«حقوق بشر از منظر اسلام»، چهارچوبی جامع پیرو مکتب عاشورا برای حمایت از مظلومان
به گزارش اطلاعات نیوز، در منظومه فکری اسلام، حقوق بشر از جایگاهی رفیع و بنیادین برخوردار است و از همان آغاز رسالت پیامبر اکرم (ص)، با نزول آیات الهی و تأسی به سیره عملی ایشان، چهارچوبی جامع و فراگیر...
به گزارش اطلاعات نیوز، در منظومه فکری اسلام، حقوق بشر از جایگاهی رفیع و بنیادین برخوردار است و از همان آغاز رسالت پیامبر اکرم (ص)، با نزول آیات الهی و تأسی به سیره عملی ایشان، چهارچوبی جامع و فراگیر برای صیانت از کرامت انسانی و تأمین سعادت مادی و معنوی بشر تدوین شده است. این آموزههای غنی که ریشه در قرآن کریم و سنت نبوی (ص) دارد، تنها مجموعهای از قوانین نیست، بلکه مکتبی کامل و رویکردی جامعنگر به زندگی محسوب میشود که بر اصول بنیادین کرامت ذاتی انسان، عدالت فراگیر و مسئولیتشناسی متقابل در سطوح فردی و اجتماعی تأکید میورزد.
گستره حقوق بشر در اسلام، شامل حقوقی همچون حق حیات، امنیت فردی و اجتماعی، آزادی بیان و عقیده در چارچوب موازین شرعی، حق دسترسی به عدالت قضائی، برخورداری از معیشت مناسب و نیز حرمت و کرامت تمام انسانها، فارغ از هرگونه تبعیض نژادی، قومی، جنسیتی یا مذهبی است.
یکی از برجستهترین و ممتازترین جنبههای حقوق بشر اسلامی، تأکید بیبدیل و صریح آن بر ضرورت حمایت از مظلومان و ستمدیدگان در تمام ابعاد است. در این نظام ارزشمند، ظلمستیزی و دفاع قاطعانه از حقوق تضییعشده مستضعفان، نهتنها به عنوان یک فضیلت اخلاقی، بلکه به مثابه یک وظیفه شرعی و انسانی، قلمداد میشود؛ آن گونه که خداوند سبحان در کلام وحی، مؤمنان را به قیام برای نجات محرومان و ستمدیدگان فرمان میدهد و آیاتی از قرآن به وضوح بیانگر آن است که مقابله با ستم و دفاع از حقوق کسانی که در معرض ظلم و بیعدالتی قرار گرفتهاند، از اهداف نهایی و اولویتهای اساسی دین مبین اسلام به شمار میرود.
آموزههای اسلامی با استناد به اصول مترقی «امر به معروف و نهی از منکر»، تمام آحاد جامعه و حکومت اسلامی را به ایستادگی فعالانه در برابر هرگونه ظلم، فساد و بیعدالتی فرا میخواند. این اصل، نه تنها در حوزه فردی و روابط شخصی، بلکه در گستره وسیعتر اجتماعی و در عرصه مناسبات بینالمللی نیز از اهمیت بسزایی برخوردار است و جوامع مسلمان را موظف میسازد تا در برابر ستمگران و ناقضان حقوق بشر، سکوت نکنند و با تمام توان از مظلومان در هر نقطه از جهان حمایت نمایند. تاریخ پر افتخار اسلام، سرشار از نمونههای عینی تلاش برای برقراری عدالت و دفاع از حقوق ستمدیدگان است؛ از سیره پیامبر اکرم (ص) در دفاع از حقوق بردگان و اقشار محروم جامعه تا عدالتگستری بیبدیل امیرالمؤمنین علی (ع) در دوران خلافتشان، جملگی گواه تعهد عمیق اسلام به مقوله حقوق بشر و حمایت از مظلومان است. این میراث گرانقدر همچنان الهامبخش نهادها و شخصیتهای اسلامی در سراسر جهان است تا در راستای احقاق حقوق ستمدیدگان گام بردارند، ازاینرو گفتوگویی داشتیم با یدالله عسگری، حقوقدان و وکیل پایه یک دادگستری که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
ایمنا: منظور از «حقوق بشر اسلامی» چیست؟
عسگری: در ابتدا به نکته ظریفی اشاره میکنم، اینکه با اصطلاح «حقوق بشر اسلامی» چندان موافق نیستم. این عنوان از منظر مبنایی، محل تأمل است. بهکارگیری اصطلاح «حقوق بشر اسلامی» نهتنها از نظر مفهومی دقیق نیست، بلکه ممکن است از حیث چندپارگی و تشتت حقوق بشر در گفتمان جهانی و تأثیر پذیری از ابزارهای ایدئولوژیک و تفسیرهای فرهنگی و مذهبی و استانداردهای چندگانه، نتایج زیانباری داشته باشد، از این رو، تعبیر «حقوق بشر از منظر اسلام» که ناظر بر تفسیر اسلامی از اصول جهانی و ذاتی حقوق بشر است، دقیقتر و مفیدتر برای حفظ وحدت و مشروعیت حقوق بشر در سطح جهانی خواهد بود.
حقوق بشر، امری اعطایی یا ایدئولوژیک نیست که آن را به حقوق بشر اسلامی یا غیراسلامی تقسیم کنیم، بلکه حق ذاتی و لاینفک انسان، صرفنظر از دین، نژاد، جنسیت یا تابعیت اوست. به همین دلیل، بهجای تأسیس «حقوق بشر اسلامی» بهمثابه منظومهای بدیل، شایسته است از «حقوق بشر از منظر اسلام» سخن گفت؛ یعنی بررسی نحوه تأیید، تفسیر و تقویت اصول عام حقوق بشر در پرتو تعالیم اسلام.
در جهانبینی اسلامی، «انسان» موضوع اصلی حقوق و کانون کرامت است؛ انسانی که خلیفه خداوند در زمین است. قرآن کریم در آیه «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ» بر کرامت ذاتی همه انسانها تأکید میکند، از این منظر، آموزههای اسلامی قابلیت آن را دارند که در چهارچوب گفتمان جهانی حقوق بشر، بهعنوان تقویتکننده ارزشهای مشترک بشری وارد تعامل شوند، نه آنکه داعیه تأسیس نظامی موازی را مطرح سازند.
تفاوت بنیادین میان «حقوق بشر از منظر اسلام» و «حقوق بشر تدوین شده غربی»، نه در ظاهر عبارات، بلکه در نوع نگاه به انسان نهفته است. غرب، با نگاهی تقلیلگرا، انسان را در چهارچوب نیازهای فیزیکی و تمایلات فردی بازشناخته و سپس برای او «حق» تعریف کرده است. در مبانی حقوق غربی تمام وجود «بشر» در همین تن و جسم مشهود او خلاصه شده است. چیزی که مولانا این تن را به مثابه اسب توصیف و تعریف کرده و میفرماید این تن، اسب تو است و این عالم آخور اوست و غذای اسب غذای سوار نباشد.
عبارت «حقوق بشر» از دو کلمه «حقوق» و «بشر» تشکیل شده است. مکاتب غربی اگر چه در شناخت و معرفی انواع حق پیشرفتهایی داشته و آن را در قالب نسلهای مختلف (مدنی-سیاسی، اقتصادی-اجتماعی، و محیطزیستی-فرهنگی) طبقهبندی میکند، اما در شناخت حقیقت انسان همچون کودکی نابالغ است و حقیقت بشر را به خوبی نشناخته است و آنچه به عنوان حقوق بشر معرفی میکند حقوق همان اسبی است که بشر سوار بر آن است، اما اسلام، با نگاهی کلنگر و تعالیگرا، به مبدأ و معاد بشر توجه میکند و شأن و مقصد انسان را تبیین کرده و حقوق را از آن شأن استخراج میکند. این تفاوت در مبنا، به تفاوت در محتوا، قلمرو و هدف حقوق بشر نیز منتهی شده است، بنابراین حقوق بشر، هرچند اصطلاحی مشترک است، اما در نظامهای فکری مختلف، حامل بار معنایی متفاوت است. در اندیشه اسلامی، حق نه امری قراردادی یا تفویضی، بلکه مبتنی بر خلقت، فطرت و غایت انسان است. در چنین نگاهی، «حق» بدون مسئولیت، «آزادی» بدون هدایت، و «کرامت» بدون معنویت، مفهومی ناقص خواهد بود. این تفاوت ریشهای، گویای آن است که شناخت «بشر» مقدمه ضروری و تعیینکنندهای در تعریف «حقوق بشر» است.
نهضت عاشورا، بیانگر یک منطق جهانی در دفاع از کرامت انسان
ایمنا: جایگاه حقوق بشر از منظر اسلام در حمایت از مظلومان جهان چیست؟
عسگری: در اندیشه اسلامی، کرامت انسان نه تنها اساس برخورد با انسانهاست، بلکه مبنای مسئولیت اخلاقی در برابر رنج دیگران نیز بهشمار میرود. از منظر اسلام، ظلم، هر جا که باشد، محکوم است و حمایت از مظلومان، واجبی اخلاقی و دینی محسوب میشود. خداوند متعال در بیان ضرورت حمایت از انسانهای مستضعف و در معرض تجاوز، در آیه شریفه «وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللَّهِ وَ الْمُستَضعَفینَ…»، نه با لحن تشریعی وضعی، بلکه با خطاب پرسشی انسان را به خویشتن خویش ارجاع میدهد و میفرمایند: «شما را چه شده است که در راه خدا و در راه حمایت از مستضعفان از مردان و زنان و کودکان نمیجنگید؟».
گویی حمایت از مظلومان و دفاع از مستضعفان، امری بیرونی و تحمیلی نیست، بلکه اقتضای فطرت انسانی و لازمه انسان بودن است. این بیان بلند قرآنی، وجدان اخلاقی بشر را مخاطب قرار میدهد و تقابل خاموشی در برابر ظلم با حقیقت انسانیت را به تصویر میکشد. در اینجا وجوب دفاع نه تنها از فرمان تشریعی، بلکه از دل کرامت انسان برمیخیزد و این نقطه تمایز جهانبینی الهی است که انسان را مسئول میخواهد، نه تنها مأمور.
این موضوع را در مقالهای با عنوان «مقارنه گفتمان انقلاب اسلامی و مبانی اخلاقی مسئولیت حمایت» تشریح کردهام و در آنجا گفتهام در حالی که نظریه مسئولیتحمایت خیلی دیر و در قرن ۲۱ وارد عرصه حقوق و روابط بینالملل شده است، مسئولیت حمایت نه به عنوان مسئولیت قراردادی، بلکه به عنوان مسئولیت ذاتی انسان برای حمایت از ملل مستضعف بیش از ۱۴۰۰ سال قبل با بعثت پیامبر رحمت حضرت محمد (ص)، با نگاهی عمیق و دقیق به کرامت انسانی به روشنی در دین مبین اسلام بیان شده است. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز به عنوان نخستین و تنها قانون اساسی در جهان است که حمایت از مستضعفین و اولویت یافتن ارزشهای انسانی در روابط میان ملتها را زمینهساز تحول در مفهوم حاکمیت معرفی کرده است.
ایمنا: چگونه میتوان آموزههای عاشورا و سیره امام حسین (ع) را بهعنوان الگویی جهانی معرفی کرد؟
عسگری: بیتردید نهضت عاشورا، تنها یک واقعه مذهبی یا یک منازعه سیاسی در تاریخ اسلام نیست، بلکه تجلی ژرفترین مفاهیم اخلاقی و انسانی در متن یک قیام تاریخی است. نهضت عاشورا، بیانگر یک منطق جهانی در دفاع از کرامت انسان است. عاشورا از حیث تاریخی، در چارچوب تقابل میان حق و باطل واقع شده، اما پیام و الهام آن فراتر از زمان و مکان است و در قلمرو وجدان بشری و کرامت انسان معنا پیدا میکند. آنچه امام حسین (ع) در کربلا به منصه ظهور رساند، حقیقتی فراتاریخی و فرادینی بود؛ حقیقتی که در همه زمانها و برای همه ملتها قابل درک، تفسیر و بهرهگیری است. اگر این مفاهیم به خوبی شناسانده شوند، بیتفاوتی نه تنها جوامع اسلامی، بلکه همه جوامع بشری در برابر ظلم و جنایتهایی که بر ملت فلسطین میرود، رخت بر میبندد.
امام حسین (ع) نه بهخاطر تعصب مذهبی، بلکه بهدلیل دفاع از حقیقت، عدالت و حیثیت انسانی به مقابله با نظام فاسد وقت پرداخت. در بیانیه معروف سیدالشهدا (ع) آمده است که فرمودند «من برای اصلاح امت جدم و اقامه عدالت و امر به معروف و نهی از منکر قیام کردهام». این سخن بهروشنی نشان میدهد که انگیزه امام، نه قدرتطلبی بود و نه تعصب مذهبی یا قومی، بلکه دغدغه اصلاح، عدالت و احیای ارزشهای انسانی و الهی بود. آن حضرت در مسیر خود، اصولی همچون امر به معروف و نهی از منکر، مقاومت در برابر ظلم و دفاع از کرامت انسانی را زنده کرد؛ اصولی که امروز جهان تشنه آن است و بخش جداییناپذیر گفتمان حقوق بشر جهانی محسوب میشود.
در جهانیسازی آموزههای عاشورا، نباید بر هویت فرقهای تأکید شود، بلکه باید بر مفاهیم جهانیشدهای همچون حق تعیین سرنوشت، مقاومت در برابر سلطه، کرامت انسانی، آزادی معنوی، عدالت اجتماعی و مسئولیت در قبال جامعه تکیه کرد. این مفاهیم آنچنان ظرفیتی دارند که در کنار گفتمان جهانی حقوق بشر، بهمثابه الهامی از میراث اخلاقی عاشورا مطرح شوند.
عاشورا مکتبی برای آموختن مقاومت در برابر سلطه و استبداد است
برای جهانیسازی پیام عاشورا، باید از سطح نمادهای مذهبی عبور کرده و به عمق مفاهیم انسانی آن پرداخت. قیام امام حسین (ع)، نماد اعتراض به حکومتی بود که مردم در مشروعیت آن نقشی نداشتند. این اصل، امروز در حقوق بینالملل نیز به عنوان یک اصل مسلم شناخته میشود. عاشورا مکتبی برای آموختن مقاومت در برابر سلطه و استبداد و «نه گفتن» به قدرت نامشروع و سلطه ظالمانه است، امری که ریشه در کرامت انسانی دارد. امام حسین (ع) در کربلا با تبیین برتری مرگ با عزت در برابر زندگی با ذلت، تجلی کرامت انسانی در عالیترین شکل را به نمایش گذاشت و نشان داد که زندگی بدون عزت، بیارزش است.
قیام عاشورا فریادی علیه تبعیض، فساد، و بیدادگری سیاسی و اقتصادی بود. عاشورا مظهر آن است که حتی در مرگ نیز میتوان آزاد بود. آزادیای که نه از سیاست، بلکه از روح انسان برمیخیزد. امام حسین (ع) با همه آگاهی از خطر، به خاطر مسئولیت انسانی و دینی خویش سکوت نکرد و جان داد تا وجدانها را بیدار کند. گفتمان حقوق بشر، با همه تفاوتهای مبنایی که ممکن است با الهیات اسلامی داشته باشد، در مفاهیمی همچون کرامت، آزادی، عدالت، و مسئولیت اجتماعی، با پیام عاشورا اشتراک دارد. از اینرو، عاشورا میتواند الهامی اصیل و بومی برای تقویت این گفتمان باشد. این نگاه، نه به معنای مصادره حقوق بشر به نفع یک دین خاص، بلکه تبیین یک ظرفیت تمدنی برای مشارکت در گفتوگوی جهانی بر سر عدالت و انسانیت است.
بهجای تقابل با مفاهیم مدرن، باید نشان داد که میراث اسلامی، از جمله نهضت عاشورا، دارای ریشههای اخلاقی و معنوی عمیقی است که میتواند در تبیین عادلانهتر، انسانیتر و مقاومتر از حقوق بشر مؤثر باشد. عاشورا، گفتمانی است جهانی و اخلاقی؛ گفتمانی برخاسته از دل ایمان، اما سخنگوی وجدان. اگر آن را از تنگنای قرائتهای فرقهای و شعاری خارج کنیم، میتواند در منظومه مفاهیم جهانی نقشآفرین و الهامبخش باشد. این وظیفه ماست که این پیام را با زبان مشترک بشری بازگو کنیم.
ایمنا: با توجه به جنایات رژیم صهیونیستی علیه فلسطین، یمن و لبنان، آیا راهکار حقوقی مؤثری در سطح بینالملل برای پیگیری این ظلمها وجود دارد؟
عسگری: در حقوق بینالملل معاصر، باید میان دو حوزه مرتبط اما متمایز تفکیک قائل شد، یکی حقوق بشر و دیگری حقوق بشردوستانه. حقوق بشر ناظر بر حمایت از آزادیها و کرامت انسان در همه زمانها و مکانها اعم از زمان صلح و جنگ است، ولی حقوق بشردوستانه ناظر بر تنظیم رفتار طرفهای درگیر در مخاصمات مسلحانه، شامل حمایت از غیرنظامیان، اسرا و قربانیان جنگ است. جنایات مستمر رژیم صهیونیستی از منظر هر دو نظام حقوقی قابل تعقیب هستند. کنوانسیونهای ژنو، اساسنامه رم (دیوان کیفری بینالمللی) و اصول حقوق عرفی بینالملل، ابزارهایی در اختیار وجدان جهانی قرار دادهاند. هرچند دخالت منافع سیاسی قدرتهای بزرگ، مانعی جدی در اجرای عدالت است.
جنایات رژیم صهیونیستی در فلسطین، یمن و لبنان، از منظر هر دو نظام، نقضهای فاحش و سیستماتیک تلقی میشوند و قابلیت پیگرد دارند. از منظر حقوق بشردوستانه، بمباران مناطق غیرنظامی، محاصره غزه و استفاده از تسلیحات ممنوعه، مصداق جنایات جنگی است؛ از منظر حقوق بشر نیز، سیاستهای تبعیض نژادی، کوچ اجباری و سرکوبهای گسترده، نقض جدی حقوق بنیادین بشر محسوب میشوند.
در این چهارچوب، دیوان کیفری بینالمللی (ICC) بر اساس اساسنامه رم ۱۹۹۸ صلاحیت رسیدگی به جنایات جنگی، جنایت علیه بشریت و نسلکشی را دارد. هرچند رژیم صهیونیستی عضو این اساسنامه نیست، اما دولت فلسطین در سال ۲۰۱۵ به عضویت دیوان درآمده و از این رو، قلمرو فلسطین تحت صلاحیت ICC قرار دارد. به همین دلیل، دادستان دیوان، تحقیقاتی را آغاز کرده است و در سال ۲۰۲۴، حکم جلب برای بنیامین نتانیاهو و یوآف گالانت (وزیر جنگ اسرائیل) به اتهام ارتکاب جنایات جنگی در غزه صادر شد. هرچند این حکم ضمانت اجرایی قوی ندارد، اما اهمیت آن در مشروعیتبخشی به مطالبه عدالت بینالمللی و افزایش فشار حقوقی و سیاسی بر رژیم صهیونیستی است.
اگرچه منافع قدرتهای بزرگ و حمایتهای سیاسی آنها همچنان مانعی در مسیر اجرای عدالت است، اما این اقدام گامی مهم در تضعیف مصونیت از مجازات و نهادینهسازی اصل پاسخگویی در حقوق بینالملل کیفری بهشمار میرود. دیوان کیفری بینالمللی (ICC) تا کنون دارای ۱۲۴ کشور عضو است که اساسنامه رم را امضا و تصویب کردهاند. این کشورها، متعهد به همکاری کامل از جمله دستگیری و تحویل متهمان هستند. این اقدام میتواند در درازمدت زمینهساز تقویت پاسخگویی و مهار مصونیت از مجازات شود.
ایمنا: نقش دانشگاهیان، حقوقدانها و رسانهها در جهانیسازی روایت اسلامی از حقوق بشر چیست؟
عسگری: آنچه بشریت به آن نیاز دارد، تحقق عدالت و رفع ظلم و سلطه جهانی و زندگی مسالمتآمیز در کنار یکدیگر است. برداشت نادرستی که گاه از روایات آخرالزمانی، بهویژه حدیث شریف «یملأ الله الأرض قسطاً و عدلاً کما مُلئت ظلماً و جوراً» صورت میگیرد، آن است که گویا فراگیری ظلم، شرط تحقق ظهور و تحقق عدالت جهانی است. در کتاب «مسئولیت حمایت، تحول حاکمیت در پرتو جنبشهای حقوقی بشری» به این موضوع اشاره شده است که این روایت، وصف زمانه پیش از ظهور است، نه علت آن. حقیقت آن است که شرط تحقق ظهور، گسترش عطش عدالت، بیداری وجدان ملتها و آمادگی جهانی برای پذیرش حکومت حق است.
ظلم، اگرچه زمینهساز احساس نیاز به عدالت است، اما بدون اراده ملتها، ظهور ممکن نمیشود. همانگونه که خداوند متعال در آیه «إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ…» تأکید میفرماید تحول تاریخی منوط به خواست آگاهانه انسانها است، نه تنها وقوع ظلم. ظهور امام مهدی (عج)، نه پایان ظلم بهخودی خود، بلکه آغاز حکومت جهانی عدل در پاسخ به عطش واقعی ملتها برای عدالت است. از این رو، وظیفه خطیر دانشگاهیان، حقوقدانان و رسانهها آن است که با تبیین مفاهیم عدالت و افشای ابعاد ظلم ساختاری، وجدانهای خفته را بیدار کرده و تشنگی عدالت را در میان ملتها برانگیزند و تقویت کنند، چرا که تنها با برافروختن این عطش، زمینه تحقق عدالت جهانی و استقبال از مصلح موعود فراهم میشود.
نقش این نهادهای مرجع، بنیادی و چندوجهی است. دانشگاهیان و اندیشمندان باید با زبان علمی، مفاهیم اسلامی همچون کرامت، عدالت، آزادی، مسئولیت اخلاقی و حمایت از مظلوم را در چهارچوب مفاهیم جهانی بازخوانی کنند. این عمل نه بهمنظور اثبات برتری، بلکه برای گفتوگوی سازنده و تقویت وجوه انسانی حقوق بشر انجام میپذیرد. حقوقدانان باید با روش تطبیقی، اشتراکات حقوق بشر و حقوق اسلامی را استخراج و در قالبهای قابل فهم بینالمللی عرضه کنند. رسانهها وظیفه دارند تا از روایتهای انسانی اسلام دفاع کرده و در برابر تحریفهایی که دین را با افراطگرایی پیوند میزنند، ایستادگی کنند. رسانهها میتوانند ارزشهایی همچون عاشورا، مقاومت، عدالت و کرامت را از روایتهای بومی به زبان جهانی ارتقا دهند.
در نقطه مقابل، رسانههای استکباری با بهرهگیری از ابزارهای گسترده تبلیغاتی و جنگ روایتها، همواره در تلاش هستند تا جای شهید و جلاد را عوض کنند، مبارزان راه حق را تروریست و اشغالگران و مستکبران را مدافعان صلح معرفی کنند. پلتفرمهایی مانند ویکیپدیا و شبکههای رسانهای وابسته، با بهرهگیری از ظاهر بیطرفی، در عمل روایتهای تحریفشده و مهندسیشده از وقایع جهانی را فراگیر میسازند. در چنین جهانی، دانشمندان آزاداندیش، حقوقدانان متعهد و رسانههای حقیقتطلب، رسالتی سنگین بر دوش دارند تا با تبیین واقعیتهای پنهانمانده و افشای ظلم ساختاری، وجدان جهانی را بیدار سازند و بشریت را هرچه بیشتر با ماهیت دوگانهگوییها، استانداردهای دوگانه و ضرورت عدالتخواهی اصیل و آگاهانه آشنا کنند. این بیداری مقدمهای برای شکلگیری جامعهای است که آماده تحقق عدالت جهانی باشد.