساس آن برنامهریزی نکنیم، مشکل حل نخواهد شد مانند اینکه تاکنون حدود سه برابر آب طبیعی زاینده رود آب آمده اما کجاست؟ آیا مشکل حل شده یا عمیقتر شده چون حدود ۶۰۰ درصد به جمعیت این استان اضافه شده است، همچنان که در تهران هم این اتفاق افتاد که از جاهای مختلف آب را منتقل کردند و اکنون آبی وجود ندارد و بحران عمیقی به وجود آمده است.
در نهایت باید گفت با آب انتقالی توسعه بینهایت اتفاق نمیافتد و باید به اندازه گلیم خودمان پا دراز کنیم. صنایع آببر باید از اصفهان منتقل شوند حتی نیروگاه برق که همگی به کاهش سطح آبهای زیرزمینی دامن میزنند.
رشد مصرف این واحدها بسیار بالا است به دلیل اینکه ردپای آب را اصلاً حساب نمیکنیم به عنوان مثال برای تولید فولاد چقدر آب نیاز است؟ حتی تولید شیر اصفهان در شش دهه ۵۹ هزار درصد افزایش پیدا کرده است و اکنون ۱.۴ میلیون تن شیر تولید میشود در جایی که اصولاً نباید این اتفاق بیفتد، درست است که دامداری استان صنعتی است و بخشی از علوفه هم وارد میشود ولی بهرحال تولید یک میلیون و ۴۰۰ هزار تن شیر خودش دو برابر زاینده رود آب میخواهد.
اگر درباره مسائل بین حوضهای مطالعات اجتماعی مناسبی انجام شود تا به شکل پایدار طرح را در زمان خود اجرا کنیم هم برای حوضه مبدا و هم حوضه مقصد شاید در مقایسه با طرحهای دیگری مانند انتقال آب از دریا مناسبتر باشد با توجه به اختلاف ارتفاع و منبع انرژی که به عنوان مثال در صورت اجرای فاز دیگر طرح، فاصله لولهگذاری تا دریا، هزینه آبشیرینکن و ایجاد نیروگاه برق برای تأمین انرژی، واقعیت آن است که طرح انتقال آب از بهشتآباد در صورت اجرا به طور ثقلی میتوانست آب را به حوضه زایندهرود اضافه کند.
ایمنا: نظر شما چیست؟
یزدیان: به نظر من این اعداد درست نیست، اول باید این نکته را اشاره کرد که همراه بودن با طبیعت راهحل درستی است اما اگر آن را بپذیریم باید با طبیعت همراه شویم و آبی که همیشه در رودخانه زایندهرود جاری بوده باید برگردانیم، بنابراین وقتی صحبت از همراهی با طبیعت است نه اینکه طرحهای انتقال آب را تعطیل کنیم و رودخانه را خشک نگه داریم بلکه برگشت به طبیعت یعنی راهی را برویم که منجر به احیای زایندهرود و جاری شدن آب در رودخانه شود.
دوم اینکه درست است که دستکاری در طبیعت حتماً کار درستی نیست اما دستکاری در طبیعت تنها انتقال آب نیست به عنوان مثال مجموع سدهایی که در استان خوزستان روی رودخانه کارون بستیم، هر کارشناس ارزیابی زیست محیطی آنرا بررسی کند، اثر مخرب این مجموعه سدها را میبیند که رژیم طبیعی رودخانه کارون را به هم زده و منجر به توسعههای مختلف در آن استان شده است. حتماً اثرات زیست محیطی این سدها از انتقال ۵۰۰ تا ۶۰۰ میلیون متر مکعب آب از یک حوضهای با سالانه ۲۰ تا ۳۰ میلیارد متر مکعب آب که کمتر از ۱۰ درصد آب این منبع است، اصلاً قابل مقایسه با سدهای ایجاد شده در منطقه نیست بنابراین اگر به دنبال عوامل به هم خوردن طبیعت هستیم، حتماً اثرات توسعهای استان خوزستان یا توسعههایی که در بالادست رودخانه زایندهرود داشتیم بیشتر طبیعت را به هم زده است.
در منطقهای کوهستانی اتفاقات متفاوتی میافتد از جمله توسعه شهرنشینی در بالادست رودخانه زایندهرود یا اینکه باید با مراتعی که تبدیل به باغ شده، برخورد جدی شود و برخی موارد را باید به شیوه دو دو تا چهارتا با هم حل کنیم مثال اینکه تنها یک صنعت نیشکر در استان خوزستان سالانه حدود ۴ میلیارد متر مکعب آب مصرف میکند در حالی که با انجام یک کار علمی و با یک بهرهوری ساده میتوانیم دو میلیارد از مصرف آب این صنعت را کم کنیم بنابراین پرسش اینجاست که آیا مشکل اصلی ما انتقال ۲۰۰ میلیون متر مکعب توسط یکی از این پروژهها است که از حوضه خوزستان و کارون بخواهیم به فلات مرکزی منتقل کنیم یا آن دو میلیارد متر مکعب آبی که اضافه برداشت میشود و در پاسخ باید گفت که حتماً اولویت با این است که با افزایش بهرهوری، مصارف را در حوضه کارون کاهش دهیم.
در بخش کشاورزی نیز بهرهوری پایین در برخی از استانها میزان مصارف آب را افزایش میدهد در حالی که برداشت گندم آبی به سه تن در هکتار میرسد و مقدار زیادی نیز آب را تبخیر میکنیم در حالی که اگر در یک حوضه مثل زایندهرود ۱۰ تن هکتار گندم بکاریم، خاک حاصلخیز نیز وجود دارد و با طبیعت هم سازگار است، به نظر شما اولویت کدام است؟
معتقدم اگر بتوانیم ۵ میلیون نفر جمعیتی که به فلات مرکزی آمده را سر جای خودشان برگردانیم، باید انتقال آب را تعطیل کنیم اما حالا که این جمعیت آمده است باید آب شرب و سلامتی آنها تأمین شود گرچه انتقال آب راهحل نیست اما درباره تولید شیر باید گفت که اینجا هم مفهوم بهرهوری مهم است. در برخی استانها سرانه تولید شیر ۱۰ کیلو است اما سرانه تولید شده در استان اصفهان نزدیک به ۵۰ کیلو میرسد. درست است که آمار کلی شیر نشاندهنده پیشتازی استان اصفهان است اما به دلیل اینکه در دهه گذشته در صنعت دام سنگین در استان اصفهان کارهای علمی بسیار خوبی انجام شده به همین دلیل سرانه تولید شیر ما نسبت به میانگین کشور خیلی بالاتر است حتی در دنیا جزو پنج کشور برتر دنیا هستیم در تکنولوژیها، بهرهوری دام شیری و اینکه مقایسه کنیم که در مصرف آب در دام سنگین خیلی عدد قابل توجهی نیست به ویژه اینکه دامداریهای ما چرخههای بسته اجرا میکنند همچنین عمده علوفه مصرفی دام از بیرون استان تأمین میشود.
این اتفاق به معنای آن است که اگر در دیگر استانها نیز همین بهرهوری انجام شود تولید شیر آنها با توجه به شرایط اقلیمی و مراتعشان بسیار بیشتر خواهد بود بنابراین این گونه نیست که بگوییم این حجم شیر به معنای مصرف آب است زیرا دامداریهای استان به سمت استخراج آب از فضولات دامها هستند یعنی همان آب اندک را در چرخه بهرهبرداری و یا شست و شو است استفاده میکنند.
ایمنا: درباره انتقال آب ماندگان و دیگر پروژههای انتقال آب گاهی اظهاراتی از سوی مسئولان استانهای دیگر مطرح میشود با این هدف که با استفاده از ظرفیت افکار عمومی جلوی برخی طرحها را بگیرند از جمله صحبتهایی که درباره مجوزهای طرح ماندگان به میان میآید، درباره مجوزهای این طرح توضیح دهید.
رجبی: این یک آفت کلی است که امروز گریبان این طرحها را گرفته که اجازه نمیدهند بحث به صورت تخصصی در واحد خود طرح موضوع شود، اینکه یک فرماندار یا یک استاندار با اطلاعات کم درباره مجوز زیست محیطی یک طرح مهم آبی اظهار نظر کند، خارج از اصول، ضوابط و گاهی انصاف است که سلیقههایمان را در اظهارنظر کارشناسی وارد کنیم بنابراین باید اجازه دهیم که درباره موضوع سر جای خودش صحبت شود. نظرات جایگزینهای مختلفی برای بهگزینی محل سد مورد مطالعه قرار گرفت اما این بررسیها نشان داد که در برخی مناطق اجرای طرح آسیبهایی را به محیط زیست وارد میکند، بعضی جاها محدودیت مناطق حفاظت شده وجود داشت که مشکلاتی را ایجاد میکرد این بررسیها با رفت و برگشتهایی در گزارشهای زیستمحیطی با سازمانهای ذیربط سازمان محیط زیست کشور انجام شد.
بررسی سوابق طرح از حوصله این جلسه خارج است اما به طور کلی رفتوبرگشتها صورت گرفت و اکنون گزینهای روی میز محیط زیست است که شاید به جرأت بتوان گفت کمترین آسیب زیستمحیطی را در بین گزینههای محتمل دارد و مورد تأیید قرار گرفته است. حدود ۱۰ روز پیش نیز جلسهای در تهران با حضور رئیس حوضه کارون، رئیس حوضه زایندهرود و محیط زیست برگزار شد تاییدیه اولیه زیستمحیطی این طرح بزرگ گرفته شده است. رفتوبرگشت کوچکی درباره برخی نظرات در حال انجام است و به زودی شاهد آن خواهیم بود که مجوز زیستمحیطی این طرح مهم از مرجعی که وظیفه رسیدگی و بررسی این موضوع را بر عهده دارد، صادر میشود شاید مرجع دیگری بر حسب سلیقه یا حتی حب و بغضهایی که شاید وجود داشته باشد، با طرح مخالفت کند اما به طور کلی باید به مرجع تخصصی احترام بگذاریم.