وضعیت معلولان بحرانی میشود؛ آپارتاید جان میگیرد
مینا حیدری – روزنامه اطلاعات| گزارش سازمان جهانی بهداشت (WHO) و بانک جهانی، بیانگر آن است که افراد دارای معلولیت، ۱۵ درصد از جمعیت جهان را تشکیل میدهند. حدود ۱۰۰ میلیون نفر از این افراد در...
مینا حیدری – روزنامه اطلاعات| گزارش سازمان جهانی بهداشت (WHO) و بانک جهانی، بیانگر آن است که افراد دارای معلولیت، ۱۵ درصد از جمعیت جهان را تشکیل میدهند. حدود ۱۰۰ میلیون نفر از این افراد در کشورهای درحالتوسعه زندگی میکنند که فاقد دسترسی مناسب به خدمات اولیه، آموزش و فرصتهای شغلی هستند.
بر اساس شاخص توسعه انسانی (HDI) و گزارشهای جهانی، معلولان تقریبا دوبرابر بیشتر از جمعیت عمومی، در فقر و شرایط نامساعد زندگی میکنند. در بسیاری از کشورهای توسعهیافته و درحالتوسعه، هزینههای اضافی مربوط به درمان، مراقبت و تجهیزات توانبخشی، بار سنگینی بر خانوادهها تحمیل کرده است.
بیش از ۱۷۷ کشور، عضو کنوانسیون حقوق افراد دارای معلولیت سازمان ملل (UNCRPD) هستند که تعهدات بینالمللی به رعایت حقوق مساوی، دسترسی و فرصت برابر را شامل میشود. در این کنوانسیون، تعهدات مشخصی برای بهبود کیفیت زندگی، تضمین حقوق فردی و اجتماعی معلولان ذکر شده است.
در کشورهای توسعهیافته، سهم معلولان در بازار کار معمولا بین ۴۰ تا ۵۰ درصد اما در برخی کشورهای در حال توسعه به دلیل نبود زیرساختها و تبعیضهای ساختاری، زیر ۱۰ درصد است.
در ایران، تصویب قانون حمایت از حقوق معلولان، گامی مثبت در جهت ارتقای کیفیت زندگی اقشار دارای معلولیت در جامعه بود. با این حال، متأسفانه اجرای این قانون با چالشهای متعددی روبهرو شد. عدم تخصیص ردیف بودجه مشخص و نارساییهای زیرساختی، تنها بخشی از مشکلاتی هستند که مانع تحقق کامل حقوق معلولان شده و شکاف عمیقی بین قانون و واقعیت ایجاد کرده است.
بحران معلولیت
بهروز مروتی، فعال حقوق معلولان میگوید: وضعیت افراد دارای معلولیت در ایران، رفتهرفته به بحران تبدیل میشود. متأسفانه این افراد در ایران تحت سیستم آپارتاید شدیدی زندگی میکنند. نوعی تبعیض ساختاری بر علیه معلولان در حال وقوع است و مسئولان هم در جریان این موضوع هستند اما آنها نمیخواهند به حقوق افراد دارای معلولیت توجه کنند. وقتی در دیوان عدالت اداری، علیه سازمان بهزیستی طرح دعوی کردیم، بهزیستی به جای این که از حقوق این افراد دفاع کند، بهصورت ناجوانمردانه از عدم اجرای قانون دفاع کرد و با استفاده از ابزارهایی که متأسفانه مجلس شورای اسلامی در اختیارش قرار داده بود مقابل حقوق معلولان ایستاد.
در آییننامه اجرایی جزء۲، بند پ، تبصره ۱۲، ابزاری در اختیار دولت قرار گرفته است که میتواند این قانون را به صورت دلخواه اجرا کند.
مجلس با این اقدام خودش را زیر سؤال برد. این اتفاق، وهن مجلس است و جایگاه مجلس را متزلزل میکند، زیرا وقتی قانونی مصوب میشود باید بر اجرای آن نظارت کرد. هرچه ما برای نظارت بر اجرای قانون به مجلس مراجعه کردیم، جواب عکس گرفتیم. بهزیستی با استناد به این آییننامه اجرایی در دیوان عدالت اداری از عدم اجرای قانون دفاع کرد.
این فعال حقوق معلولان میگوید: افراد دارای معلولیت در آمریکا از سال ۱۹۶۰ برای احقاق حقوقشان تلاش کردند و در نهایت در سال ۱۹۹۰ قانون ADA به تصویب رسید که پس از آن در حال اجراست. در سایر کشورهای در حال توسعه نیز همین روال وجود دارد.
ایران در سال ۱۳۸۶ به کنوانسیون حقوق افراد دارای معلولیت پیوسته و به نوعی متعهد شده است که از حقوق این افراد دفاع کند، اما متأسفانه گزارشها در باب رسیدگی به حقوق معلولان، خلاف واقع است.
تشکلهایی که مطالبهگر نیستند
آقای مروتی میگوید: نهادهای مدنی و تشکلهایی که در حوزه حمایت از حقوق افراد دارای معلولیت فعالیت میکنند به جای این که مطالبهگر باشند فقط از برگزاری نشستها با دولت حمایت میکنند، زیرا امکانات دولتی به آنها اجازه نمیدهد آزادانه عمل کنند و حقوق معلولان را فریاد بزنند. اخیرا یکی از مدیران همین تشکلها گفته بود تجمعات افراطی، باعث بیتفاوتی مسئولان شده است. عدم دسترسی افراد دارای معلولیت به زیرساختها، امکانات رفاهی و بهداشتی مناسب و عدم اصلاح این ساختارها زندگی را برای آنها سخت کرده است.
باید توجه داشت که این امکانات فقط مختص معلولان نیست و افراد سالمند نیز به بسیاری از امکانات مشابه نیاز دارند.
او ادامه میدهد: سالانه ۲۰۰ تا ۲۴۰ هزار نفر به معلولیت دچار میشوند. برخی از این آمار مربوط به افرادی است که با معلولیت مادرزادی متولد شدهاند. دستکم ۶۰ تا ۷۰ هزار نفر نیز بر اثر تصادفات رانندگی، انواع بیماریها بهخصوص سکته مغزی دچار معلولیت میشوند. حدود ۴۰ تا ۵۰ هزار نفر از افراد نیز به دلیل حوادث حین کار، معلول میشوند.
متأسفانه در کشور فقط دو بیمارستان نورافشار و رفیده به افراد دارای معلولیت خدمات میدهند که نهایت ظرفیت آنها ۲۰۰ تخت است؛ درحالی که این میزان به هیچ عنوان جوابگوی نیاز کشور نیست.
فرض کنید کسی در سیستان و بلوچستان دچار قطع نخاع شود، او برای این که بتواند از خدمات دولتی استفاده کند باید ماهها قبل از بیمارستان نورافشار یا رفیده وقت بگیرد و در آنجا معاینه شود و نهایتا دو دوره ۲۱ روزه بتواند خدمات دریافت کند. صدای این قشر عظیم که نیازمند خدماتند سالهاست به جایی نمیرسد.
عدم دسترسی به حقوق اساسی
بهروز مروتی میگوید: عدم دسترسی به امکانات، تنها به بخش بهداشت و درمان خلاصه نمیشود، امکانات شهری نامناسب، حمل و نقل و از همه مهمتر شرایط دشوار معشیتی، زندگی را برای افراد دارای معلولیت سختتر کرده است. تصور کنید چگونه یک فرد معلول باید با مبلغ یک میلیون و ۴۰۰ هزارتومان مستمری زندگی کند! متأسفانه دولت برای بسیاری از امور، بودجه دارد اما افراد دارای معلولیت در آپارتاید بودجه هم به سر میبرند.
این فعال حقوق معلولان میگوید: یکی از اهداف کمپین، ایجاد بازدارندگی در موارد خشونت علیه معلولان بود و خوشبختانه با کمک رسانهها این اقدام به خوبی میسر شد.
نقش بازدارندگی کمپین تنها موردی است که سبب میشود درباره تعطیلی آن دچار عذاب وجدان شوم اما با وجود این که کمپین تعطیل شده، اگر اطلاعات موثقی از موارد خشونت به دستم برسد حتما آن را به گوش اهالی رسانه میرسانم.
این جنگ، سرباز خسته نمیخواهد
آقای مروتی میگوید: این جنگ، سرباز خسته نمیخواهد، به همین دلیل تصمیم گرفتم که بهنوعی تسلیم شوم. سالها کمپین در خط مقدم احقاق حقوق افراد دارای معلولیت بوده اما تلاشهایمان دیده نشده است.
تصور میکنم که گاهی نهادها یا افراد با نبودنشان پیامشان را منتقل میکنند و حتی خبر تعطیلی کمپین، موردتوجه بسیاری رسانهها قرار گرفت. بیتوجهی حاکمیت به مطالبات ما یکی از دلایل خستگیمان بود. امیدوارم جوانترها بیایند و با شیوههای بهروزتر بتوانند برای دستیابی به اهدافشان تلاش کنند.
این فعال حقوق معلولان میافزاید: عدم حمایت از افراد دارای معلولیت، واقعیت تلخی است که برای کمپین اتفاق افتاد و به ضرس قاطع میتوانم بگویم مهمترین دلیلمان بود.
حضور افراد در فاز اول و در زمینه تصویب قانون بسیار پررنگ بود اما برخی انتظار داشتند این قانون به راحتی اجرا شود و وقتی این اتفاق رخ نداد و ما ناچار به مطالبهگری شدیم از این روند ناامید شدند. یأس و ناامیدی از توجه حاکمیت آنقدر زیاد بود که بر ما هم مستولی شد.
اگر دقت کرده باشید در آخرین تجمعی که قبل از عید برگزار کردیم نهایتا ۲۰ نفر حضور داشتند. وقتی انجمنها، مؤسسات و شبکههای مختص افراد دارای معلولیت به فکر حل مسائل آنها نیستند، حاکمیت هم به مطالبات معلولان بیتوجهی میکند.
افراد دارای معلولیت باید با حضور حداکثریشان توجه حاکمیت را به مسائلشان جلب کنند. همین مسأله نیز مزید بر علت شد تا کمپین را تعطیل و فضا را برای فعالیت افراد با انگیزهتر فراهم کنیم.
آقای مروتی تأکید میکند: کمپین معلولان به هیچ نهادی وابسته نبود، بنابراین منابع مالی هم نداشت. ما حتی امکاناتی برای تهیه بنر، پوستر یا بلندگو نداشتیم و اگر قرار بود طوماری امضا شود افراد از جیب خودشان هزینه میکردند. اقداماتمان کاملا مستقل و شرافتمندانه بود.
من هم به عنوان یک فرد دارای معلولیت مانند بسیاری از افراد جامعه زیر بار فشار اقتصادی هستم و در این شرایط فعالیتهای مستقل دشوارترند. ما نمیتوانستیم محتوای اثرگذار با بازدیدهای فراوان تولیدکنیم.
چون بسیاری از کارها را خودم انجام میدهم که نه طراحی و تدوین بلدم و نه قلم خوبی دارم. در دو سال آخر به این نتیجه رسیدیم که اگر قرار باشد با همین محتوا پیش برویم و دیده نشویم بهتر است کار نکنیم، زیرا در یک دور باطل قرار گرفتهایم.
شاید برخی مطالب، بازدیدهای بسیار خوبی میگرفت اما به موضوع بستگی داشت و همه مطالب اینگونه نبود. اگر روزی بتوانیم شرایط را فراهم کنیم و محتوای بهروز و اثرگذار داشته باشیم دوباره فعالیتمان را آغاز خواهیم کرد.