حقوق بشر کیلویی چند؟ – ایمنا
به گزارش اطلاعات نیوز، در واژگان سیاسی جهان، «حقوق بشر آمریکایی» نه یک اصل، که نام رمزیست برای دوگانگی، فریب و ابزارسازی. واژهای که چون خنجری مخملپیچ، به جان عدالت میزند. آمریکا، که خود را منجی...
به گزارش اطلاعات نیوز، در واژگان سیاسی جهان، «حقوق بشر آمریکایی» نه یک اصل، که نام رمزیست برای دوگانگی، فریب و ابزارسازی. واژهای که چون خنجری مخملپیچ، به جان عدالت میزند. آمریکا، که خود را منجی بشر جا میزند، در حالی از تریبونهای جهانی دادِ انساندوستی میزند که دستانش تا مِرفَق به خون ملتها، بهویژه ملت ایران، آغشته است، آنچه واشنگتن بهنام حقوق بشر عرضه میکند، نه اصول، که ابزار فشار و معامله است؛ چماقی در نقاب قلم. این گزارش، تنها گوشهای از کارنامه سیاه و تناقضآلود این امپراتوریِ دروغ را به تماشا میگذارد.
نگاهی به کارنامه سیاه آمریکا علیه ملت ایران
آمریکا، این واعظِ بیعمل، سالهاست بر بلندای تریبونهای جهانی فریاد «حقوق بشر» سر میدهد، بی آنکه آینهای در برابر چهرهی خونچکان خود بگیرد. آنچه از واشنگتن صادر میشود، نه حمایت از انسان، که مهندسی سلطه است. در قاموس این امپراتوری، حقوق بشر شمشیریست که تنها علیه ملتهای مستقل از نیام بیرون میآید. اگر ایران ایستاده، نه به لطف حقوق بشر آمریکایی، که به رغم تمام زخمهاییست که از آن خورده است.
کودتا؛ آغاز قرن سکوت
در تابستان سیاه ۱۳۳۲، ملتی که در پی استقلال بود، با دشنهی سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و انگلیس از پشت خنجر خورد. دولت ملی دکتر محمد مصدق، که نماد رأی مردم بود، در خاک افتاد و سلطنت چکمه و زندان، بهمدت ۲۵ سال بر سرنوشت ایران سایه انداخت. واشنگتن از همان آغاز، دموکراسی را تا جایی پذیرفت که در خدمت نفتش باشد.
حمایت از تجاوزگر
در جنگی که هشت سال خاک ایران را به خون نشاند، آمریکا پشت صدام ایستاد، نه فقط با سلاح و دلار، که با سکوتی مرگبار در برابر سلاحهای شیمیایی. غرب، که برای یک گاز اشکآور در اروپا فریاد میزند، در برابر گاز خردل بر پیکر رزمندگان ایرانی، کور و کر شد.
پرواز تا مرگ؛ ترانهی شماره ۶۵۵
آسمان نیز برای آمریکا بیگناه نیست. در ۱۲ تیر ۱۳۶۷، هواپیمای مسافربری ایران ایر با ۲۹۰ انسان، از جمله ۶۶ کودک، با موشک ناو آمریکایی به زمین افتاد. به جای شرمساری، مدال شجاعت به قاتلان داده شد. این بود حقوق بشر از نوع واشنگتنی: اهدای نشان برای کشتار.
تحریم؛ تیغی بیمرز بر گلوی ملت
تحریمهای آمریکا، جنگی بیسلاح اما پُرکشته است. نان را هدف گرفت، دارو را گروگان گرفت، و لبخند را از صورت کودکان ربود. آنچه «فشار حداکثری» نام گرفت، چیزی نبود جز نسخه مدرن نسلکشی اقتصادی.
ترور رسمی؛ امضای خون
سپهبد حاج قاسم سلیمانی، فرماندهی که خار چشم تروریستها بود، نه در میدان جنگ که در پرواز صلح، هدف قرار گرفت. با دستور مستقیم رئیسجمهور آمریکا، یک مقام رسمی یک کشور مستقل، در خاک کشوری ثالث، ترور شد. حقوق بشر در این لحظه، لب فروبست و واژهی تروریسم دولتی با جوهر واشنگتنی ثبت شد.
حمایت از رژیم کودکش
هرجا اشغالگری هست، پای آمریکا در میان است. رژیم صهیونیستی سالهاست به خون فلسطین وضو میسازد و آمریکا، هر بار با وتوی یک قطعنامه، بار دیگر به دنیا یادآوری میکند که حقوق بشر، جز برای دوستانش، محلی از اعراب ندارد.
شراکت در جنایت؛ از تلآویو تا دمشق
وقتی اسرائیل، کنسولگری ایران در دمشق را بمباران کرد، ایران نه با نامهنگاری، که با آتش پاسخ داد. عملیات «وعده صادق»، طوفانی از پهپاد و موشک را بر سر سرزمینهای اشغالی فرو ریخت. در این میانه، آمریکا نقاب انداخت و شمشیر کشید: نهفقط در بیانیهها، که در پدافند هوایی رژیم صهیونیستی. از رهگیری پهپادها تا بسیج دیپلماسی جهانی علیه ایران، آمریکا بار دیگر ثابت کرد که نه ناظر، که شریک مستقیم در دشمنی است.
حامی جنایتکار
در شامگاه ۲۳ خرداد، آسمان تهران بار دیگر شاهد سقوط نقاب تمدن غرب بود؛ رژیم صهیونیستی، با حمایت عریان آمریکا، خانههای مردم را هدف گرفت؛ نه پایگاه نظامی، نه پادگان، بلکه منزل اساتید، دانشمندان، و نظامیانی که در کنار فرزندانشان شام میخوردند. سلاح، این بار از لولهی ساکت آمریکا شلیک شد و در قالب سکوتِ تاییدآمیز کاخ سفید، معنای «حقوق بشر آمریکایی» را مجدداً بر زبان تاریخ حک کرد. ترور شبانه، در قلب یک پایتخت، با همراهی کامل «مدافعان آزادی» انجام شد؛ همانهایی که برای زخمی شدن یک معترض در آنسوی دنیا بیانیه صادر میکنند، اما برای کشتار ایرانیان، مدال افتخار.
جنایت واشنگتن علیه صلح
در نخستین روز تابستان ۱۴۰۴، ایالات متحده فصل تازهای از جنون را ورق زد: حمله مستقیم به تأسیسات هستهای ایران. اقدامی که نهتنها نقض فاحش همه تعهدات بینالمللی، از جمله معاهده NPT بود، بلکه زنگ خطر فروپاشی نظام حقوقی بینالملل را به صدا درآورد.
این تأسیسات که تحت نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی فعالیت میکنند، بارها توسط خود غرب «غیرنظامی» خوانده شده بودند. حال چگونه است که بمباران آنها «دفاع مشروع» تعبیر میشود؟ پاسخ ساده است: معیار، منافع آمریکاست، نه موازین حقوق بشر.
حمله به زیرساختهای هستهای، آنهم در کشوری غیرمسلح به سلاح اتمی، نه یک عملیات نظامی، بلکه جنایتی تمامعیار علیه بشریت و طبیعت است؛ خط قرمزی که عبور از آن میتواند پیامدهای زیستمحیطی، انسانی و سیاسی غیرقابل جبرانی در پی داشته باشد. این، همان حقوق بشریست که واشنگتن هرگاه بخواهد، تفسیر، تحریف، یا تحقیرش میکند.