حفظ هویت ایران و ایرانی در گرو این پدیده است
زهره گردان – روزنامه اطلاعات| ملیگرایی نه تنها یک جنبش اجتماعی، بلکه یک آگاهی جمعی است که حس تعلق به ملت را تقویت کرده و با تکیه بر مؤلفههایی مانند زبان، فرهنگ و نمادهای ملی، پایهای برای...
زهره گردان – روزنامه اطلاعات| ملیگرایی نه تنها یک جنبش اجتماعی، بلکه یک آگاهی جمعی است که حس تعلق به ملت را تقویت کرده و با تکیه بر مؤلفههایی مانند زبان، فرهنگ و نمادهای ملی، پایهای برای پیشرفتهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کشورها فراهم میکند.
در جهانی که مرزها بیشتر از همیشه محو میشوند، ملیگرایی همچنان بهعنوان نیرویی پرقدرت در شکلدهی هویت ملتها و سیاستهای آنها باقی مانده است. این ایدئولوژی در تقاطع میان سنت و مدرنیته، نهتنها به دنبال تقویت استقلال ملی است، بلکه بر ایجاد تعادل میان منافع ملی و روندهای جهانی تأکید دارد. بررسی ملیگرایی در عصر حاضر، فرصتی برای فهم تأثیرات آن بر توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به وجود میآورد.
حرکت به سوی توسعه
دکتر محمدباقر تاجالدین، جامعهشناس، معتقد است ملیگرایی، پدیدهای برخاسته از مفهوم ملت، یکی از ستونهای اصلی جهان مدرن است که نقش برجستهای در شکلگیری هویت ملی و حرکت به سوی توسعه دارد. وی ملیگرایی را نهتنها یک جنبش اجتماعی، بلکه یک آگاهی جمعی میداند که حس تعلق به ملت را تقویت کرده و با تکیه بر مؤلفههایی مانند زبان، فرهنگ و نمادهای ملی، پایهای برای پیشرفتهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کشورها فراهم میآورد.
به گفته این جامعهشناس، کشورهایی نظیر ایران که از اقوام گوناگونی تشکیل شدهاند برای رسیدن به توسعه، نیازمند نگاه فراگیر ملی هستند.
او میگوید: بیتوجهی به ملیگرایی میتواند پیامدهای گسترده و ویرانگری برای کشوری مانند ایران داشته باشد. فقدان ملیگرایی، از سویی مانع شکلگیری دولت ِملی میشود که بهعنوان یکی از پایههای اصلی توسعه در جهان مدرن شناخته شده است – چه آنکه بدون دولتِ ملی، امکان ایجاد برنامهریزیهای متوازن و سیاستهای جامع برای پیشرفت کشور فراهم نیست – و از سوی دیگر در غیاب ملیگرایی، قومگرایی افراطی میتواند رشد کند و باعث ایجاد شکافها و درگیریهای داخلی شود. این مسأله نهتنها به انسجام اجتماعی ضربه میزند، بلکه موجب هدررفت منابع و فرصتهای توسعه نیز میشود.
وی به نمونههایی مانند افغانستان اشاره میکند، جایی که عدم گذار از قومگرایی به ملیگرایی، مانع ایجاد جامعهای منسجم و پیشرفته شده است.
ملیگرایی مدرن
این جامعهشناس برجسته تأکید دارد: ملیگرایی بهمعنای عبور از تعلقات محدود قومی و مذهبی و ایجاد یک هویت مشترک است. بیتوجهی به این امر، نهتنها به تضادها و عقبماندگی داخلی دامن میزند، بلکه کشور را از دستیابی به توسعه پایدار و همهجانبه محروم میکند.
در ایران، مفهوم دولت ملی و ملیگرایی هنوز بهطور کامل نهادینه نشده و اگرچه تلاشهایی از دوران پهلوی برای تقویت زبان فارسی و برخی مؤلفههای هویت ملی صورت گرفته است، اما این کوششها کاستیهایی داشته و نتوانسته توسعه کامل را به ارمغان بیاورد.
پیش از دوران پهلوی، ایران متشکل از اقوام پراکندهای بود که فاقد انسجام ملی بودند و در نتیجه، جامعهای عقبمانده به شمار میرفت. ملیگرایی مدرن، برخلاف تصورات غلط، بهمعنای بیتوجهی به اقوام نیست، بلکه با نگاه فراتر از تعلقات قومی و مذهبی، توسعه متوازن به وجود میآورد و راهی برای ایجاد توسعه پایدار و پیشرفت همه شهروندان فراهم میکند.
دکتر تاجالدین تأکید میکند: ملیگرایی و دولت ملی در جهان مدرن، زمینهساز تحولات بزرگ و پیشرفتهای چشمگیری هستند. این دو پدیده با عبور از محدودیتهای سنتی و قومیتی، بستری برای دستیابی به توسعه جامع و فراگیر فراهم کرده و کشورها را به سوی آیندهای روشنتر سوق میدهند.
الگوگیری از کشورهای پیشرو
تجربه کشورهای پیشرو نشان میدهد که ملیگرایی میتواند بهعنوان ابزاری برای تقویت انسجام ملی و توسعه پایدار عمل کند، به شرط آنکه بهصورت فراگیر و متوازن اجرا شود؛ چنانکه آلمان پس از جنگ جهانی دوم با تأکید بر هویت ملی مشترک و بازسازی اقتصادی، توانست از یک کشور جنگزده به یکی از قدرتهای اقتصادی جهان تبدیل شود.
آنها برای رسیدن به چشماندازهای بلند توسعه، سیاستها و راهبردهای کلان خود را بر پایه همکاری و همبستگی ملی طراحی کردند. ژاپن هم با ترکیب ملیگرایی فرهنگی و اقتصادی، پس از جنگ جهانی دوم به سرعت خود را بازسازی کرد.
تأکید بر ارزشهای ملی، زبان و فرهنگ ژاپنی همراه با نوآوریهای مدرن، این کشور را به یکی از پیشرفتهترین کشورهای جهان تبدیل کرد. ملیگرایی در آمریکا هم بهعنوان یک ایدئولوژی فراگیر بر پایه ارزشهای مشترک مانند آزادی و دموکراسی شکل گرفته است. این کشور با تأکید بر تنوع فرهنگی و هویت ملی مشترک، توانسته است انسجام اجتماعی را حفظ کند.
لیلا مهرگان، کارشناس اجتماعی معتقد است: ایران برای دستیابی به انسجامِ ملیِ واقعی، نیازمند گامهایی فراتر از مفهوم ملیگرایی سنتی است.
ملیگرایی امروز ایرانی باید با نوعی تفکر انتقادی و نوآورانه همراه شود تا بتواند پاسخگوی نیازهای پیچیده اجتماعی و اقتصادی امروز باشد.
به باور این کارشناس، یکی از چالشهای اصلی در مسیر انسجام ملی، شکافهای اقتصادی و اجتماعی میان اقوام و مناطق مختلف است. او میگوید: این شکافها تنها با تدوین سیاستهای اقتصادی که منافع مشترک را بهطور عملی ایجاد کند، قابل رفع هستند. برای مثال، برنامههایی که به اشتغالزایی پایدار و ارتقای زیرساختهای حیاتی در مناطق محروم توجه دارند، نه فقط ارتباط میان اقوام را تقویت میکنند، بلکه نوعی همگرایی عملی را بهوجود میآورند.
به نظر این کارشناس حوزه اجتماعی، اصلاح نظام اداری هم برای دستیابی به انسجام ملی ضروری است: نظام اداری باید به گونهای طراحی شود که مشارکت اقوام بر اساس شایسته سالاری در فرآیندهای تصمیمگیری تضمین کند. نتیجه این اقدامات، ایران را به سوی جامعهای متحدتر و توسعهیافتهتر هدایت میکند.
او با تأکید بر ضرورت بازنگری در نقش رسانههای جمعی میگوید: رسانهها نهتنها باید به ترویج نمادهای ملی بپردازند، بلکه باید بستری برای گفتگوهای معنادار میان اقوام فراهم آورند. چنین رسانههایی میتوانند تنشهای قومی را کاهش داده و ارتباطات میانفرهنگی را تقویت کنند.
مهرگان بر این باور است که آموزش و پرورش هم باید از یک رویکرد صرفا ملیگرایانه فراتر رود و آموزش انتقادی و میانفرهنگی را ترویج کند. این رویکرد، شهروندان را آماده میکند تا علاوه بر پذیرش ارزشهای مشترک ملی، ظرفیت گفتگو و درک متقابل فرهنگی را داشته باشند.
آینده ملیگرایی
این کارشناس مسائل اجتماعی معتقد است آینده ملیگرایی به شدت تحتتأثیر تحولات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی قرار دارد.
خانم مهرگان میگوید: ملیگرایی میتواند به دو شکل متفاوت پیشرفت کند، شکل نخست، ملیگرایی مثبت است که ابزاری برای تقویت هویت ملی و انسجام اجتماعی به شمار میرود و با احترام به تنوع فرهنگی و همکاری بینالمللی به توسعه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی کمک میکند.
در مقابل، ملیگرایی، افراطی و واگراست که ممکن است به انزوا، تعارضات بینالمللی و کاهش همکاریهای جهانی منجر شود و تأکید بیش از حد بر برتری ملی و نادیده گرفتن دیگر فرهنگها را دَربر داشته باشد.
با توجه به چالشهای جهانی مانند تغییرات اقلیمی، مهاجرت و فناوریهای نوین، ملیگرایی در آینده ممکن است به سمت همکاریهای بینالمللی و ایجاد تعادل میان هویت ملی و جهانیگرایی حرکت کند. این روند میتواند فرصتهایی برای توسعه و هماهنگی بهتر میان ملتها به وجود بیاورد.
سخن پایانی
در دنیای مدرن امروز ، فارغ از نقش فراملی دین در همبستگی ملل میتوانیم از ظرفیتهای بینظیر فناوریهای نوین در شکلدهی به ملیگرایی بهره ببریم و نباید این فرصت ارزشمند را نادیده بگیریم. ابزارهای دیجیتال از شبکههای اجتماعی گرفته تا فناوریهایی مانند هوش مصنوعی و واقعیت افزوده، میتوانند نقش مهمی در تقویت هویت ملی و ایجاد انسجام اجتماعی داشته باشند. با استفاده آگاهانه و اصولی از این فناوریها، قطعا نهتنها روحیه ملیگرایی گسترش مییابد، بلکه تعادلی هوشمندانه میان هویت ملی و جهانی برقرار میشود.
این رویکرد، فرصتهایی را فراهم میکند تا ملیگرایی با مقتضیات دنیای مدرن هماهنگ شده و به ابزاری برای توسعه پایدار و تعامل سازنده میان ملتها تبدیل شود. توجه به این پتانسیل، زمینهای تازه برای بازتعریف ملیگرایی در عصر دیجیتال به همراه خواهد داشت.