رسوایی در کاخ سفید – ایمنا
به گزارش اطلاعات نیوز، هفت ماه پیش، ترامپ با شور و شعف از «تولد یک ستاره» سخن گفت؛ ستارهای به نام ایلان. حالا اما، این ستاره نوظهور ترجیح داده از مدار کاخ سفید خارج شود و در مداری دیگر، البته با...
به گزارش اطلاعات نیوز، هفت ماه پیش، ترامپ با شور و شعف از «تولد یک ستاره» سخن گفت؛ ستارهای به نام ایلان. حالا اما، این ستاره نوظهور ترجیح داده از مدار کاخ سفید خارج شود و در مداری دیگر، البته با فاصلهای معنادار، به حرکت ادامه دهد. آن دوگانهی طلایی که روزگاری نوید یک اتحاد تسخیرناپذیر میداد، حالا در بحبوحه یکی از پرهیاهوترین نبردهای سیاسی و رسانهای، به دو قطب متضاد تبدیل شدهاند.
این شکاف البته فقط پایان یک همکاری نبود؛ بلکه تلنگری بود به همان افسانه قدیمیِ ترامپِ ضدساختار. حالا که ماسک نماد تکنولوژی، ریسکپذیری و کمی «ضدسیستم» بازی از مسیر ترامپ جدا شده و پای اتهاماتی نظیر سوءرفتار جنسی نیز به ماجرا باز شده، این سؤال دوباره سر بلند کرده؛ آیا ترامپ واقعاً آمده بود تا با دیپاستیت بجنگد، یا فقط اسمش را عوض کرده بود و بازی همان بازی کهنه بود؟
دعوا نکنید بچهها!
ژانویه ۲۰۲۵، ایلان ماسک ثروتمندترین مرد سیاره زمین و مدیرعامل شرکتهایی که قرار بود ما را یا به مریخ ببرند یا به ورشکستگی در یک تصمیم خلاقانه (!) به عنوان «کارمند ویژه دولت» به کابینه ترامپ پیوست. البته برای ماسک پستی کاملاً اختصاصی هم تدارک دیده بودند: وزارت کارآمدی دولت، یا همان DOGE، که اسمش بیشتر شبیه یک میمکوین بود تا یک نهاد رسمی. قرار بود او، با ذهن تیزش، ساختار دولت فدرال را زیر و رو کند؛ یا دستکم با بولدوزر معروفش از روی آن عبور کند.
حضور ماسک، بهعنوان یکی از شواهد زنده «ترامپیسم بدون باتلاق» معرفی شد؛ نه مثل آن سیاستمداران کسلکنندهی دیروز، بلکه مردی از سیلیکونولی، بیاعتنا به بروکراسی و البته پر از ایدههای جنجالی. ترامپ هم که دلش را حسابی به ماسک خوش کرده بود، از او با القابی چون «باهوش»، «میهنپرست» و «دوست خوبم» یاد میکرد. حمایت مالی سنگین ماسک چیزی حدود ۳۰۰ میلیون دلار برای کمپین ترامپ هم، چاشنی مناسبی به این دوستی افزوده بود.
ماسک که با وعده کاهش ۲ تریلیون دلاری بودجه فدرال آمده بود تا دستگاه دولت را لاغر کند، خیلی زود وارد عمل شد؛ با حذف ۲۶۰ هزار شغل دولتی و چند هزار دشمن فرضی، خودش را به عنوان مهرهای کلیدی در تیم ترامپ جا انداخت. اما گویا این زوج طلایی، خیلی زود به مشکل خوردند؛ چنانکه حالا کار به جایی رسیده که مدودف سیاستمدار روسی با روحیهای کنایهپرداز از طرح صلح ترامپ برای اوکراین الهام گرفته و در واکنش به دعوای این دو «غول»، پیشنهاد میکند: «دعوا نکنید بچهها، فقط یه مبلغ معقول بدین!»
جمهوریخواه، دموکرات، یا حزب ماسک؟
تنشها به سرعت از یک اختلاف سیاسی جدی به نمایشنامهای تمامعیار در شبکههای اجتماعی تبدیل شد؛ جایی که دعوا از پشت میزهای سیاست به صفحههای گوشیها کشیده شد. پنجشنبه، ۱۵ خرداد ۱۴۰۴ (۵ ژوئن ۲۰۲۵)، ماسک ناگهان با انتشار یک نظرسنجی به راه انداخت که ادعا میکرد حزب سیاسی جدیدی تشکیل خواهد داد، نماینده «۸۰ درصد میانهروها»! یعنی همین وسطگراهایی که هر دو حزب سنتی از آنها بیزارند و آنها هم از هر دو!
این حرکت در واقع چالشی مستقیم به رهبری سیاسی ترامپ بود، همراه با ریتوییتهای پستهای قدیمی او درباره کسری بودجه که به نوعی تحقیر بیپرده سیاستهای مالی رئیسجمهور بود. ترامپ اما خیلی سریع واکنش نشان داد و در شبکه اختصاصیاش، Truth Social، با لحن تهدیدآمیز نوشت: «ایلان داشت ضعیف میشد، من بهش گفتم برو!» و اضافه کرد که قصد دارد قراردادهای دولتی با شرکتهای ماسک مثل اسپیسایکس را لغو و یارانههای خودروهای برقی تسلا را هم حذف کند.
جدال آنقدر داغ شد که تا بامداد جمعه ادامه یافت. ماسک هم اعلام کرد که فضاپیمای «دراگون» را از سرویس خارج خواهد کرد، حرکتی که میتوانست همکاری اسپیسایکس با ناسا را بهکلی فلج کند. هرچند تحت فشار کاربران و توصیههایی مثل پیام بیل آکمن، میلیاردر سرمایهگذار، عقبنشینی کرد اما هنوز این جنگ تمام نشده بود و مثل سریالی مهیج، منتظر قسمت بعدیاش هستیم.
سریال اتهامات جنسی علیه ترامپ
در میانه تنشهای داغ میان ایلان ماسک و دونالد ترامپ، ماسک یک کارت جنجالی رو کرد؛ ویدئویی قدیمی از حضور ترامپ در کنار جفری اپستین، میلیاردر بدنام دهه ۹۰. اپستین، کسی که بیشتر به خاطر شبکه تاریک سوءاستفادههای جنسی و جزیرهاش معروف است تا کسبوکارهای قانونی، هنوز هم سایه سنگینی بر بسیاری از چهرههای معروف آمریکایی انداخته است.
اگرچه هنوز هیچکدام از اتهامات به صورت رسمی اثبات نشدهاند، اما افشاگرانی مثل ماسک ادعا میکنند که ترامپ رفتوآمدهای متعددی به آن جزیره مخوف داشته و حتی یکبار، زمانی که هواپیمای اپستین به خاطر شرایط جوی در نیویورک فرود آمد، در کازینوی متعلق به ترامپ در آتلانتیک سیتی نیوجرسی دیده شده است.
این مجموعه اتهامات اما بیش از هر چیز، به تصویر ترامپ به عنوان مدعی «دشمنی با دیپاستیت» ضربه زده و سوال بزرگی را به وجود آورده؛ آیا کسی که خود را وارث مخالفت با ساختارهای کهنه معرفی میکند، از این شبکههای تاریک و روابط پشت پرده هم بیخبر است؟ یا داستان، چیزی بیش از یک نمایش سیاسی است؟
همین امشب اسپیسایکس را ضبط کن!
ایلان ماسک، آن نماد تغییر و نوآوری که روزگاری دست در دست ترامپ برای تغییر جهان سیاسی آمریکا قدم میزد، حالا با ترک میدان و انتقادهای بیرحمانهاش از سیاستهای مالی دولت، چهرهای از ترامپ به نمایش گذاشته که شاید خیلی هم از محافظهکاران سنتی و ساختارهای قدرتمند دیپاستیت فاصله نداشته باشد.
این جدایی و تبادل اتهامات تند و تیز، نه تنها اعتبار هر دو را حسابی به چالش کشید، بلکه سوالهای بزرگی درباره اصل و اساس وعدههای اصلاحی دولت ترامپ به وجود آورد.
استیو بنن، روزنامهنگار تندرو و مشاور سابق امنیت ملی ترامپ، هم که از دور نظارهگر این دعواست، توصیه کرد: «همین امشب اسپیسایکس را ضبط کن!» و البته ماسک هم در اوج درگیری پنجشنبهشب در شبکه ایکس تهدید کرد که ممکن است همه قراردادهای اسپیسایکس با دولت آمریکا را لغو کند.
بنن که پیشتر ماسک را به «ناآگاهی از جهان واقعی» متهم کرده بود، حالا گویا دست به حمایت سیاسی زده است. در این میان، ناسا هم وارد بازی شد و سخنگویش اعلام کرد که همکاری با شرکای صنعتی، از جمله اسپیسایکس، برای رسیدن به اهداف فضایی آمریکا، همچنان ادامه خواهد داشت.
واکنش ترامپ؛ پایان رابطه و تهدیدهای جدی
ترامپ دیشب در پاسخ به سوال درباره رابطهاش با ایلان ماسک به شبکه «ان بی سی نیوز» گفت: «بله، من اینطور فکر میکنم. شرمآور است که او اینقدر افسرده و دلشکسته شده. من سرم خیلی شلوغ است و کارهای دیگری دارم. قصد ندارم با او صحبت کنم.» اما تهدیدش هم کم نبود: «اگر ماسک بخواهد از نامزدهای دموکرات حمایت مالی کند، با عواقب بسیار جدی روبرو خواهد شد.»
این سخنان، بیشتر از هر چیزی نشان میدهد که در آمریکا، حتی وقتی غولهای اقتصادی و سیاسی وارد بازی میشوند، آزادی و دموکراسی صرفاً نمایشِ صوری است و ساختارهای کهنه و دیپاستیت همچنان فرمانروای بیچونوچرای صحنهاند. دعوایی که ظاهرش جنگ قدرت دو میلیاردر است، در باطن نوید یک نظم مستحکم و غیرقابل تغییر میدهد؛ نظامی که حتی ستارگان درخشان عرصه نوآوری را مجبور میکند به خط شوند و آنگونه که باید و شاید، به بازیگرانی تبدیل شوند که بیش از هر چیز حفظ وضع موجود را تضمین میکنند.
آنچه روشن است این است که در پشت پرده این نمایش جنجالی، نه تغییر است و نه نوآوری؛ بلکه همان دیوارهای بلند و سنگین قدرت و ثروت است که همچنان حصارهایش را بر افکار عمومی میسازد و اجازه نفس کشیدن به صدای مخالف را نمیدهد.
جهش نسلی یا نزاع کودکانه؟
علیرضا تقوینیا در گفتوگو با خبرگزاری ایمنا، درباره تنش اخیر میان دونالد ترامپ و ایلان ماسک اظهار کرد: این اختلاف، بیش از آنکه یک نزاع شخصی باشد، نمایانگر نوعی فشار رسانهای علیه دولت وقت ایالات متحده است. نمونهای مشابه از این وضعیت را میتوان در دهه ۹۰ میلادی مشاهده کرد؛ جایی که راس پرو، میلیاردر آمریکایی، با ورود به رقابتهای انتخاباتی توانست حدود ۲۰ درصد آرای عمومی را به دست آورد، اما موفق به کسب حتی یک رأی الکترال نشد. ساختار سیاسی آمریکا آنقدر منسجم و قدرتمند است که افرادی چون ایلان ماسک قادر به ایجاد خلل جدی یا تغییر بنیادین در آن نیستند. نظام فکری حاکم بر این کشور نیز بهسادگی دچار دگرگونی نمیشود.
وی افزود: با این حال، اقدام اخیر ایلان ماسک میتواند نشانهای از جهشی نسلی در جامعه آمریکا باشد؛ به این معنا که جوانان تازهوارد به عرصه قدرت، با نگرشی متفاوت، از دو حزب سنتی عبور خواهند کرد. گرچه تحقق چنین تحولی در حال حاضر امکانپذیر نیست، اما در آینده میتوان انتظار دگرگونیهایی در ساختار سیاسی آمریکا را داشت. ماسک بیتردید یک کارآفرین موفق است، اما در عرصه سیاست، توان مقابله با سیاستمداران کارکشته، سرویسهای امنیتی و ساختار پیچیده قدرت در آمریکا را ندارد.
این کارشناس مسائل آمریکا تصریح کرد: دعوای میان ترامپ و ایلان ماسک، بیش از هر چیز، نوعی تسویهحساب شخصی میان دو میلیاردر خودشیفته است که از روی هیجان و بیبرنامگی دست به چنین رفتارهایی میزنند. بسیاری از سخنان ترامپ نیز بدون برنامهریزی قبلی و بهصورت فیالبداهه مطرح میشود.
تقوینیا همچنین گفت: این جدال نه پوششی برای انحراف افکار عمومی، بلکه برآمده از مخالفت ماسک با لایحه بودجه پیشنهادی ترامپ است. به همین دلیل، وی اقدامات انتقادی جدی نسبت به این طرح انجام داد که در ادامه، ماهیت شخصی و حتی جنسی به خود گرفت. واقعیت آن است که هر دو طرف این نزاع، از لحاظ سیاسی بسیار کمظرفیتاند؛ در حالی که در عرصه تجارت، از قدرت بالایی برخوردارند، اما درک و توانایی مواجهه با سیاستهای واکنشی را ندارند. این تنشها حاصل همین ناپختگی سیاسی است.
او در پایان خاطرنشان کرد: شکاف بهوجودآمده، مسئلهای است که خود ترامپ و ماسک باید آن را مدیریت و ترمیم کنند تا مانع از آن شوند که قدرتهایی چون روسیه و چین، از این فرصت برای پیشبرد منافع خود بهرهبرداری کرده و معادلات بینالمللی را به سود خود تغییر دهند.
نمایشی برای حفظ قدرت
به گزارش ایمنا، در نهایت، این دعوای جنجالی میان دو میلیاردر آمریکایی، بیش از آنکه نمایانگر شکافی عمیق در ساختار سیاسی آمریکا باشد، بیشتر تصویری از ناپختگی و بیکفایتی سیاسی آنها را نشان میدهد؛ دو بازیگری که در عرصه تجارت قدرتمندند اما در بازی سیاست جز بیثباتی و تنش چیزی برای عرضه ندارند. این کشمکش، نه برای تغییر واقعی، بلکه به عنوان یک تسویهحساب شخصی و هیجانی مطرح شده است و در پشت پرده، ساختار قدرتمند سیاسی آمریکا بهراحتی اجازه هیچ خلل و دگرگونی جدی را نمیدهد.
اما این تنشهای درونی، هشداری برای جهان است؛ چرا که شکاف میان این دو، اگر توسط خودشان مدیریت نشود، میتواند فرصتی برای بازیگران خارجی مانند روسیه و چین باشد تا معادلات بینالمللی را به نفع خود رقم بزنند. در واقع، این دعوا بیش از آنکه جنگی در درون آمریکا باشد، یک هشدار برای جهان است که نظم کنونی، بهرغم ظواهر متلاطم، هنوز پایدار و کنترلشده باقی مانده است.